الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت در زمینهها و شاخصههای متفاوتی تعریف شده است که اگر هر یک از آنها سرمشق و الگویی برای هر کدام از این مؤلفهها باشند، میتوانند موجب پیشرفت ایران در زمینههای مختلف شود و الگویی برای دیگر کشورها قرار بگیرند. یکی از مؤلفههای این الگو «اقتصاد» است که در این زمینه با دکتر «ساسان شاهویسی» کارشناس مسائل اقتصادی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر در ابتدای بحث بفرمایید با توجه به توصیههای رهبر معظم انقلاب در زمینه الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، در حوزه اقتصاد مهمترین پیام این الگو چیست؟
اگر بخواهیم به مسئله الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت با رویکردهای اقتصادی بپردازیم، باید بدانیم که رهبر معظم انقلاب چارچوبی را برای سند پایه الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت تجویز فرمودهاند که مبتنی بر آن مرکز ملی الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت، مستخرجی را حدود دو سال قبل ارائه کردهاند که محل نقد و چالش اندیشمندان در حوزههای مختلف است؛ اما به نظر بنده شاید مهمترین پیام الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت در حوزه اقتصاد، غنا بخشیدن به نظریه اقتصاد مقاومتی است.
مهمترین کارکرد الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در حوزه اقتصاد چیست؟
اگر بخواهم مختصر توضیح دهم، به نظر میرسد مهمترین کارکرد آنها ایجاد بستر مناسب برای نظریهپردازی در حوزه اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی باید جایگاه دولت و بازار را مشخص و الگوی اقتصاد مردم پایه را موجه کرد، همچنین باید تولید داخلی و تولید ملی را استحکام بخشید و زیرساختها و دامنه آن را در شریانها و منابع ملی کشور توسعه داد. همچنین باید استقلال اقتصادی را به منزله مهمترین محرک و مؤلفه استحکام درونی نظام در حوزه اقتصاد ملی جهت داد و در نهایت مشخص کرد که در استدلال، مبانی و اصول اندیشهای انقلاب اسلامی، نسبی بودن یا مطلق بودن اقتصاد چه اقتصاد مقاومتی و چه اقتصاد رقابتی، چه دامنهای دارد.
تجربههای تاریخی اقتصادی و گفتمانسازی چه اندازه میتواند در اقتصاد ما مؤثر باشد؟
به نظر میرسد ضرورت دارد بخش بزرگی از تجربه تاریخی مکاتب مختلف اقتصادی استنتاج شده، محسنات آن جدا شود و معایب و در عین حال کاستیهای آن و تهدیدات آن در نظام ملی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بازشناسی شود؛ چون میگوییم مکاتب را ارزیابی میکنیم، اما وقتی وارد حکمرانی میکنیم متأسفانه مسلوب الاراده در مقابلش قرار میگیریم و آنها خود را به ما مسلط میکنند. رهبر معظم انقلاب میفرمایند وقتی میخواهیم گفتمانسازی کنیم، از مفاهیم و عدد وارد واژگان شویم و واژگان را بسط دهیم تا بتوانیم آن را به اقشار و دامنههای مختلف اجتماعی مرتبط کنیم؛ به نظر میرسد مفاهیم مشابه باید یک بار استنتاج شود. در عین حال واژگان و معانی مورد قبول که مبتنی بر ادبیات و دیرینگی انقلاب و اسلام در کشور ما و ایرانیان است، مورد ملازمه قرار گیرد.
یک تعاریفی را حضرت آقا در حوزههای مختلف اعم از الگوی بومی و الگوی علمی به منزله نمونه کشور اول در منطقه آسیای جنوب غرب دارند؛ برای نمونه اقتصادی که از درون جوشش پیدا میکند، چه ظرفیتی دارد و چه دامنهای از استحکام و حکمرانی را میتواند به وجود بیاورد. ایشان سپس یک مسیر را مشخص و استدلال میکنند و میفرمایند ما یک مسیر فعلی داریم و یک مسیری که باید جانشین شود و از ایده به نظریه، به نظام، به الگوی سیاستهای کلی و به برنامه و اقدام میرسیم؛ ما دچار اختلال روندی در این فرآیند هستیم که به نظر میرسد از لجاجات سیاسی مدیریتی برنامهای باید آن را دور کنیم، در عین حال به مثابه یک ساخت چند لایه که مهمترین آن کارآمدی، مقاومسازی و پویایی اقتصاد ملی است با هنر الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت بتوانیم آن را حل کنیم و در نهایت بتوانیم به چند چرایی و چیستی پاسخ دهیم.
ما چه مشکلاتی در اقتصاد ملی کشورمان داریم و برای برونرفت از آن چه راهکاری را پیشنهاد میدهید؟
به نظر میرسد ما چند مسئله داریم که شامل اقتصاد دولتی، مخاطرات اقتصاد داخلی، مخاطرات اقتصاد جهانی و مخاطرات نظام سلطه است؛ برای نمونه تحریمها و اقتصاد نفتی شامل این مسائل میشود؛ در کنار این مسائل ما یکسری از عارضهها را در متن اقتصاد ملی خود داریم، مانند هدر رفت منابع؛ وقتی قرار میشود دولت کارگزاری کند، متأسفانه به شدت شاهد هدر رفت، اسراف منابع و نبود توازن اجتماعی هستیم. ما امروز توانستهایم نرخ رشد اقتصادی خود را نسبت به همین موقع از سال قبل، بیش از دو برابر کنیم، اما اثر وضعی آن را در لایههای اجتماعی نمیبینیم. در نتیجه یک عده واقعا برخوردار میشوند و یک عده به شکل بسیار انفجاری، در حال از دست رفتگی و فقر مطلق و مزمن هستند؛ در عین حال به نظر میرسد در پارادایمهای اقتصادی جهانی که یک روز کرونا، یک روز جنگهای محلی، منطقهای و بینالمللی است و یک روز درگیریهای بین قطببندی و بلوکبندیهای بینالمللی و نظم گذشته جهانی است که اثراتی مثل رکود و بحران را جا گذاشته و یک روز شوکهای بیرونی و فشارهای بیرونی مثل تحریمهاست و ضعف و بیثباتی در قابلیت رشد اقتصادی است، اگر بخواهیم حداقلهای حوزههای اقتصادی را هم داشته باشیم، باید رشد اقتصادی داشته باشیم که این موضوع هم ضعف دارد و هم بیثبات است. این کارکرد باید به کارآمدی اقتصادی، تاب آوری اجتماعی، تابآوری اقتصادی و در نهایت به پویایی اقتصادی و اقتدار و تابآوری سیاسی منجر شود.
برای داشتن اقتصاد کارآمد و پویا، چه پیش نیازهایی لازم است؟
اگر سه لایه کارآمدی، تابآوری و پویایی را باز کنیم، اجزای مختلفی را در اختیار ما قرار میدهد که خروجی آن اقتصاد کارآمد، مقاوم و پویاست؛ برای اینکه بتوانیم این روند را محقق کنیم، باید یکسری از ظرفیتسازیهای ما بالفعل شود؛ یکسری از کارآمدیهایی که در داخل اقتصاد تعریف کردیم، باید در اقتصاد درونزا متنوع شود؛ در حال حاضر به تولید فکر میکنیم و فلان محصول را تولید میکنیم که اگر با همین مدل فعلی تولید و به بازاری که اشباع شده از این کیفیت و اندازه و مدل ارائه دهیم، بلافاصله بازار به سمت کالاهای رقیب وارداتی یا قاچاق میرود؛ باید یک تنوع اقتصادی مبتنی بر درونزایی اقتصاد را تعریف کنیم که خروجی آن طوری شود که ما در دوره تحول بتوانیم از این ظرفیت عبور کنیم.در عین حال به نظر میرسد زمینههایی که میتواند آن نظریهپردازی اقتصاد را مقاومتی کند که باید در دامنه الگو، در کرانه الگو و حتی در قله الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت به آن برسیم، این است که دولت و بازار بسترها و زمینههایی مانند اقتصاد مردم پایه، تولید داخلی و مهمتر از همه استقلال اقتصادی ما را بتواند تأمین کند، در عین حال وقتی این اتفاقات بیفتد با یک چالشهایی مواجه هستیم که بنده از آن به «نظام مسائل اقتصاد ایران» نام میبرم.
درباره این نظام مسائل اقتصاد ایران بیشتر توضیح دهید.
ما در نظام مسائل اقتصاد ایران، چارچوبهایی را تعریف کردهایم که عوامل ساختاری، مدیریتی، محوری و زمینهای دارد و در کنار آن، یکسری از راهبردها و سیاستها وجود دارد که در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است؛ ما انتظار داریم تمامی این پیامدها، مسائل و روابط اعم از محورها، زمینهها، مناسبتها، روابط واسطهای و مصونیت و ساختاری در کنار هم قرار گیرد و سبب پویایی اقتصادی، عدالت اقتصادی و استقلال اقتصادی شود؛ اما وقتی درباره ضربهپذیری اقتصاد، ضعف در عدالت اقتصادی و بیثباتی و رشد صحبت میکنیم، همه فقط این مسئله را به شکل یک کل نگاه میکنند و دیگر آن را استنباط نمیکنند؛ وقتی از بیعدالتی اقتصادی صحبت میکنیم این بیعدالتی میتواند تورمی، برخورداری منطقهای در توزیع فرصتها و ثروتها و جمعی از عوامل باشد یا حتی میتواند یارانهای باشد. به نظر بنده انقدر مسائل گوناگون میتواند مورد پایش و چینش قرار گیرد تا به ثبات و یکسری از راهبردها برسیم که یک استنتاجی از اسناد و مفاهیم بالادستی خود به عنوان الگوهای متمایزکننده اقتصاد ملی جمهوری اسلامی ایران با مبانی ارزشها و آرمانهای واقعبینانه آن به وجود آید.
در نهایت چگونه میتوانیم از راهبردهای الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت به وضعیت مطلوب اقتصادی برسیم؟
راهبردهای مردمی کردن اقتصاد خود را باید در آن الگو پیدا کرد و راهبردهای برونگرایی خود را مبتنی بر آن تعریف کنیم و اینکه نسبت ما با جهان معاصر، جهان فردا و جهان گذشته چیست. برای هر یک از این عرایض میتوان مؤلفهها و زیرمؤلفههای متعددی را فرض کرد؛ به نظر میرسد بالای 167 شاخص وجود دارد که میتواند این کارآمدی را مبتنی بر الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت به اقتصاد ملی برگرداند و هر یک از این متغیرها بین 5 تا 12 جز، مسئله را میتوانند در مهندسی و از آن بزرگتر در معماری اقتصاد ملی جمهوری اسلامی ایران در ذیل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پاسخگو باشند و در نهایت ما از آن به وضعیت مطلوبی برسیم که در نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران مورد نظرمان است که این هم باب بزرگی است.