تاریخچه انتخابات ریاستجمهوری در ایران به پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی ایران از نوع پادشاهی بود که در آن حتی باوجود تأسیس نهادی، چون مجلس شورای ملی پس از نهضت مشروطه، همه قوا عملاً در شخص شاه خلاصه می-شد و هیچ نهاد یا جایگاه دیگری وجود نداشت. اما نظام سیاسی که مردم ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آن رأی دادند «جمهوری اسلامی» است که بر دو پایه «جمهوریت» و «اسلامیت» قرار دارد، یعنی نظامی که با اراده مردم و مشارکت و حضور آنان بر اساس راهکارهای پیشبینیشده در قانون اساسی شکل میگیرد، اما ماهیت و اساس آن آموزه¬های دین اسلام است. این ترکیب با توجه به برقراری اصل تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی ایران، در خصوص هر سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه، مستقیم یا غیرمستقیم، ساری و جاری است.
یکی از تحولات مهم نظام سیاسی ایران پس از انقلاب و درواقع یکی از برکات آن را باید تأسیس جایگاه ریاستجمهوری و سازوکارهای شکل گیری آن دانست که به لحاظ قانونی و عملی از اهمیت بسیار ویژه¬ای برخوردار است. نگاهی به شرح وظایف قوای سه¬گانه بهخوبی نشان میدهد که کمیت و کیفیت بخش عمده¬ای از حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست¬محیطی و ... مردم یک کشور به سازوکارها و نحوه عمل قوه مجریه آن بازمیگردد. بهطورکلی مسئولیت قوه مقننه در قانونگذاری و وظایف قوه قضائیه نیز در رسیدگی به دعاوی و نظارت بر اجرای قوانین خلاصه میشود؛ بنابراین آنچه از امور یک نظام سیاسی باقی می¬ماند، همه بهنوعی در حیطه اختیارات و مسئولیتهای قوه مجریه تعریف میگردد. بهبیاندیگر، کلیه امور اجرایی کشور، اعم از برنامهریزی، بودجهبندی، تخصیص منابع، اجرای قوانین و برنامههای مصوب در تمام حوزهها، مدیریت بحران¬ها و حل مشکلات ناشی از آنها و ... را باید در محدوده وظایف قوه مجریه دانست. ازاینرو، انتخاب متصدیان اصلی این قوه، تحت هر عنوان (رئیسجمهور یا نخستوزیر) از مهمترین تحولات و رویدادهای سیاسی هر کشور محسوب میشود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران، تعریف جایگاه ریاستجمهوری بهعنوان رأس قوه مجریه و تعیین سازوکار انتخاب رئیسجمهور در قانون اساسی، و همچنین برگزاری اولین دور انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۵۸ را باید ازجمله مهمترین تحولات سیاسی کشور به شمار آورد که هنوز هم باوجود برگزاری ۱۲ دوره انتخابات و روی کار آمدن دولتهای مختلف در طول چهلودو سال گذشته، به دلیل اهمیت این جایگاه، همچنان از اهمیت بالا و نقش سرنوشت¬سازی هم در میان جریانها و گروههای سیاسی و هم در میان مردم برخوردار است. ازاینرو، برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ نیز بهطور طبیعی – جدای از شرایط خاص کشور و نظام بینالملل – از اهمیت خاصی برخوردار است. این اهمیت در پیوند با موارد ذیل سرنوشت¬ساز و حیاتی بهحساب می آید:
۱- اولین دوره ریاست جمهوری پس از صدور بیانیه گام دوم انقلاب و برخوردار از نقشی تعیینکننده در ریلگذاری برای تحقق یا عدم تحقق این بیانیه
۲- انتظار عمومی از دولت آینده برای حل مسائل و مشکلات انباشت شده و اثرگذار بر سرمایه اجتماعی نظام
۳- گام پایانی برای تشکیل سه قوه هماهنگ و همافزا یا تداوم چالشها و ناهماهنگیها با تشکیل دولت توسط جریان غربگرا
۴- پیوند انتخابات پیش رو با مفهوم انتخاباتی دولت جوان حزب الهی و انقلابی، به معنای تغییر روند مدیریتی و استفاده از انرژی، نشاط، تلاش و تحولگرایی انقلابی بهعنوان علاج مشکلات کشور
۵- اولین دولت در شرایط خارج شدن نسل اول انقلاب از عرصه مدیریتی کشور
۶- طراحی برنامه پنج¬ساله هفتم توسعه و ریلگذاری برای پیشرفت آینده کشور