با روي کار آمدن آقاي رئيسي گزينه مورد حمايت جريان انقلابي، عملا اصلاح طلبان قدرت را به رقيب ديرينه خود تقديم کرده اند. آنان پيش از اين نيز اکثريت را در مجلس شوراي اسلامي از دست داده بودند و در کنار اين دو در اغلب شهرهاي کوچک و بزرگ نيز اداره شوراهاي شهر در دست رقيب قرار گرفته است! اما چگونگي مواجهه با دولت سيزدهم يکي از موضوعات مهمي است که ذهن اصلاح طلبان را به خود مشغول ساخته و البته در اين باب اختلاف نظراتي وجود دارد.
اولين مواجهه اصلاح طلبان با دولت رئيسي آنجايي آغاز شد که ريس جمهور رويکردي فراجناحي از خود نشان داده و دفتر سيدابراهيم رئيسي با برخي از چهرههاي اصلاحطلب تماس گرفت تا آنها را دعوت به ارائه نقد و نظر کند.
در مواجهه با اين اقدام رئيسي بخشي از اصلاح طلبان متعجب وار، استقبال چنداني نکردند و آن را اقدامي نمايشي خواندند. بخشي ديگر به استقبال آن رفتند و تلاش کردند تا در حد توان خود اثرگذار باشند. و بخشي ديگر راه ميانه را در پيش گرفتند و نه در مقام نقد و انکار برآمدند و نه چندان روي باز نشان دادند!
پس ار اوج گيري مراحل تعيين نهايي اعضاي کابينه و وزراي پيشنهادي، و انتشار نامزدهاي احتمالي پاياني، اصلاح طلبان چندان به استقبال فهرست هاي منتشره نرفتند و اغلب مخالفت خود را اعلام نمودند. رسانه هاي فعال اين اردوگاه که سنگ تمام گذاشتند و تقريبا در تمام مرداد ماه وقت خود را صرف تخريب دولت در حال تشکيل کردند!
در مجموع با مروري بر عملکرد اصلاح طلبان در اين ايام و اظهارنظرات منسوبين به اين جريان، ميتوان چگونگي مواجهه آنان با دولت آقاي رئيسي را در نحلههايي دسته بندي نمود:
حمايت مشروط
حمايت مشروط ايدهاي است که بر زبان اصلاح طلبان چرخيده است و بنظر ميرسد که طيفي از اصلاح طلبان معتدل و ميانه رو ظرفيت تحقق آن را داشته باشند! هر چند که اگر واقع بينانه به صحنه سياست بنگريم، احتمال آن را بايد کم در نظر بگيريم و طيف حامي اين ديدگاه را اقليتي کم اثر در اردوگاه آشفته اصلاحطلبان دانست. در همين راستا مدتي قبل اسماعيل گراميمقدم سخنگوي حزب اعتماد ملي گفته بود: «اصلاحطلبي فقط با انتقاد تعريف نميشود. ما اصلاحطلب هستيم براي آنکه منافع ملي را تأمين کنيم و اگر دولت آقاي رئيسي بتواند اصلاحاتي مهم در کشور به وجود آورد و مشکلات را رفع کند، از آن حمايت ميکنيم. مناسبات اصلاحطلبان با آقاي احمدينژاد فرق داشت؛ زيرا همه ميدانند احمدينژاد اصلا اصولگرا هم نبود و فقط از اصولگرايان استفاده کرد. در دو دولت او، همه ظرفيتهاي کشور در حال نابودي بود؛ از اقتصاد، سياست داخلي، سياست خارجي، فرهنگ و جامعه. لازم بود در آن مقطع اصلاحطلبان هشدار دهند که کشور با اين وضعيت به ويراني ميرود، اما اگر ما مشاهده کنيم که آقاي رئيسي کابينهاي معقول چيدمان ميکند، افراد شايستهاي را بهعنوان استانداران و فرمانداران منصوب ميکند، به سمت تنشزدايي با جامعه بينالمللي ميرود و به حقوق آحاد مردم احترام ميگذارد، حتما از او و دولتش حمايت ميکنيم. البته فعلا براي قضاوت زود است».
نقد دلسوزانه
بخشي از اصلاح طلبان خواهان مواجهه انتقادي با دولت مستقرند. آنان بر اين باورند که اصلاحطلبان نميتوانند نسبت به فضاي سياسي کشور بيتفاوت باشند، اما اين مواجهه، بايد انتقادي باشد. البته تاکيد دارند که انتقادي منصفانه و دلسوزانه تا بر مشکلات کشور نيفزايد، بلکه راهگشايي براي حل مشکلات باشد.
"حسن رسولي" عضو بنياد باران در گفتوگو با «جماران» گفته است: «فکر ميکنم ما اصلاحطلبان وظيفهمان نسبت به دولت آقاي رئيسي، نقد صادقانه، دلسوزانه و مشفقانه است؛ نهتنها درباره آقاي رئيسي، بلکه درباره ساير مسائلي که در ايران و اطراف ايران ميگذرد... نفس حضور آقاي رئيسي در بين مردم کار درست و پسنديدهاي است. وجهه مردميبودنشان مهم است. اينکه آقاي رئيسجمهور از موضع بالا با مردم رفتار نکنند، از نگاه من صفتهاي خوبي است. اينکه ظرف شش ماه آينده قول داده شد سالي يک ميليون مسکن ساخته شود، آيا از حالا تا اسفند ظرفيت کشور اجازه ساخت 500 هزار دستگاه ساختمان را ميدهد؟ يا قولي که وزير صمت داده مبني بر اينکه ما در حوزه خودرو صاحب يک برند بينالمللي شويم يا در مورد بيش از 500 هزار ميليارد کسري بودجه که الان در کشور است يا عدم اطمينان در حوزه فعاليتهاي اقتصادي وجود دارد، به اين گونه که اگر طرف کشاورز است، نميداند محصولش را ميتواند بهگونهاي بفروشد که هزينههايش را تأمين کند؟ يا اگر صنعتگر است همينطور... . از نگاه من، مبناي اصلي، اين موضوع خواهد بود که موهبت يکدستي دولت باعث ثبات، کارآمدي و کاهش مشکلات مردم و ايجاد اميد به آينده شود؛ به نحوي که جوانان ما کمتر به دنبال مهاجرت و گريزان از کشور باشند. اينها مسائل بسيار مهمي است و ظرف يک ماه، 10 روز، 20 روز و... قابل تحقق و ارزيابي نيست. هر نوع اظهارنظري واقعبينانه و منصفانه نيست».
اينکه آيا اصلاحطلبان تا چه اندازه ميتوانند به اين رويکرد مثبت پايبند باشند، موضوعي است که بايد به آنان فرصت داد و در عمل اين ادعا را مورد ارزيابي قرار دارد. هرچند در کارنامه اصلاح طلبي نمره مثبتي در اين زمينه ثبت نگرديده است!
تحقير و تخريب
شاخه راديکال اصلاحطلبان که رسانههاي متعددي را در اختيار دارد، در يک ماهه گذشته خط تحقير و تخريب را در پيش گرفته است. و از هر فرصتي براي تحقق اين امر استفاده کرده و خواهد کرد. يکي از آخرين سياستهاي اتخاذي پرداختن به موضوع حضور دکتر محسن رضايي در تيم اقتصادي دولت است. اصلاحطلبان هجمه همهجانبهاي را عليه وي آغاز کردهاند. کافي است مروري تنها به سايت خبرآنلاين بيندازيم تا عمق کينه آنان مشخص شود! يکي از اين نوشتهها اينگونه تيتر خورده است: «محسن رضايي، مزد حمايت از رئيسي را گرفت؟ /آرزوي ناکام براي رئيس جمهور شدن / محسن رضايي بالاخره به پاستور رسيد» اين خط تخريب تنها مختص به آقاي رضايي نخواهد بود و بايد هر روز منتظر بود که يکي ديگر از اعضاي دولت و منسوبان به آقاي رئيسي مورد هجمه قرار گيرد. روزنامه شرق نيز نوشت: «بالاخره محسن رضايي به آرزوي ديرينه خود رسيد و وارد پاستور شد؛ البته نه بهعنوان رئيس دولت.»
اتهام نظامي بودن کابينه نيز اتهام ديگري است که در اين ايام توسط اصلاح طلبان و اپوزيسيون همسوي با آنها شنيده شد. ياد کردن از «احمد وحيدي، رستم قاسمي، حسين اميرعبداللهيان، محمدعلي زلفيگل، اسماعيل خطيب، محمدرضا قرايي آشتياني، بهرام عينالهي و عزتالله ضرغامي» به عنوان گزينهاي نظامي در حالي است که اغلب آنها سالهاست از مجموعههاي نظامي دور بودهاند! آنها تلاش دارند دولت برآمده از مردم را به نقص و ناکارآمدي متهم کرده که نماد جامعه ايراني نبوده و متأثر از نهادهاي خاص و غيرکارشناسي معرفي کنند.
اختلاف افکني
تلاش براي ايجاد اختلاف و دودستگي در کابينه دولت انقلابي، از جمله سناريوهاي در دستورکار اصلاح طلبان راديکال است که البته خيلي زود کليد خورده است. طبيعي است که ترکيبي جديد در کابينه گردهم آمده اند تا کاري واحد را که پيشبرد و حل مشکلات کشور است، به پيش برند، و طبيعي است که در مراحلي از کار بالاخص در همان مراحل ابتدايي اختلاف نظراتي هم شکل گيرد که طبيعتا با تفاهم گفتگوي تدريجي قابل حل خواهد بود. در اين ميان بزرگنمايي اختلافات و گمانه زني در مورد احتمال شکل گيري اختلاف در آينده! و بلند بلند فرياد کردن آن، اقدامي مافيايي است که اين روزها توسط بخشي از رسانه هاي اصلاح طلب دنبال مي شود.
براي نمونه باز هم به ماجراي ورود آقاي رضايي به کابينه برگرديم که روزنامه شرق مدعي است: «در حالي سکان اقتصادي دولت ابراهيم رئيسي را در دست ميگيرد که تصور بر اين بود که اين رسالت بر دوش محمد مخبر، معاون اول رئيسجمهور باشد؛ اما گويا رئيسي و مخبر در موارد اقتصادي توافق نظر ندارند. اين را از تأخير در زمان معرفي کابينه به مجلس نيز ميتوان فهميد... به نظر ميرسد اين آغاز اختلافات اقتصادي در دولت سيزدهم نيز باشد؛ چراکه تا ديروز محمد مخبر، معاون اول رئيسجمهور، خود را جلودار تيم اقتصادي ميديد؛ اما اکنون محسن رضايي است که ميتواند برنامههاي اقتصادي خود را در دولت اجرا کند... احتمالا بايد منتظر تعارضها و اختلافات بين اين دو باشيم».
نااميدسازي
شايد ناجوانمردانهرين سناريوي در پيش گرفته شده در مواجهه با دولت مستقر، سناريوي نااميدسازي افکار عمومي از حل مشکلات کشور باشد! اصلاحطلبان که دولت مورد حمايت آنان بالاخص در دو سال پاياني آنچنان در حل مشکلات مردم ناتوان بود که تلخترين شرايط براي آنان تجربه شد، اين بار تلاش دارد تا از همينک آيه ياس خوانده و به ناتواني دولت را القاء کند. به عنوان نمونه اشرف بروجردي از هواداران دولت روحاني درباره توانايي افرادي که رئيسي براي کابينه معرفي کرده است، ميگويد: «تيم معرفي شده از طرف رئيسي، به دليل اينکه کار اجرايي قانونمند و قاعدهمند انجام نداده، به دنبال اين است که باورهاي خود را عملياتي کند اما وقتي با واقعيت روبرو شود، آن موقع نگرش آنها بسيار متفاوت خواهد بود... در حقيقت اينکه گفته ميشود همه چيز را گردن تحريم نيندازيد، حرف بسيار سنگيني است. بر فرض که تحريم ناديده گرفته شود، چگونه ميخواهند با نداشتهها، عدم امکان فروش و نيامدن پول نقد به کشور، مملکت را اداره کنند؟ مگر اينکه بخواهند پول بدون پشتوانه چاپ کنند که در اين صورت همه چيز رو هوا ميرود... لذا آرزو مي کنم که دولت رئيسي موفق شود چرا که هيچ وقت نميخواهيم ناموفق بودن آنها را مشاهده کنيم اما با در نظر گرفتن چارچوب ها اين نکته نمايانگر است که موفقيت تيم رئيسي بعيد است.»
***
دولت انقلابي بايد با همه توان براي حل مشکلات کشور قدم بردارد و ضمن شنيدن صداي منتقدان منصف، عملکرد خود را نيز به اطلاع ملت و افکر عمومي برساند و به شبهات و ابهامات پاسخ دهد، تا بدين وسيله سناريوي تخريبگران ناکام بماند و اميد در دل ملت روزافزون گردد.