طبيعي بود که ضربه آخر بر دوگانه جعلي مذکور را کسي ميتوانست وارد آورد که خود فرماندهاي ارشد ميدان و ديپلماسي را در طول ساليان اخير بر عهده داشته است.
دوشنبه هفته پيش بود که انتشار به يکباره فايل صوتي سه ساعته از مصاحبهاي محرمانه با آقاي محمدجواد ظريف توسط تلويزيون سعودي "ايران اينترنشنال" افکار عمومي کشور را در آستانه انتخابات و همزمان بر برگزاري نشست وين شوکه کرد.
انتشاردهندگان مدعي بودند که فايل مذکور متعلق به مصاحبه هفت ساعته محرمانهاي است که در اسفندماه 1399 با هدف ثبت خاطرات شفاهي وزراي دولت اعتدال ضبط گرديده و از طريقي بدست آنان رسيده است! اين پروژه توسط مرکز بررسيهاي استراتژيک رياستجمهوري با عنوان "تاريخ شفاهي ايران" دنبال ميشده و علاوه بر ظريف چند تن از مسئولين دولت اعتدال نيز مصاحبههايي را انجام دادهاند! برنامه حساسي که مورد دستبرد قرار گرفته است!
فارغ از نقدهاي جدي که به محتواي فايل منتشره وارد است و شيوه ناشيانه آنچه ثبت تاريخ شفاهي ناميده شده است، معلوم بود که انتشار اظهارات عجيب و غريب آقاي ظريف، خيلي زود با واکنشهاي جدي روبرو خواهد شد. اما در مقابل نيز جبهه ديگري شکل گرفت که فرصت را مناسب ديده بود تا در صف حمايت از ظريف برآيد و از آن براي حمله به منطق مقاومت و سياستهاي کلان در منطقه برآيد و حتي از تخريب حاج قاسم نيز دريغ ننمايد!
فضاي سياسي – رسانه اي جامعه آماده تقابلي جدي بود! در طول تاريخ انقلاب اسلامي انتشار چنين فايل صوتي حاوي اينگونه مواضع و محتوايي، شايد کمتر سابقه داشته باشد! نظراتي جنجالي که ميتوانست مدتها جامعه را مشغول به خود سازد و از مسايل مهمتر جامعه در آستانه انتخابات ما را غافل نمايد!
در اين ميان چگونگي مواجهه با مساله موضوعي است که نيازمند تدبير داشت! و پاسخ به سوالات متعددي را قبل از موضع گيري نيازمند بود. سوالاتي از اين قبيل که: اين فايل چرا و چگونه به سرقت رفته است؟ چرا اين مقطع زماني براي انتشار انتخاب شده است؟ اهداف انتشار دهندگان آن چه بوده است؟ چرا ظريف اين سخنان را زده است؟ آيا او تمايل داشته اين حرفها در اين مقطع زماني انتشار عمومي يابد؟ آيا اگر او ميدانست که اين اظهارات در اين مقطع عمومي خواهد شد، باز هم حاضر بود که در چنين مصاحبهاي شرکت کند و چنين اظهاراتي را آشکار سازد؟ آيا حال که اين مطالب انتشار عمومي يافته بايد نسبت به آن سکوت کرد يا آن را مورد نقد و بررسي قرار داد؟ آيا الان زمان مناسبي براي نقد ديدگاههاي ظريف بود؟ چه کسي بايد به نقد اين ديدگاه ها بپردازد؟ و ...
با دقت نظر در ابعاد مساله و سوالات برشمرده ميتوان به نکاتي دست يافت:
1. توجه به زمان انتشار اين فايل ميتوان تا حدودي اهداف انتشار دهندگان آن را آشکار سازد. اين فايل در زمانهاي انتشار يافته که از يکسو مذاکرات هستهاي در وين در حالي برگزاري است و از ديگر سو کشور در آستانه برگزاري انتخابات سرنوشت ساز رياستجمهوري و شوراها قرار دارد. قابل تامل آنکه در هفتههاي اخير نام ظريف نيز به عنوان يکي از نامزدهاي انتخابات شنيده شده است.
بدون شک اين اقدام با هدف جنجال آفريني در آستانه انتخابات صورت گرفته است. طراحان اين سناريو بر اين باور بودهاند که با انتشار اين فايل آتش درگيري و منازعات جناحهاي سياسي و دوقطبيهاي دروغين در کشور اوج گرفته و هر يک تلاش خواهد کرد تا ديگري را متهم به خيانت به کشور و منافع ملي کند!
2. توجه به محتواي بخشهاي گزينش شده و بحث برانگيز آن مصاحبه اعم از: تضعيف جبهه مقاومت، هجمه به سپاه، تخريب چهره شهيد سليماني، بزرگنمايي اختلافات در سياست خارجي جمهوري اسلامي، ايجاد چالش در روابط ايران و روسيه و ... ، به خوبي دست داشتن نفوذيها و بيگانگان را در اين ماجرا آشکار ميسازد. بدون شک بيشترين بهره از اين دستبرد اطلاعاتي را بيگانگان و دشمنان ملت ايران و دشمنان جبهه مقاومت خواهند برد!
3. با توجه به خسارات جباران ناپذيري که به اعتبار و جايگاه وزير مربوط وارد شد، احتمالا ظريف خود خواهان انتشار اين اظهارات در اين مقطع حساس نبوده است و بدون اطلاع وي اين فايل صوتي انتشار يافته است. هرچند وي بايد در برابر اظهارات بيمبالات خود در اين گفتگو که آميخته با دروغ و تحريف و تخريب است پاسخگو باشد! ضمن آنکه انجام اين مصاحبه در حالي که ظريف همچنان در جايگاه وزير امورخارجه کشور است، حکايت از ناپختگي سياسي ايشان دارد. گفتگويي که مي توانست چند ماه بعد، پس از پايان کار دولت دوازدهم هم انجام شود!
در اين شرايط بود که بنظر ميرسيد بهترين شيوه مواجهه با اين ماجرا تدبير مبتني برگام هاي زير باشد:
1. رو کردن دستهاي پنهاني که اين سرقت را طراحي کرده و تلاش کردند تا افکارعمومي جامعه را در آستانه انتخابات مشوش نمايند.
2. پرده برداري از اغراض طراحان سناريويي که با هدف دوقطبي سازي، ايجاد تنش و درگيري، ايجاد خطاي محاسباتي و برهم ريختن آرامش اذهان عمومي جامعه طراحي شده بود.
3. موضع گيري اجمالي در نقد اظهارات منتشره و واگذاري زمان بررسي دقيق و مبسوط و مستند محتوا به فرداي پس از انتخابات، با هدف جلوگيري از تاثيرگذاري بر روند انتخابات.
4. پرهيز از ورود به دوگانه تقابلي ديپلماسي - ميدان و جلوگيري از گسترش و عمق بخشي به آن در اذهان عمومي. نکته قابل ملاحظه آنکه در اين دوگانه ساختگي ايجاد شده، هر که وارد شد يا متهم به حمايت از ميدان شد يا ديپلماسي! و اين درست همان چيزي بود که سارقان و انتشار دهندگان فايل صوتي محرمانه در آستانه انتخابات خواهان آن بودند!
همين اقدامات در جلوگيري از شکل گيري دوگانه باطل مذکور موثر بود، لذا تب اين بحث به تدريج فروکش کرد و اجازه نداد قطببندي موثري پيرامون آن شکل گرفته و دوام يابد. طبيعي بود که ضربه آخر بر دوگانه جعلي مذکور را کسي ميتوانست وارد آورد که خود فرماندهاي ارشد ميدان و ديپلماسي را در طول ساليان اخير بر عهده داشته است. در چنين شرايطي بود که رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنراني تلويريوني شان در روز يکشنبه خطاب به مردم فرمودند:
«از بعضي از مسئولين کشور هم اين روزها حرفهايي شنيده شد که براي انسان مايهي تعجّب و مايهي تأسّف است، و شنيديم که رسانههاي دشمن و مخالف جمهوري اسلامي هم اين حرفها را پخش کردند. انسان واقعاً متأسّف ميشود وقتي که اين مطالب را ميشنود. بعضي از اين حرفها تکرار حرفهاي خصمانهي دشمنان ما است، تکرار حرفهاي آمريکا است. حالا مثلاً فرض کنيد آمريکاييها سالها است از نفوذ جمهوري اسلامي ايران در منطقه بشدّت ناراحت و ناراضياند؛ از نيروي قدس ناراحت بودند به خاطر اين، از شهيد سليماني ناراحت بودند به خاطر اين، شهيد سليماني را به شهادت رساندند به خاطر اين؛ هر چيزي که عامل نفوذ معنوي جمهوري اسلامي در منطقه باشد، براي آنها بد است. ما نبايد حرفي بزنيم که اين معنا را تداعي کند که ما داريم حرف آنها را تکرار ميکنيم؛ چه دربارهي نيروي قدس، چه دربارهي شخص شهيد سليماني. سياست کشور تشکيل شده از انواع برنامههاي اقتصادي، برنامههاي نظامي، برنامههاي اجتماعي، برنامههاي علمي و فرهنگي، از جمله مناسبات ديپلماسي و مناسبات خارجي؛ مجموع اينها سياست يک کشور را تشکيل ميدهد. همه با هم بايد تلاش کنند، همه با هم بايد پيش بروند. اينکه اين بخش آن بخش ديگر را نفي بکند، آن، اين را نفي بکند، اصلاً معني ندارد، اين خطاي بزرگي است که از مسئول جمهوري اسلامي و مسئولين جمهوري اسلامي نبايد اين خطا سر بزند.
انصافاً نيروي قدس بزرگترين عامل مؤثّر در جلوگيري از ديپلماسي انفعالي در منطقهي غرب آسيا است؛ نيروي قدس در منطقهي غرب آسيا يک سياست مستقلّ جمهوري اسلامي را و سياست عزّتمدار جمهوري اسلامي را تحقّق بخشيده...
اين را هم همه بدانند که سياست خارجي در هيچ جاي دنيا در وزارت خارجه تعيين نميشود. سياست خارجي در همه جاي دنيا مربوط به مجامع بالادستي وزارت خارجه است؛ مجامع بالادستي و مسئولين عاليرتبهي کشور هستند که سياست خارجي را [تعيين ميکنند]؛ البتّه وزارت خارجه هم در اينها مشارکت دارد، لکن اين جور نيست که تصميمگيري، تابع وزارت خارجه باشد؛ نه، وزارت خارجه مجري است؛ سياستهاي خارجي را [اجرا ميکند]؛ اينجا در کشور ما هم همين جور است؛ در شوراي عالي امنيت ملّي که همهي مسئولين در آنجا حضور دارند، تصميمگيري ميشود و وزارت خارجه با شيوههاي خودش بايستي آنها را عملي بکند و پيش ببرد. به هر حال نبايد ما جوري حرف بزنيم که معنايش اين است که سياستهاي کشور را باور نداريم و قبول نداريم. بايد مراقب باشيم؛ مراقب دشمن شاد کردن هم باشيم؛ واقعاً جوري نباشد که دشمن را شاد کنيم. من اميدوارم انشاءالله خداوند به همهي مسئولين کشور که واقعاً مايلند به نظام جمهوري اسلامي، به کشورشان، به ميهنشان، به مردمشان خدمت کنند، توفيق بدهد تا بتوانند اين کار را با بهترين وجهي انجام بدهند.» (12/2/1400)
اظهارات حکيم فرزانه انقلاب اسلامي فصل الخطابي است براي ملت ايران و پاياني بر مغاطعه ديپلماسي – ميدان که تنها براي تشويش افکار جامعه و پراکنده کردن اذهان عمومي از مسايل مهم کشور در آستانه انتخابات طراحي شده بود. البته بدخواهان اين ملت و آنهايي که نفشه هايشان با رهنمودهاي رهبري نقش بر آب شده است، بيکار ننشسته اند و فاز جديد تخريب رهبري را آغاز کرده اند که اين خود حکايت از آن دارد که مواضع حکيمانه رهبري به خوبي اثرگذار بوده است!