تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۰ - ۰۶:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۳۴۷۸۴

یادداشت روزنامه‌های ۹ آذر

روزنامه کیهان**

ناکامی شعبده‌بازی جریان تحریف/کمال احمدی

با وجودی که جریان غربگرا طی هشت سال گذشته شبانه‌روز کوشید تا به افکار عمومی القا کند تنها راه نجات کشور از مسیر سازش با غرب و در قالب توافق کذایی برجام می‌گذرد و در این راه حتی حل مشکل آب خوردن مردم را هم به این مذاکرات هسته‌ای گره زد، اما توفیقات چندماه اخیر دولت سیزدهم تا حدود زیادی این شعبده‌بازی هشت ساله را بی‌اثر کرد. به عبارتی دولت جدید بدون اینکه باجی به غرب داده و یا زیربار خواسته‌های زورگویانه سازمان‌هایی نظیر اف‌ای تی اف برود موفق شده هم در حوزه بین‌المللی به پیروزی‌های ارزشمندی دست یابد و هم در زمینه مسائل اقتصادی و حتی درمانی دستاورد‌های مطلوبی برای کشور به ارمغان بیاورد. به نمونه‌های زیر توجه کنید:
۲۶ شهریورماه سال جاری یعنی کمتر از یک ماه پس از آغاز به کار دولت جدید، ایران توانست بعد از ۲۰ سال عضو رسمی سازمان همکاری‌های شانگ‌های با تجارت درون گروهی بیش از ۳۳۰ میلیارد دلاری شود.
اواخر آبان ماه گذشته خبرگزاری‌ها از بازگشت ۳/۵ میلیارد دلار از منابع ارزی ایران به داخل کشور خبر داده و این روند را ادامه دار دانستند.
در بازه زمانی کوتاه ۱۰۰ روزه اخیر، بیش از ۱۳۰ میلیون دُز واکسن وارد کشور شد و بیش از ۸۰ درصد مردم در برابر ویروس کرونا واکسینه شدند و تعداد قربانیان کرونا به کم‌تر از ۸۰ نفر در روز رسید. این درحالی است که در همین ایام کرونا در آمریکا روزانه بیش از ۱۲۰۰ نفر قربانی می‌گیرد.
ششم آذرماه جاری گزارش رئیس کل گمرک درباره میزان تجارت خارجی ایران در هشت ماهه سال جاری منتشر شد که نشان می‌داد امسال و خصوصا در دولت جدید توانسته‌ایم بدون توافق با غرب میزان صادرات را بیش از ۴۰ درصد افزایش دهیم. طبق این گزارش، تجارت خارجی ایران در ۸ ماهه۱۴۰۰ ازنظر وزنی۴۳ و از نظردلاری ۴۰درصد افزایش داشته است. همچنین افزایش صادرات نفت و میعانات گازی ایران در دولت جدید از حدود ۸۰۰ هزار بشکه به حدود
یک میلیون و نیم بشکه در روز خبر مهم دیگری است که نشان می‌دهد حتی افزایش صادرات نفت را هم می‌توان بدون برجام محقق کرد.
هفتم آذرماه جاری، ایران بدون اجازه کدخدا موفق به انعقاد قرارداد سوآپ گازی سه‌جانبه با ترکمنستان و آذربایجان شد، طبق این قرارداد سالانه ۱/۵ تا ۲ میلیارد متر مکعب گاز از ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از خاک جمهوری اسلامی ایران انتقال می‌یابد. بر اساس این توافق ترکمنستان روزانه ۵ تا ۶ میلیون مترمکعب گاز به جمهوری آذربایجان می‌فروشد. این گاز از مسیر ایران به جمهوری آذربایجان ترانزیت (سوآپ) خواهد شد و ایران گاز مصرفی موردنیاز خود در ۵ استان کشور را به عنوان حق انتقال این گاز برداشت خواهد کرد. این قرارداد از اول دی‌ماه امسال بدون سقف زمانی وبدون نیاز به جابه‌جایی پول، اجرا می‌شود. نکته مهم دیگر این توافق، مدیریت روابط ایران با همسایگانش بود که دولت توانست به خوبی فضای تنش با برخی همسایگان شمالی را به فضای همکاری سازنده و بازی برد- برد اقتصادی تبدیل کند.
همه موارد فوق در حالی رخ داده که دولت جدید بدون اینکه کشور را معطل توافق با خارج کند توانسته این دستاورد‌ها را برای مردم به ارمغان بیاورد. اما با این وجود، همان جریان شیفته غرب سعی دارد مدام زلف همه کار‌ها خصوصا مسائل اقتصادی را همچون هشت سال پیش به موضوع برجام و توافق با یانکی‌ها گره بزند و باز هم با آدرس‌های غلط و تحریف واقعیتها، اذهان مسئولان نظام را مشوش کرده تا بازهم کشور گرفتار دور باطل معطلی توافق با غرب بماند. مثلا فردی که در یک نهاد مشورتی تصمیم‌ساز عضویت دارد مدعی می‌شود: «تمامی فعالیت‌های اقتصادی برون مرزی، و البته گزاره‌های اقتصادی داخلی و (حتی) اصل صادرات تحت‌الشعاع مسائلی قرار گرفته که به صورت مستقیم با برجام و FATF مرتبط است». یا یک خبرگزاری که سابقه آشکاری در حمایت از غرب و برجام دارد در آستانه مذاکرات وین و از قول یک کارشناس ادعا می‌کند «اگر برجام به نتیجه برسد احتمالا بازار ملک به رونق نسبی می‌رسد!» در این میان حتی یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای که مشهور به دریافت رشوه از شهرام جزایری است پا را فراتر از این حرف‌ها گذاشته و در سیاهه‌ای التهاب آفرین ضمن القای ناامنی برای سرمایه‌گذاری در کشور از زبان فعالان صنعت و اقتصاد می‌نویسد: «در حوزه سرمایه‌گذاری ما نتوانسته‌ایم امنیت لازم را به وجود آوریم و همین امر هم خود، به ایجاد حس ناامیدی در میان مردم دامن زده است و اتفاقا طرح‌های شتابزده‌ای همانند طرح صیانت اینترنت یا طرح فرزندآوری! طرح‌هایی است که به امید و امنیت روانی طبقه متوسط که سرمایه‌های خرد دارند، آسیب می‌زند... ما فعالان اقتصادی با جدیت و نگرانی مذاکرات آذر را دنبال می‌کنیم!»
این اظهارات عجیب و غریب به وضوح دست‌های خالی جریان غربزده را برای اثبات ادعاهایش برملا می‌کند؛ اولا گزارش رسمی رئیس‌گمرک که اتفاقا منصوب دولت روحانی است و هنوز تغییر نکرده ادعای ارتباط مستقیم صادرات با برجام و اف‌ای تی اف را رد می‌کند چرا که طبق این گزارش، صادرات کشور طی هشت ماهه امسال و در حالی که محروم از برجام و اف‌ای تی اف بوده‌ایم! بیش از ۴۰ درصد رشد داشته است. ثانیا اگر سینه چاکان برجام و آمریکا طی هشت سال گذشته به جای تمسخر طرح‌هایی همچون مسکن مهر به افزایش و تکمیل این طرح‌ها و طرح‌های مشابه روی می‌آوردند و به جای تئوری بافی‌های مالیخولیایی به انجام وظایف ذاتی خود در مسکن سازی می‌پرداختند ما امروز هرگز شاهد گرانی ۷۰۰ درصدی قیمت مسکن طی هشت سال نبودیم و رونق معاملات بیش از پیش بود و خبرگزاری کذایی هم نیاز نبود برای جا‌انداختن برجام به این حربه بی‌ربط متوسل شود. ثالثا معلوم نیست حامیان برجام با چه فرمولی کشف کرده‌اند که بررسی طرح صیانت از فضای مجازی در مجلس که از قضا خواسته بسیاری از مردم و خانواده‌هاست و یا طرح فرزند‌آوری که نیاز ضروری کشور است منجر به ایجاد ناامنی برای سرمایه‌گذاران شده است! یقینا آبشخور این حرف‌های بی‌ربط نه در آن روزنامه زنجیره‌ای بلکه در آن سوی مرز‌ها و اتاق‌های فکری نهفته است که با هر اقدامی که به افزایش امنیت و بهبود اقتصاد ایران ختم می‌شود مخالف است، اما جهت اطلاع حضرات خوب است گفته شود که اتفاقا نرخ تشکیل سرمایه ثابت در سال‌های ۹۴ و ۹۵ که سال طلایی امضا و اجرای برجام بود منفی بوده است یعنی در سال‌های ۹۴ و ۹۵ نه تنها سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران رشد نکرد، بلکه بیش‌ترین افت پس از سال اول شوک تحریمی (سال ۹۱) را تجربه کرد. در سال ۹۴ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به منفی ۱۲ درصد رسید و در سال ۹۵ که سال اجرای برجام بود با ثبت نرخ منفی ۳/۸ درصد، مشخص شد روند سرمایه‌گذاری همچنان کاهشی است. یکی از دلایل این روند منفی تصمیمات سوءاقتصادی بود که مهم‌ترینِ آن نرخ بسیار بالای سود سپرده و فاصله بسیار زیاد آن با نرخ تورم بود. در شرایطی که نرخ تورم در پایان سال ۹۴ به ۱۱/۹ درصد رسیده بود، نرخ سود در کل سال ۹۴ حدود ۲۰ درصد و در برخی بانک‌ها حدود ۲۵ درصد بود. همین مسئله موجب از بین رفتن مزیت سرمایه‌گذاری در اقتصاد تا سطح نرخ‌های ۲۵ تا ۳۰ درصد شد و به تبع آن تشکیل سرمایه ثابت ناخالص افت قابل توجهی را درج کرد. از سوی دیگر علی‌رغم اینکه آمریکایی‌ها در ظاهر برجام را در سال ۹۴ پذیرفتند، اما همزمان به تهدید کشور‌های مختلف برای سرمایه‌گذاری در ایران پرداختند و همین مسئله موجب شد در آن ۲ سال که حداقل انتظار سرمایه‌گذاری خارجی در کشور می‌رفت حتی یک قرارداد هم به امضا نرسید. این تجربه اقتصادی_ سیاسی نشان می‌دهد اگر دولت روحانی در آن مقطع به جای چشم انتظاری برای ورود سرمایه‌گذار خارجی به سمت اصلاح ساختار‌های معیوب اقتصادی ایران می‌رفت و موانع سرمایه‌گذاری و کسب و کار را از پیش پای فعالان اقتصادی و صنعتی برمی‌داشت قطعا وضعیت اقتصادی کشور به مراتب بهتر از وضعیت موجود بود.

**************

روزنامه وطن امروز**

چرا ایران هم باید از نواقص برجام بگوید/ثمانه اکوان

همزمان با شروع مذاکرات رفع تحریم‌ها در وین ـ که دور جدید آن از روز گذشته آغاز شد ـ تعدادی از رسانه‌های غربی بویژه اندیشکده‌های آمریکایی به این مساله پرداختند که آیا به نفع منافع ملی آمریکا هست که به برجام بازگردد یا نه. بحث‌های پیرامون بازگشت آمریکا به برجام و تلاش برای متقاعد کردن دولت بایدن به اینکه به صورت علنی و رسمی برجام را یک قرارداد مرده خطاب کرده و به‌دنبال توافق جدیدی با ایران باشد، از همان زمان خروج ترامپ از برجام مطرح و بار‌ها توسط اندیشکده‌ها بیان می‌شد؛ آن‌ها با اشاره به اینکه تعدادی از خواسته‌های رژیم صهیونیستی در برجام مورد توجه قرار نگرفته بود، ادعا داشتند توافق برجام از همان ابتدا نیز محکوم به شکست بود، زیرا نمی‌توانست منافع آمریکا و جامعه جهانی را تضمین کند. اندیشکده‌هایی مانند بنیاد هریتیج یا بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها ـ که درباره توافق ایران و آمریکا موضع رادیکال منفی خود را در همین باره با این نوع اظهارات بیان می‌کردند ـ در آستانه دور جدید مذاکرات نیز بار دیگر دست به کار شدند تا ضمن نشان دادن اینکه این مذاکرات در نهایت با نتیجه‌ای همراه نخواهد بود، به دولت آمریکا توصیه کنند همچنان به‌دنبال توافق جدیدی با ایران باشد. اندیشکده هریتیج در همین باره گزارش تحلیلی تقریبا ۲۰ صفحه‌ای نوشته که یکی از نتایج مهم آن این است که آمریکا باید به‌دنبال ایجاد توافق جدید با ایران رفته و به صورت رسمی اعلام کند برجام مرده و قابلیت اجرایی شدن ندارد.
نکته جالب توجه اینکه این نوع افراد و بنیاد‌ها تنها کسانی نیستند که از برجام انتقاد داشتند، و حالا بیش از هر زمان دیگری منتقدان برجام در داخل کشورمان هستند که اعتقاد دارند زمان فعلی، زمان پرداختن به اشکالات این قرارداد و تلاش برای جبران شکست پیشین در بستن قراردادی قطعی و محکم با غرب است. از سال ۲۰۱۵ که برجام به امضای طرفین رسید تا همین امروز که بیش از ۶ سال از اجرایی شدن آن می‌گذرد، در داخل ایران نیز نقد‌های زیادی به این توافق شده است؛ در واقع اگر توافق برجام برای برخی گروه‌ها در داخل آمریکا توافقی بد بوده است، در داخل ایران نیز منتقدان آن را توافقی کاملا خوب برای کشورمان ندانسته و هم‌اینک بازگشت به آن را کاملا به نفع منافع ملی کشور نمی‌دانند. اندیشکده هریتیج نوشته است: «توافقی می‌تواند ضمانت اجرا داشته باشد که نواقص بنیادین توافق برجام را اصلاح کند». در این گزارش آمده است: «توافق اصلی و اولیه برجام (همان توافقی که سال ۲۰۱۵ میلادی به امضا رسید)، مملو از کاستی‌ها و نواقص بود و در عین حال عملا به برنامه اتمی ایران مشروعیت می‌بخشید». با توجه به این مساله می‌توان به صراحت بیان کرد اتفاقا نواقص برجام از دید ایران، عدم توانایی این توافق برای به رسمیت شناختن حق ایران در جهت رسیدن به دانش و انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای بوده است؛ توافقی که نتواند آمریکا یا متحدانش را وادارد که به حق ایران برای دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای احترام بگذارند، در نهایت تنها چند ماه می‌تواند اجرایی شود و به دلیل اینکه منافع ملی کشورمان را نیز تامین نمی‌کند، خاصیت چندانی نخواهد داشت. بازگشت ایران و آمریکا به میز مذاکره (اگرچه این مذاکره برای مسائل هسته‌ای نیست و برای رفع تحریم‌هاست) نشان‌دهنده همین نواقصی است که گرچه در ظاهر چندان با اهمیت نشان نمی‌دهند، اما در جزئیات مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای ایران، اشکالات زیادی ایجاد کرده و نمی‌تواند کارگشا باشد. در زیر به چند نمونه از نواقص برجام که نتوانست اهداف ایران را تامین کند، پرداخته می‌شود:
۱- عدم تضمین اجرای توافق: یکی از بزرگ‌ترین و قابل مشاهده‌ترین نواقص برجام این بود که طرف‌های غربی براحتی توانستند آن را زیر پا گذاشته و در عمل آن را اجرایی نسازند. تنها بیرون آمدن ترامپ از توافق برجام نبود که آن را با شکست مواجه کرد، در طول یک سال ابتدایی زمان دولت اوباما که این توافق به قول آمریکایی‌ها در حال اجرا شدن بود، تحریم‌های اساسی وضع‌شده علیه ایران برداشته نشد و طرف غربی بویژه آمریکایی‌ها هر بار بهانه جدیدی برای برنداشتن تحریم‌ها ارائه می‌کردند. در شرایط فعلی آمریکایی‌ها با اشاره به طرح مجلس شورای اسلامی برای لغو تمام تحریم‌ها علیه کشورمان، به این نکته اشاره می‌کنند که این زیاده‌خواهی ایران است، اما حقیقت این است که برجام نتوانسته تضمین دهد حقوق ایران به رسمیت شناخته شده و تحریم‌ها به صورت دیگری اقتصاد کشورمان را نشانه نگیرد. در همین حال صبر استراتژیک ایران برای اجرایی کردن تعهداتش در یک سال ابتدایی زمانی که آمریکا از برجام بیرون رفته بود، نشان داد حتی حسن نیت نیز در این زمینه نمی‌تواند مؤثر باشد و در نهایت این توافق به نحوی نوشته شده که هر کدام از رؤسای جمهور آمریکا با اشاره قلم خود می‌توانند از آن بیرون آمده و کل توافق را زیر سوال ببرند.
۲- مکانیسم ماشه: مکانیسم ماشه یکی دیگر از ایرادات اصلی برجام بوده که با گذر زمان تاثیرگذاری منفی‌اش بر پروسه پیشرفت مذاکرات هسته‌ای و همچنین اجرایی شدن توافق برجام را به نمایش گذاشت. تا زمانی‌که کشوری مانند آمریکا یا هر کشور غربی دیگری بدون توجه به گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره متعهد ماندن ایران به اجرای تعهدات برجامی، می‌تواند با توسل به برخی گزارش‌های اطلاعاتی دستکاری شده و همچنین ادعا‌های بی‌اساس، مکانیسم ماشه را فعال کرده و دوباره پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت ببرد، نمی‌توان توقع داشت اجرایی کردن توافق هسته‌ای به مدت زیادی بتواند ادامه پیدا کند. اگرچه تلاش‌های ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه به شکست انجامید و رسوایی بزرگی برای ایالات‌متحده به بار آورد، اما ادامه یافتن این مکانیسم در توافق احتمالی جدید ایران با غرب می‌تواند بار دیگر اجرایی شدن این توافق را به حال روحی (!) انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و کسانی که سکان هدایت کاخ سفید را در دست می‌گیرند، منوط کند. اگر قرار باشد توافق هسته‌ای ایران با دنیا به رسمیت شناخته شده و به صورت دقیق اجرایی شود، باید به هر صورت ممکن جلوی تأثیرات مسائل داخلی کشور‌های غربی بویژه آمریکا بر توافق بین‌المللی‌ای مانند برجام گرفته شود.
۳- برجام نقشی در حفاظت از امنیت ایران ندارد: یکی از ایرادات مهم برجام بویژه رفتار طرف‌های غربی و متحدان‌شان در منطقه با این توافق، این بود که توافق ایران با غرب نتوانست امنیت ایران و همچنین امنیت سایت‌های هسته‌ای و موشکی کشورمان را تامین کند و طرف غربی بویژه آمریکا که همکاری بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی در تولید ویروس‌های مختلف مانند استاکس‌نت داشت و بدین‌ترتیب قصد داشت بر فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران نیز تاثیرگذاری منفی داشته باشد، در طول دوران برجام نیز ادامه پیدا کرد و پس از آن، کار به خرابکاری و عملیات نفوذ در داخل تاسیسات هسته‌ای ایران کشید. در مذاکرات فعلی نه‌تن‌ها بایدن تضمین نمی‌دهد دولت بعدی آمریکا یا حتی دولت خودش دوباره از برجام بیرون نیایند، بلکه تضمین نمی‌دهد متحد اصلی‌اش در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی دست به اقدامات خرابکارانه در طول اجرایی شدن توافق جدید نزند. توافق برجام توافقی بود که به تایید و تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسید، این یعنی تمام کشور‌های عضو سازمان ملل متحد باید به آن پایبند باشند. اگر سازوکاری حقوقی در این زمینه در نظر گرفته نشود که بتواند جلوی اقدامات خرابکارانه رژیم صهیونیستی را بگیرد، بازگشت دوباره به برجام یا حتی بستن توافق جدید با آمریکا و متحدان غربی‌اش کاملا بی‌اساس و بی‌ثمر خواهد بود و این وظیفه شورای امنیت است که سازوکار حقوقی برای مقابله با دولت‌هایی قرار دهد که به هر نحوی می‌خواهند تأثیر منفی بر اجرایی شدن این توافق داشته باشند.
۴- بازه زمانی طولانی اجرایی شدن برجام و محدودیت‌های هسته‌ای ایران: اگرچه مخالفان برجام در آمریکا و یا کشور‌های اروپایی بر این عقیده‌اند بازه زمانی ۱۵ ساله یا حتی ۱۰ ساله برای برداشته شدن برخی تحریم‌ها و عادی شدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران، بازه‌ای کوتاه است و محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای کشورمان باید برای دهه‌های متمادی ادامه داشته باشد، اما از منظر ایران این مدت زمان بسیار طولانی‌ای است و با توجه به بدعهدی کشور‌های غربی بویژه تغییر و تحولات عمده‌ای که در سیاست این کشور‌ها به وجود می‌آید، نمی‌توان امید داشت هر توافق دیگری در آینده بتواند برای ۱۰ تا ۱۵ سال آینده‌اش ادامه پیدا کند؛ اگرچه در نگاه بدبینانه ایران حتی نمی‌تواند انتظار داشته باشد این توافق تا پایان دولت بایدن نیز ادامه یابد؛ بنابراین مساله‌ای که اینجا مطرح می‌شود این است که اعمال محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای ایران و پس از آن به رسمیت شناختن کامل آن در مجامع بین‌المللی و بویژه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید محدوده کوتاه‌تری داشته باشد و مساله هسته‌ای ایران به‌سرعت به سمت اقدامی عادی پیش برود.
۵- مشکل اصلی؛ روح برجام! در گزارشی که تعدادی از اندیشکده‌های آمریکایی برای بررسی نواقص برجام تهیه کرده‌اند، آمده است: یکی از دلایل عمده مخالفت با برجام و ناقص بودن آن این است که به مسائل موشکی ایران نپرداخته است. در این گزارش آمده است: «در واقع ایالات‌متحده آمریکا نمی‌تواند فراموش کند در ژانویه ۲۰۲۰، ایران در پاسخ به حمله پهپادی آمریکا که موجب ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی فرودگاه بغداد شد، اقدام به شلیک بیش از ۱۰ موشک بالستیک که حامل مواد منفجره فراوان بودند به پایگاه عین‌الاسد که مقر نظامیان آمریکایی در عراق بود، کرد». همین مساله نشان می‌دهد چرا ایران نباید ماجرای موشک‌های بالستیک خود را به‌هیچ‌وجه در مذاکرات مطرح کرده یا زیر بار مذاکره برای مسائل دفاعی خود برود. در شرایطی که ایران توافق برجام را اجرایی کرده و آمریکا به تعهداتش عمل نکرده و از این توافق خارج شده بود، فرمانده سپاه قدس ایران که میهمان دولت عراق بود و در سفری رسمی به این کشور رفته بود مورد هدف تروریست‌های آمریکایی قرار گرفت؛ اگر ایران بخواهد توان دفاعی‌اش در حوزه‌های دیگر مانند موشک‌های بالستیک یا پهپاد‌ها را مانند هسته‌ای محدود کرده یا آن را دودستی به غرب تقدیم می‌کند، دیگر چیزی برای دفاع از خود نخواهد داشت. از همین رو است که دولت آمریکا با وجود اینکه شعار بازگشت به برجام سر می‌داد، در هفته‌های اخیر دست به تحریم شرکت‌ها و افرادی زد که در حوزه دفاعی و پهپادی ایران فعال بودند. یا اینکه این کشور هرازگاهی دست به تحریم کسانی می‌زند که در حوزه سایبری در کشور فعال هستند؛ یعنی در واقع ۲ موضوع دفاعی مهم و نوین در سیستم دفاعی کشور. اگر آن‌طور که آمریکایی‌ها در سال ۲۰۱۵ و بعد از آن می‌گفتند، توسعه فعالیت‌های موشکی ایران نقض روح برجام بود، درواقع روح برجام یکی از علل اصلی مشکلات برجام و علت اصلی ناکارآمد بودن آن بود، زیرا توان دفاعی ایران را بشدت محدود می‌کرد و این مساله از سوی هیچ کشوری قابل قبول نیست.
دولت جدید کشورمان بویژه اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، خود به خوبی از نقایص برجام آگاهند و می‌دانند چه مؤلفه‌هایی غیر از مؤلفه‌های گفته‌شده در این تحلیل، باعث مرگ زودهنگام توافق ایران و آمریکا شد. انتظار می‌رود در دور جدید مذاکرات «رفع تحریم‌ها» در وین، هر اقدامی که می‌شود در نهایت منجر به رفع کاستی‌ها و نواقص برجام شده و بتواند به‌طرف غربی بفهماند اگر آن‌ها دموکراسی دارند و تصمیم رؤسای جمهورشان برای ادامه دادن به یک توافق بین‌المللی مهم است، ایران نیز دموکراسی دارد و انتخابات اخیر این پیام را به جهانیان مخابره کرده که مردم ایران زیر بار زورگویی‌ها و خلف وعده‌های غرب نمی‌روند.

**************

روزنامه خراسان**

۳ گام تکمیلی برای توزیع اینترنتی کالا‌های اساسی/محمد حقگو

مدت هاست کالا‌های حمایتی به معضلی برای اقتصاد ایران تبدیل شده‌اند. چه کالا‌هایی مانند مرغ و تخم مرغ که نرخ مصوب برای آن اعلام می‌شود و چه آن‌هایی که مانند روغن، با یارانه‌های ارزی به دست مردم می‌رسند. البته این که می‌گوییم معضل، نه از این جهت که دولت نباید از کاهش قدرت خرید مردم صیانت کند بلکه از این بابت که غفلت دولتمردان موجب شده این کالا‌ها مدت‌های مدید با فساد، انحراف و اتلاف منابع به دست مردم برسد.
شدت یابی تحریم‌ها در دهه گذشته، ابعاد این مسئله را در حوزه کالا‌های یارانه‌ای خیلی ملموس‌تر نشان داد. در شرایطی که تصمیم بر تخصیص ارز یارانه‌ای برای واردات کالا‌های اساسی گرفته شد، همگان در طول دهه ۹۰ مشاهده کردند که چگونه انواع رانت و فساد حول و حوش این کالا‌ها شکل گرفت. در جریان ارز ۴۲۰۰ نیز دولت بیش از ۶۰ میلیارد دلار (طبق گزارش‌های رسمی تا نیمه سال گذشته) به این کالا‌ها اختصاص داد، اما آن چه عملاً دست مردم را گرفت، بعضاً کمبود و گرانی این کالا‌ها و تاثیر ناملموس این ارز بر سبد هزینه مردم بود، تا جایی که بررسی‌ها نشان می‌داد جدای از جو روانی مقطعی، حذف این ارز، تاثیر چندانی بر رشد قیمت آن‌ها و نیز تورم نمی‌گذارد!
در این شرایط مردم به حق، مطالبه کهنه «نظارت دولت بر بازار» را مطرح کرده و می‌کنند، اما در عمل نه توان نظارت میدانی بر همه بازار هست و نه این که می‌توان این توان را به مدت طولانی در حالت آماده باش (نظیر ایام خاص نوروز، انتهای تابستان و...) نگه داشت.
از سوی دیگر اقتصاددانان هم در سال‌های گذشته عمدتاً تلاش کرده‌اند بخشی از صورت مسئله را پاک و تجویز بازگشت به نظام آزاد قیمت‌ها را مطرح کنند. موضوعی که حتی اگر آن را بپذیریم، باز به نظر نمی‌رسد همه مسئله را حل کند. چرا؟ چون در آن صورت هزینه تعدد واسطه‌ها و دلالان مخرب در بازار را چطور می‌توان با قیمت‌های پایین و مصوب کالا نسبت به کارخانه داد؟! (با فرض این که در خصوص کالا‌های تنظیم بازاری، نرخ‌های مصوب، به درستی محاسبه و اعلام شده باشند).
از این رو به صراحت باید گفت بخشی از مصائب امروز اقتصاد و بازار ایران، در نظام توزیع کالا‌ها نهفته است. با این اوصاف طرح اخیر وزارت جهاد کشاورزی را می‌توان به عنوان سامانی بر این مسئله بعد از مدت‌ها دانست. این وزارتخانه (همان طور که در صفحه ۱۰ می‌خوانیم) با همکاری یکی از سامانه‌های فروش آنلاین مجازی در چند استان اقدام به توزیع مستقیم مرغ و تخم مرغ با نرخ مصوب و هزینه حمل رایگان کرده و آن طور که پیداست این اقدام از منظر کالایی و نیز جغرافیایی در کل کشور، توسعه خواهد یافت.
در این زمینه چند ملاحظه به شرح زیر را می‌توان بیان کرد:
۱- این اقدام همان طور که اشاره شد، گام اولیه در جهت اصلاح نظام توزیع کالا‌های اساسی است. «اولیه» از این بابت که احتمالاً سوء استفاده‌ها و تقاضا‌های کاذب را به این سامانه خواهد کشاند؛ بنابراین جدی‌تر گرفتن احراز هویت در توزیع کالا‌های تنظیم بازاری از جمله مواردی است که می‌توان پس از استقرار کامل‌تر این سامانه مد نظر داشت. این موضوع از این جهت اهمیت بیشتری می‌یابد که احتمالاً در سال آینده که دولت قصد تخصیص یارانه ارز ۴۲۰۰ به صورت نقدی یا کالایی را دارد، این ساختار و ساختار‌های مشابه می‌توانند در این زمینه به دولت کمک کنند.
۲- فضای تجارت الکترونیک قابلیت این را دارد که به سرعت به انحصار دامن بزند. از این رو باید به ایجاد رقابت برای عرضه اینترنتی این کالا‌ها نیز توجه داشت. خوشبختانه در این زمینه وزارت جهاد کشاورزی از ورود پلتفرم‌ها و سامانه‌های دانش بنیان توزیع اینترنتی استقبال کرده که نشان می‌دهد رویکرد اتخاذ شده، سطحی و زودگذر نیست. با وجود این، موضوع بعدی این است که باید توجه داشت تعدد کانال‌های عرضه به کاهش استاندارد منجر نشود یا به حقوق مصرف کنندگان لطمه نزند.
۳- کنترل توزیع این کالاها، می‌تواند گام اولیه‌ای از طرح بلندمدت برای اصلاح نظام توزیع باشد. نظامی که در آن ساختار‌های بزرگ تولید و عرضه کالا‌های اساسی نقش آفرینی می‌کنند و با کاهش واقعی هزینه‌ها به مرجعی قیمتی برای بازار تبدیل می‌شوند. البته در سال‌های گذشته، فضای مجازی شاهد ورود عرضه کنندگان بزرگ بوده، اما به نظر می‌رسد همچنان جا برای رقابت بیشتر و کاهش هزینه‌ها مخصوصاً در حوزه کالا‌های اساسی و کشاورزی وجود دارد. باید گفت هر چه تولید و عرضه محصولات از حالت فله‌ای فاصله بگیرد و به سمت برندسازی و شبکه سازی بیشتر حرکت کند، تنظیم بازار این محصولات و ایجاد رقابت آسان‌تر و حمایت از تولید کننده و مصرف کننده واقعی موثرتر خواهد بود.

**************

روزنامه ایران**

مأموریت دریایی تاریخ ساز/امیر دریادار شهرام ایرانی*

برای یک سرباز افتخاری بالاتر ازآن نیست که فرمانده او از عملکردش اعلام رضایت کند، آن هم نه فرماندهی صرفاً نظامی، بلکه شخصیتی وارسته و الهی که در مقام ولایت، برای سربازان خویش است. تقریظ مقام معظم فرماندهی کل قوا (مدظله العالی) برگزارش عملکرد ناوگروه ۷۵ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از این دست است. این تقریظ نشانه عنایت معظم‌له به فرزندان خویش در نیروی دریایی است، آن هم نیرویی که اگر دستاوردی داشته یا به‌عنوان یک نیروی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران و در منطقه مطرح شده، خود حاصل درایت‌ها، هدایت‌ها، رهبری‌ها و چشم‌انداز‌هایی است که مقام معظم فرماندهی کل قوا ترسیم کرده‌اند.
به عبارت دیگر، نه فقط دستاورد‌های ناوگروه ۷۵ در این مأموریت، بلکه اساساً عملکرد نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در راستای همان چشم‌انداز و راهبرد‌های کلانی است که رهبرمعظم انقلاب فرماندهی کل قوا برای فرزندان خود در این نیرو تعریف کرده‌اند؛ چشم‌انداز‌هایی مانند حضور مؤثر، قدرتمند، پرصلابت، آرامش‌بخش و امنیت‌آفرین در آب‌های سرزمینی و نیز دریا‌ها و اقیانوس‌ها. در این میان مأموریت ناوگروه ۷۵ معنا و جایگاهی ویژه دارد. نخست اینکه این مأموریت با استفاده از ناوشکن تمام ایرانی سهند و ناو‌بندر مکران انجام شد. دوم، مکان و پهنه انجام این مأموریت است.
زیرا ناوگروه ۷۵ با طی مسیر ۴۵ هزار کیلومتری، با گذر از دماغه اُمیدنیک در آفریقای جنوبی، حضور در اقیانوس اطلس و طی کردن مسیر در طول قاره آفریقا، از کانال مانش که میان دو کشور انگلیس و فرانسه واقع شده، عبور کرده و با طی مسیر در دریای بالتیک، سرانجام وارد خلیج فنلاند شد و در بندر سن‌پترزبورگ روسیه پهلو گرفت. در نهایت نیز این ناوگروه پس از حضور در رژه و مراسم مشترک نظامی با نیروی دریایی روسیه، با عبور از کانال سوئز و دریای سرخ، خلیج عدن، دریای عمان و تنگه هرمز به سلامت وارد آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران شد.
دشمنان معنای راهبردی این مأموریت را به‌درستی دریافتند و این امر از دست و پازدن‌های بیهوده رسانه‌های وابسته به آنان هویدا بود. اینکه رسانه‌های وابسته به‌دشمنان، لحظه لحظه حضور این ناوگروه در اقیانوس اطلس، کانال مانش یا دریای بالتیک را با گزارش‌های مغرضانه خود پوشش می‌دادند، نشان می‌دهد دشمنان دریافتند که نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران، به‌راستی به یک نیروی راهبردی تبدیل شده است.
ناوگروه ۷۵ در طول ۴ ماه مأموریت خود، از ۳ اقیانوس، ۳ کانال مهم و ۸ تنگه دریایی عبور کرد که شامل گذر از کناره‌های ۵۵ کشور بود. نکته راهبردی این واقعیت است که همه این مأموریت، بدون کوچک‌ترین کمک گرفتن از دیگر کشور‌ها و کاملاً خودکفا انجام شد و ناوگروه در طول مسیر حتی یک بار نیز در هیچ بندری پهلو نگرفت. امروز نیروی دریایی، صرفاً نیرویی حاضر در محدوده آب‌های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه این نیرو می‌تواند هرجا که منافع و سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران اقتضا کند، در هر دریا و هر اقیانوسی، حضور داشته باشد. تأمین امنیت نفتکش‌های حامل سوخت ایرانی به مقصد لبنان، گوشه‌ای دیگر از این تلاش‌هاست؛ امری که باعث شد رجزخوانی‌های بیهوده دشمنان نهایتاً به ناکامی توأم با آبروریزی آنان منجر شده و درعین حال افتخار و اقتدار دیگری برای جمهوری اسلامی ایران کسب شود. راهی که نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران پیمود، به‌ویژه پس‌از دفاع مقدس، راهی یک سره نو و بدیع بوده و در تاریخ این سرزمین بی‌بدیل است. به عبارت دیگر، در کمتر دوره‌ای از تاریخ است که ایران دارای چنین نیروی دریایی مقتدری بوده باشد. این امر دامنه تأثیرگذاری، نفوذ، اقتدار و امنیت‌آفرینی جمهوری اسلامی ایران را بسیار فراتر از محدوده سرزمینی آن قرار داده است و همین امر است که خواب دشمنان را آشفته کرده است. اما آشفتگی دشمنان، تنها ابتدای ماجراست، زیرا مطابق راهبرد‌های تعریف شده برای نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران، مسیر توسعه و تعالی این نیرو توقف‌ناپذیر است. این توقف‌ناپذیری، خود ناشی از بی‌نیازی نسبت به بیگانگان است. زیرا جمهوری اسلامی توانمندی‌های دریایی و دفاعی خود را صرفاً با اتکا به درون کسب کرده و آنچه حاصل شده، محصول توان جوانان، دانشمندان و پژوهشگران این سرزمین است.

*فرمانده نیروی دریایی ارتش

**************

روزنامه شرق**

فضای مه‌آلود مذاکرات وین/جاوید قربان‌اوغلی

پس از چند ماه وقفه، مذاکرات ایران با قدرت‌های جهان از روز گذشته در هتل کوبورک وین از سر گرفته شد. منابع خبری هیئت ایرانی را قریب به ۴۰ نفر تخمین زده‌اند. برخلاف انتقاد‌هایی که ممکن است از سوی عناصر ناآشنا به «تعداد» هیئت ایرانی وارد شود، در صورت برخورداری از «عزم و اراده‌ای جدی برای نیل به تفاهم» باید آن را از ویژگی‌های مثبت ترکیب تیم ایران در دور جدید مذاکرات برشمرد. گمانه‌زنی درباره خروجی مذاکرات در پرتو تحولات پس از سفر گروسی و تهدید آمریکا و سه کشور اروپایی برای «جلسه اضطراری آژانس» در صورت عدم دستیابی توافق، چندان آسان نیست. درباره شرایط حاکم بر اولین دور از مذاکرات با مدیریت دولت جدید به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

۱- رویکرد تهاجمی «مردان دولت جدید» درباره برجام و مواضع منتقدانه آن‌ها درباره شش دور مذاکرات وین به‌طور محسوسی به سمت‌و‌سوی دستیابی به «توافق» تغییر یافته است. این تغییر قبل از هر چیز ناشی از درک واقعیت‌های محسوس پس از به‌دست‌گرفتن زمام امور، برخاسته از «نیاز فوری» کشور به برون‌رفت از شرایط کنونی و احتمالا آگاهی از دیدگاه‌های طرف‌های دیگر و پس از رایزنی‌های اولیه با کشور‌های ۱+۴ است. رئیسی و دیگر مردان اقتصادی دولت او به‌خوبی دریافته‌اند که برخلاف پندار‌های اولیه، اقتصاد کشور به‌نحوی انکارنشدنی به توافق هسته‌ای گره خورده و در شرایطی که اقتصاد گروگان سیاست خارجی است، گریزی جز دستیابی به تفاهم برای لغو تحریم‌ها، آزادسازی منابع مسدودشده و گشایش در تعامل روان اقتصادی-تجاری با جهان نیست.
۲- هماهنگی و انسجام در ترکیب و دیدگاه نظری تیم مذاکره‌کننده و سردرگمی در هدف‌گذاری برای تضمین موفقیت مذاکرات متناسب با نیاز کشور از عناصر مفقوده در تیم سیاست خارجی هسته‌ای ایران است. باقری‌کنی در مقاله‌ای که در روزنامه فایننشال‌تایمز منتشر کرد، دو هدف راهبردی ایران را در مذاکرات پیش‌رو، «حذف کامل، تضمین شده و قابل‌راستی‌آزمایی تحریم‌ها و تسهیل حقوق ملت ایران برای بهره‌مندی از دانش هسته‌ای» ذکر و پیشنهاد کرده است: «برای حصول اطمینان از اینکه هر توافقی در آینده بسیار مستحکم است، غرب باید برای هرگونه عدم پایبندی به تعهداتش بهای آن را بپردازد» که از نظر او لازمه تحقق این اهداف، گفت‌وگوی عادلانه و دقیق براساس اصول «ضمانت» و «راستی‌آزمایی» است. چنین چیزی باید غرامت برای نقض توافق را در اولویت قرار دهد که شامل رفع تمامی تحریم‌های پسابرجامی می‌شود». تحلیل محتوای دیگر عبارات به کار گرفته‌شده مقاله در عین برخورداری از برخی رویکرد‌های مثبت و هدف‌گذاری روشن، متأسفانه در بسیاری از موارد، انعکاسی از مذاکرات بی‌نتیجه در زمان دولت نهم و ترکیب ناموزونی از واقعیات حاکم بر پرونده هسته‌ای و ایدئال‌های ذهنی نویسنده با رنگ و لعاب «مطالبه‌گرانه» است. این رویکرد تصویر هدف روشن برای مذاکرات را مخدوش، طرف مذاکره را سردرگم، مذاکرات را طولانی و دستیابی به توافق را با موانع غیرقابل رفع مواجه می‌کند.
۳- امیرعبداللهیان روز جمعه در گفت‌وگوی تلفنی با جوزپ بورل، ضمن تأکید بر یک توافق خوب و قابل راستی‌آزمایی گفت: «اگر طرف‌های مقابل آماده بازگشت به تعهدات کامل خود و رفع تحریم‌ها باشند، دستیابی به یک توافق خوب و فوری امکان‌پذیر است». رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز با تأکید بر «ضرورت و فوریت احیای برجام عمل‌گرایی، واقع‌گرایی و حسن نیت را کلید حل مشکلات دانست.

احتمالا امیرعبداللهیان و همتای او در اتحادیه اروپا به‌خوبی بر این نکته واقف‌اند که مخاطب اصلی عبارت‌های به‌کارگرفته‌شده از سوی این دو «آمریکا و ایران» هستند. با فرض پذیرش دستور مذاکرات وین همان‌طورکه از زبان باقری‌کنی بیان شده، اگر «لغو تحریم‌ها و نه احیای برجام» هم باشد، در این صورت مذاکره از طریق ۱+۴ و عدم حضور آمریکا در مذاکرات و سخن‌گفتن با کشور‌هایی که در تعامل اقتصادی با ایران برای نجات برجام مردود شده‌اند، حاصلی جز اتلاف وقت و طولانی‌ترشدن مذاکرات در پی نخواهد داشت و اصرار بر عدم حضور مستقیم آمریکا و گفتگو‌های باواسطه، راهبردی مغایر با هدف اصلی ایران است. با قبول ادعای مذاکره‌کننده ارشد، اگر قرار است حاصل مذاکرات لغو تحریم‌ها باشد، حضورنداشتن عامل اصلی تحریم در میز مذاکرات با این راهبرد و مذاکرات معطوف به نتیجه و توافق خوب مورد اشاره وزیر خارجه هم‌خوانی ندارد و نیازمند بازبینی است.
۴- اظهارات گروسی پس از سفر به تهران، فضای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به نحو محسوسی علیه ایران تغییر داده است. اظهارات نماینده آمریکا را در آژانس و تهدید به «درخواست جلسه اضطراری» که بلافاصله از سوی سه کشور اروپایی تکرار شد، اگرچه می‌توان در قالب جنگ روانی برای تأثیرگذاری در مواضع طرف ایران تفسیر کرد، با وجود این نمی‌توان آن را نادیده گرفت. به ویژه اینکه این تهدید دیپلماتیک با موضع «دوپهلو»‌ی نماینده روسیه و سکوت نماینده چین روبه‌رو شد. رابرت مالی، نماینده آمریکا در مذاکرات وین، گفته است اگر رویکرد ایران بهره‌گیری از مذاکرات به‌عنوان پوششی برای یک توسعه برنامه هسته‌ای باشد، «ما مجبور خواهیم شد طوری پاسخ بدهیم که مورد ترجیحمان نیست». این اظهارات احتمالا معطوف به اعمال فشار‌های بیشتر از طریق توسعه تحریم‌ها و بستن منافذ فروش نفت ایران است و راهبردی برای افزایش چانه‌زنی آمریکا و راضی‌کردن متحدان منطقه‌ای به ویژه اسرائیل است. با اطمینان می‌توان گفت به دلیل شرایط منطقه و تحولات در استراتژی آمریکا، گزینه نظامی فعلا جایگاهی در پرونده هسته‌ای ایران ندارد. بااین‌حال شرط‌بندی بر این رویکرد آمریکا و افزایش تعارضات با آژانس و پیچیده‌ترکردن راهکار‌های منتج به توافق، حاصلی جز تداوم شرایط کنونی ندارد و در برخی اظهارنظر‌ها عنصر زمان به نفع ایران در جریان نیست.
۵- شرط «تضمین عدم خروج آمریکا» با وجود برخورداری از منطقی استوار براساس حقوق بین‌المللی و تعهدات کشور‌ها در قبال توافقات، راهبردی مناسب با هدف برون‌رفت از شرایط بن‌بست کنونی نیست. بار‌ها گفته شده اگر این گزینه امکان‌پذیر بود، دوره اوباما بهترین زمان برای تحقق آن بود. در شرایط کنونی نیز موانع قانونی در آمریکا، موقعیت شکننده‌تر بایدن در مقایسه با اوباما در داخل و تغییر محسوس شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای تحقق این مطالبه اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار خواهد بود. این بدان معنا نیست که ایران بی‌هیچ مابازایی از این خواسته صرف‌نظر کرده و آن را به کناری نهد. هنر دیپلماسی می‌تواند راهکار‌های دیگری که بیشترین اشتراکات مفهومی و عملی را برای دو طرف داشته باشد، در دستور کار مذاکره قرار دهد که اجمالا می‌توان مواردی مانند «تضمین عدم خروج در دوره بایدن و خلف او در صورت پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات ۲۰۲۴، مرتبط‌کردن حفظ ذخایر اورانیوم غنی‌شده و مهم‌تر از این دو مرتبط‌کردن توافق با سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی در صنایع اصلی از جمله نفت و گاز» از موارد قابل‌بررسی در تأمین این خواسته (شرط) ایران در مذاکرات است. در صورت موافقت با این راهبرد که نیازمند تصمیم حاکمیت در بالاترین سطح است، شرکت‌های اروپایی بی‌هیچ واهمه‌ای از تحریم وارد بازار ایران خواهند شد.
۶- اکثر تحلیلگران رویکرد آمریکا را دستیابی به توافق ایران ارزیابی می‌کنند. دلیل آن نیز اولویت بایدن در بازگشت طرفین به تعهدات طرفین و تضمین حفظ زمان «گریز هسته‌ای» مندرج در برجام است. ظاهرا ایران با درک اهمیت این موضوع نزد آمریکا قصد دارد از دستاورد‌های هسته‌ای پس از خروج آمریکا از برجام، به‌عنوان مهم‌ترین ابزار چانه‌زنی و امتیازگیری بهره جوید. نکته تأمل‌برانگیز در پیش‌برد این راهبرد، پیش‌بینی گزینه‌های محتمل آن است. سه سال قبل که ترامپ از برجام خارج شد، توپ در زمین آمریکا قرار داشت و جهان به شمول ۱+۵ به‌طور آشکاری از این اقدام خودسرانه انتقاد می‌کردند. درحالی‌که پس از روی‌کارآمدن بایدن، روابط فراآتلانتیکی ترمیم شد و اکنون شاهد نظرات همسوی آمریکا و سه متحد اروپایی درباره ایران هستیم. پس از ۱۵ گزارش مدیرکل آژانس درباره پایبندی ایران به تعهدات مندرج در برجام پس از خروج ترامپ، اکنون گروسی از عدم همکاری و پایبندی ایران و آلودگی در سه مرکز و عدم امکان نظارت که وظیفه فنی این عادت بین‌المللی است سخن می‌گوید. این راهبرد تیغ دولبه‌ای است که در صورت عدم موافقت طرف مقابل با خواسته، ایران را در وضعیت به‌مراتب دشوارتری از گذشته قرار خواهد داد و بعید است که حتی روسیه و چین نیز حاضر به حمایت از ایران باشند؛ بنابراین ضروری است طراحان این راهبرد، تصویری روشن از اقدام بعدی در صورت عدم تحقق آن فراروی تصمیم‌گیران کشور قرار دهند.

**********************************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات