روزنامه کیهان**
حمله دیروز مقاومت یمن به ابوظبی «مهم» بود؛ آنقدر مهم که در همان ساعات اولیه تیتر یک و خبر اول رسانههای دنیا شد و اکنون هم که در حال مطالعه این یادداشت هستید، تحلیلها راجع به آن ادامه دارد. طی روزهای آینده هم در اینباره تحلیلها خواهند رفت. تبعات این حمله (سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی حیثیتی) نیز رفته رفته خود را نشان خواهد داد. انقلابیون یمن پس از بارها هشدار و ماهها صبر بالاخره صبرشان تمام شد و روز دوشنبه 27 دیماه طی عملیاتی دقیق، عجیب، پیچیده و موثر زیرساختهای ابوظبی را چنان هدف قرار دادند که طبق اظهارات برخی کارشناسان منطقه، اماراتیها کاملاً غافلگیر شدند و بدینترتیب تهدید را برای امارات معتبر ساختند و این کشور را «ادب» کردند. اینکه چرا میگوییم ادب، در ادامه توضیح خواهم داد.
براساس آخرین اخبار منتشر شده، یمنیها با چند پهپاد دو منطقه مهم را در ابوظبی هدف قرار دادهاند. یکی منطقه صنعتی «المصفح» (جنوب غربی پایتخت) که از مهمترین مناطق اقتصادی در امارات به شمار میرود و تعداد زیادی شرکت صنعتی، نمایشگاه و مراکز تعمیر و نگهداری برندهای بینالمللی خودرو را در خود جای داده است. و دیگری فرودگاه بینالمللی ابوظبی که بنابر گزارشهایی که منتشر شده، قدیمیترین فرودگاه این کشور است.(بود!)
«المصفح» شامل ۵ منطقه صنعتی مهم است... هدف قرار دادن المصفح بهعنوان یکی از مهمترین مناطق اقتصادی امارات حامل پیامهای مهمی است... نباید فراموش کرد که امارات از مهمترین کشورهای منطقه در مسئله سرمایهگذاری خارجی است و برای چنین کشوری نداشتن امنیت یعنی ضربه سهمگین بر اقتصاد... در این منطقه صنعتی، شرکتهای خودروسازی بزرگی مانند آئودی و بنتلی نیز حضور دارند. (راشاتودی دیروز)
امارات از آن ریزکشورهای ثروتمندی است که در اندازه و وسعت شاید یک بیستم ایران هم نباشد اما به برکت دلارهای نفتی و گازی و با تکیه بر «دیپلماسی پول» توانسته در حوزههای مختلف اقتصادی و سیاسی و بینالمللی نقش فعالی را بازی کند. شاید بتوان گفت امارات بیش از اینکه یک کشور باشد، یک بنگاه بزرگ معاملاتی است که برخی سوء تفاهمها باعث شده گاهی دست به ماجراجویی بزند که در یک مورد، دیروز عواقب این ماجراجویی را دید!
مسئله بسیار مهم درباره عملیات دیروز انقلابیون یمن، چگونگی انجام آن است. طبیعتاً کشوری که صاحب شرکتی به بزرگی «ادنوک» است که در یک قلم 137 میلیارد بشکه نفتِ در جا دارد، صاحب یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان از نظر مالکیت است و تولید ناخالص سرانهاش گاهی حتی بیش از ثروتمندترین کشورهای صنعتی غربی است، با آمریکا و رژیم صهیونیستی روابط نزدیکی دارد و... حتما باید دارای سیستمهای پدافندی شرقی و غربی و صهیونیستی قدرتمندی هم باشد. همین نکته به تنهایی اهمیت و بزرگی عملیات دیروز انقلابیون یمن را نشان میدهد. چگونه اماراتی که صدها مشاور نظامی غربی و شرقی در اختیار دارد و صاحب گرانترین تجهیزات نظامی و ردیابی روز دنیاست دیروز نتوانست مقابل این حمله و این پهپادها بایستد؟ پاسخ ساده است: عملیاتی که علیه این همه تجهیزات و مستشار انجام شد، پیچیدهتر و قویتر و تکنولوژی نظامی که از آن استفاده شده، به مراتب بهتر و دقیقتر بود. همین جاست که باید منتظر تبعات سیاسی و اقتصادی این عملیات باشیم. در کنار اثرات بازدارندگی که این عملیات دارد، امارات را از تکرار ماجراجوییهایی شبیه به آنچه اخیرا در استان «شبوه» یمن انجام داده بود، بازخواهد داشت. مشتریهای چنین تجهیزاتی نیز از این پس با تردید بیشتری به فروشندگان و تجهیزات جنگی آنها خواهند نگریست و...
البته ممکن است ائتلاف سعودی، با هدف همان «بازدارندگی» که گفتیم دست به اقداماتی بزنند که اگر چنین کنند، بنا به گفته انصارالله، با عملیاتی بزرگتر مواجه خواهند شد. شاید هم تلاش کنند با قدرت رسانهای که در اختیار و اجاره آنهاست، از اهمیت آن بکاهند. مثلا بگویند، این عملیات خسارات چندانی نداشته است. مثل کاری که عربستان ابتدا در مواجهه با عملیات بزرگ انقلابیون یمن علیه آرامکو در سال 2019 انجام داد اما نتوانست از انتشار تصاویر ویرانیهای آرامکو جلوگیری کند. (برخی در آمریکا و عربستان عملیات علیه آرامکو را به چیزی شبیه به حملات 11سپتامبر تشبیه کردهاند.)
منابع رسانهای غربی و عربی مثل دوویچه وله آلمان و العربیه سعودی طی روزهای گذشته اعلام کرده بودند که، امارات و عربستان پس از ماجرای مصادره کشتی پر از سلاحشان به دست انصارالله، در استان شبوه با یکدیگر متحد شده، و این استان را پس گرفتهاند. سوایِ از اینکه این خبر چقدر دقیق بود، برخی واکنشها از سوی انصارالله نشان میداد، اماراتیها بیاعتنا به هشدارهای انقلابیون یمن، در استان شبوه به کمک سعودیها آمدهاند. پس از ورود امارات به جنگ شبوه بود که رهبران سیاسی یمن به این شیخنشین هشدار دادند موشکها و پهپادها قلب امارات را نشانه رفتهاند. شاید 3 روز از این هشدار نگذشته بود که، این عملیات (عملیات دیروز) انجام و امارات ادب شد! اینکه یک گروه نظامی بتواند ظرف سه روز تهدیدش را عملیاتی کند، نکته مهم دیگری است که کارشناسان نظامی بیش از هر کس دیگری، بر اهمیت آن واقفند. نکته بعدی که نباید از آن غافل بود این است که، انقلابیون یمن در این جنگ، صرفا با یک کشور میکروسکوپی ثروتمند که تجهیزات مدرن و گران قیمت دارد مواجه نیستند. آنها با ائتلافی متشکل از کشورهای آفریقایی، عربی و صد البته خلبانها و مستشاران نظامی از غرب و «اسرائیل» میجنگند. اینکه آمریکایها در یمن و امارات و عربستان حضور جدی دارند و در اتاقهای جنگ مشغولند، یا بخشی از مسئولیت بمباران یمنیها برعهده 40 خلبان صهیونیست گذاشته شده، مسئلهای نیست که بر کسی پوشیده باشد. همه اینها یعنی، دیروز انصارالله فقط به امارات سیلی نزد بلکه با پهپادهایی که 1300 کیلومتر را طی کردهاند، به امارات، عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی سیلی زد.
این عملیات بنا به دلایل متعدد از جمله، شکل و زمان انجام آن، میتواند در سرنوشت جنگ یمن هم موثر باشد. در حال حاضر جنگ در دو جبهه «شبوه» و «مارب» لحظات سرنوشتسازی را سپری میکند و نتایج آن از اهمیت بسیاری برخوردار است. دیروز اعلام شد، آمریکاییها ازترس شکست ائتلاف سعودی در مارب، شخصا وارد میادین جنگ شدهاند. این به دلیل تشخیص همان اهمیت زمانی است. هدف اعلامی یمنیها از حمله به ابوظبی، به عقب واداشتن اماراتیهایی است که مدتی بود لااقل در زبان، عقبنشینی کرده بودند. درصورت عقبنشینی امارات از یمن و تأثیرات روحیِ خوبی که عملیات دیروز برای انقلابیون داشته و از آن طرف، تأثیرات مخربی که برای ائتلاف سعودی دارد، میتوان مارب را از هم اکنون آزاد شده تصور کرد. ضمن اینکه در استان شبوه نیز ورق در حال برگشتن است و ساعاتی پس از رسانهای شدن عملیات پهپادی علیه ابوظبی، انقلابیون یمن توانستند تلفات سنگینی را به ائتلاف سعودی وارد کرده و مناطقی از شبوه را که از دست داده بودند پس بگیرند. روزهای آینده یمن، آبستن تحولات مهمی است؛ تحولاتی که میتواند سرنوشت جنگ 7 ساله یمن را رقم بزند.
***************
روزنامه آرمان ملی**
**************
روزنامه خراسان**
**************
روزنامه ایران**
**************
روزنامه جوان**
حدود یک ماه و نیم از مذاکرات تیم جدید میگذرد، آیا میزان پیشرفت مذاکرات طی این یک ماه و نیم، از جایی که تیرماه در تیم قبلی ایران متوقف شد، بیشتر شده است یا نه؟
مذاکرات در دولت جدید با یک وقفه مواجه بود. از جهت اینکه با برگزاری انتخابات در ایران دولت جدید سعی داشت مذاکرات گذشته را مرور و روند آینده مذاکرات را ارزیابی کند که بعد از یک دوره بررسی و بعد هم شکلگیری یک کمیته تطبیق و همینطور تعیین سیاستهای دولت دور هفتم مذاکرات برگزار شد که عمدتاً حول مباحثه بین جمهوری اسلامی و ۱+۴ درباره متنهای پایه گذشت. در نهایت متنهای اصلاح شدهای نسبت به گذشته مورد توجه قرار گرفت که به عنوان متنهای ماه دسامبر شناخته میشود و پایان دور هفتم، در واقع تعیین متنهای اولیه گفتگوها بود و از دور هشتم گفتگوها برای جزئیات این متنها، موضوعات چالشی مورد توجه قرار گرفت. از این جهت حتماً شاهد هستیم که نسبت به گذشته، گامهایی به جلو برداشته شده و مذاکرات پیشرفت داشته و [البته]این پیشرفت هنوز تا دستیابی به نتیجه فاصله دارد.
مهمترین محورهایی که الان دو طرف دچار چالش هستند، چه بحثهایی است. قبلاً شنیده میشد که در حوزه لغو تحریم، حدود ۱۵۰۰ تحریم وجود دارد که تا پایان دور ششم، طرف مقابل قبول کرده بود بیش از ۱۰۰۰ تحریم را بردارد. الان در حوزه تحریمها، طرف امریکایی و اروپایی حاضر شدهاند چقدر از تحریمها را بردارند. مهمترین تحریمهایی که بر سر آنها چالش است، کدامها هستند؟
اختلاف و موضوعات چالشی در همه محورهای گفتگو وجود دارد؛ هم در موضوع رفع تحریمها، هم در موضوع هستهای و هم در ترتیبات اجرایی که خود این موضوع ترتیبات اجرایی از دید ما موضوعات مهمی شامل راستیآزمایی رفع تحریم و تضمین برای تکرار نشدن شرایط گذشته را شامل میشود که از این جهت مذاکرات در همه بخشهای خود مباحث جمعبندی نشدهای دارد و باید درباره این مباحثات گفتگو صورت بگیرد و اگر توافق مرضیالطرفین شکل بگیرد، میشود انتظار داشت که به یک توافق نهایی دست پیدا کنیم.
بحثهایی مطرح است که اگر مذاکرات به نتیجه هم برسد، توافقی که به دست میآید، یک توافق حداقلی (کم مقابل کم) است. این روایت چقدر درست است و اساساً آیا مذکرات فعلی برای برگشتن به برجام [قبلی]است یا ممکن است بر سر چارچوب جدیدی [محدودتر]توافق شود.
موضوع توافق موقت مطلوب نظر ما نیست و روند فعلی مذاکرات با هدف رفع کلی تحریمها و اجرای کامل برجام دارد صورت میگیرد و ایدههای رسانهای در مورد توافق موقت یا کمتر در برابر کمتر مطرح شده که هنوز از دید من اینها ایدههای جدی نیست.
در موضوع تحریمها، موضوع رفع تحریم اولویت اصلی ایران در روند فعلی مذاکرات است و ما اصرار داریم که طبق سیاست حرف قطعی که از جانب مقام معظم رهبری تعیین شده و همینطور قانون اقدام راهبردی مجلس یازدهم، تحریمها باید به صورت کلی رفع شوند و این مطالبه اصلی ایران در این مذاکرات است، اما در موضوع تحریمها، طرف امریکایی با وجودی که اعلام میکند سیاست فشار حداکثری شکست خورده، تلاش میکند اجزای تحریمها را حفظ کند و بعضاً ساختار آنها را حفظ کند که این مطلوب ایران نیست. ما اصرار داریم در موضوع تحریم، مصادیق تحریم یا آنچه به عنوان designation شناخته میشود به صورت حداکثری رفع شود. در دوره قبلی مذاکرات ما ۵۱۷ مورد designation شامل بخشهای مختلف اقتصادی و سیاسی و نظامی کشور ما وجود داشت که باید در رفع تحریمها مورد توجه قرار بگیرند؛ این موضوعات مورد توجه ماست. یکی از تعهدات طرف مقابل طبق پاراگراف ۲۹ برجام این است که موانع عادیسازی تجارت ایران با کشورهای خارجی رفع شود. از این جهت هرگونه از این تحریمها که مانع تجارت ایران با کشورهای خارجی است، یکی از مصادیق مانع برجام است و ما اصرار داریم که این تحریمها باید رفع شوند.
فرض کنید یک توافق مجدد به وجود بیاید؛ با توجه به تضمینهایی که روی آن تأکید شده، چقدر آن را در مقایسه با برجام پایدار میدانید؟
پایدار بودن توافق یکی از خواستههای جمهوری اسلامی است، چون ما نمیخواهیم برنامه هستهای کشورمان را در دورههای مختلف محدود کنیم و مجدد با بدعهدی طرف مقابل مواجه شویم و بخواهیم آن را دوباره از سر بگیریم. ما فکر میکنیم که محدودیتها برای یک بازه زمانی پذیرفته شده و بعد از آن نباید وجود داشته باشد و این حرکت سینوسی در رفع تحریم، ها، حتماً مانع پایداری توافق خواهد بود. از دید ما یک عامل حفظ توافق در آینده و پایداری آن، حفظ ساختارهای برنامه هستهای ماست و از هیئت هستهای خواسته شده که حتیالامکان این ساختارها را حفظ کنند و این ظرفیت را داشته باشند که در صورت بدعهدی طرف مقابل ما هم بتوانیم تعهدات خودمان را کاهش بدهیم و اقدامات جبرانی را صورت بدهیم، از این جهت پایداری توافق بیش از همه به توانمندی جمهوری اسلامی بر میگردد. البته این نافی گرفتن تضمین از طرف مقابل نیست. طرف مقابل با خروج از برجام یک بار این خطا را به صورت اساسی و جدی انجام داده که مخالف قوانین بینالمللی و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است. حتماً این طرف خطاکار باید تضمین بدهد که این خطا را تکرار نمیکند و این تضمین باید ابعاد مختلف داشته باشد. اعم اینکه فرصت همکاری شرکتهای تجاری برای کشورمان ایجاد کند و هم بازه زمانی را برای آنها در نظر بگیرد و هم اینکه مجدداً اعلام کند که نمیخواهد این توافق را نقض و آن را به ابزاری برای فشار بیشتر به ایران تبدیل کند.
آیا در حوزه راستیآزمایی از تحریمهایی که قرار است لغو شود، پیشرفتی به دست آمده؟ قبلاً بحث Long Day مطرح شده بود که ظاهراً ایران قبول نمیکرد و تأکید داشت که دوره راستیآزمایی باید تا چند هفته طولانی شود؛ آیا تا الان طرح میانهای وجود دارد؟
یکی از چالشهای اجرای برجام این بود که برای اقدامات ایران در محدودیت برنامه هستهای، یک نهاد راستیآزماییکننده یعنی آژانش بینالمللی انرژی اتمی وجود داشت که به طور پیوسته تعهدات ایران و نحوه اجرای آن را گزارش میکرد، اما درباره طرف مقابل چنین نهادی وجود نداشت. به صورت کلی به نظر میآمد که باید طرف ایرانی به عنوان طرفی شناخته شود که باید برای رفع تحریمها گزارش دهد، اما واقعیت این است که با وجود شکایت جمهوری اسلامی در دورههای قبل درباره عدم رفع تحریمها و صرفاً مباحث حقوقی بدون رفع تحریمها بهرغم اینکه ایران این شکایت را بارها مطرح کرده بود، اما راهکار عملی برای آن وجود نداشت و از این جهت ایران در دوره جدید، رفع مؤثر تحریمها را دنبال میکند. اثربخشی رفع تحریمها از شیوه راستیآزمایی آن مشخص میشود و از این جهت ما راستیآزمایی را به عنوان یکی از ارکان خواستههای ایران دنبال میکنیم. در دورههای قبل طرف مقابل اعلام میکرد که تحریمها را به لحاظ حقوقی برداشته است، اما وقتی برای کار تجاری به شرکتها و نهادهای غربی مراجعه میشد، با این چالش مواجه میشدیم که حاضر به همکاری نبودند. از این جهت این بار، جمهوری اسلامی در دوره جدید اجرای برجام، موضوع راستیآزمایی را دنبال میکند. نحوه راستیآزمایی یکی از موضوعات چالشی مذاکرات است. مطلع هستم که در دور هشتم، گفتگوهای مفصلی در این مورد صورت گرفته و انتظار ما این است که یک زمان مناسبی را برای راستیآزمایی صورت دهند. این راستیآزمایی نباید به صورت نمادین باشد. ممکن است یک مورد تجارت یا قرارداد تجاری یا ارسال کالا و انرژی صورت بگیرد، اما فراتر از آن اینکه باید رفع تحریم روندی باشد که در دورههای دیگر بتوانیم صحت رفع تحریمها را مورد بررسی قرار دهیم. از این جهت توجه صرف به یک روز، چه روز طولانی چه روز کوتاه [طوری که]برای یک بار بتوانیم یک عملیات تجاری را انجام بدهیم، کافی نیست، اما این باید در بازههای زمانی متناوب مورد ارزیابی قرار گیرد که مانعی برای ایران شکل نگیرد.
یک چالش امریکاییها با برجام، تغییر بند غروب بود. آیا همچنان بر آن تأکید دارند؟
طرفهای امریکایی از مواضع داخلی خود درباره بندهای غروب آفتاب یا پایان دوره تعهدات محدود نگه داشتن برنامه هستهای ایران صحبت میکنند، اما واقعیت این است که ایران چیزی را فراتر از برجام نخواهد پذیرفت. ما یک دوره ششساله را در محدودیت برنامه هستهای خود و اجرای تعهدات برجامی از سر میگذرانیم و معنا ندارد که این بازه زمانی را توسعه بدهیم یا تمدید کنیم. از این جهت حتماً یکی از خطوط قرمز تیم مذاکرهکننده تغییر در اجزای این توافق و تمدید محدودیتهای هستهای ایران خواهد بود.
بحث خریدهای تسلیحاتی ایران اگر توافق جدیدی صورت بگیرد، راحتتر انجام میشود؟
در مورد تجارت سلاحهای مشروع جمهوری اسلامی ایران، این محدودیت را شورای امنیت سازمان ملل سال گذشته برداشت. هرچند دوره ترامپ با یک دستور اجرایی سعی شد یک محدودیت یکجانبه و امریکایی در این موضوع ایجاد کنند، اما امروز موضع تجارت متعارف تسلیحات ایران با کشورهایی که طرف حساب ما هستند، چه خرید سلاح چه فروش سلاح مجاز است و این مربوط به قراردادهای تجاری خودمان خواهد بود. یکی از خواستهها و مطالبات اصلی جمهوری اسلامی ایران این است که حتی این محدودیت یکجانبه را که امریکاییها علیه تجارت تسلیحاتی جمهوری اسلامی وضع کردهاند، باید رفع کنند. این تحریم و دستور اجرایی رئیسجمهور ترامپ خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ است و لازم است که رفع شود.
از حرفهای آقای رئیسجمهور این طور برمی آید که اگر توافقی هم نشود ما از نقطه «فواره تحریمها» عبور کردهایم و اوضاع چه مذاکرات به نتیجه برسد و چه نرسد، در حال تثبیت شدن است. آیا همین طور است؟
ما در موضوع اداره امور خود و تجارت خارجی، از یک دوره اوج فشار تحریمی فاصله گرفتیم. مردم ما صبر بینظیر و فوق العادهای از خود نشان دادند و بهرغم اینکه فشار سنگین بود، ما از نقطه اوج فاصله گرفتیم و امروز تحریم روند افول خودش را طی میکند و از این جهت اداره کشور دو روند موازی دارد؛ یکی خنثیسازی تحریم و دیگری رفع تحریم. مذاکرات وین عمدتاً بر مقوله رفع تحریمها تمرکز دارد، اما موضوع خنثیسازی تحریم به عنوان مقوله مهمتر و اولویت بالاتر در دستور کار اداره کشور قرار دارد. خنثیسازی تحریم هم ابعاد داخلی دارد و هم ابعاد خارجی. نمونه روشن آن در بحثهای داخلی، تقویت تولید ملی و کمک به رفع موانع تولید است که حوزههای اقتصادی ما در حال پیگیری آن هستند. کاهش کسری بودجه دولتی که منجر به کنترل نقدینگی میشود و میتواند تورم را از وضعیت فعلی تنزل ببخشد، یکی از دستورکارهای اقتصادی کشور است، اما از بعد خارجی خنثیسازی تحریم در حال پیگیری است؛ آغاز عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و اجرایی کردن توافق همکاری بلندمدت ایران و چین از نمونههای پیگیری موضوع خنثیسازی تحریم است. یک نمونه روشن قرارداد سوآپ گازی میان جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان و ترکمنستان است که به عنوان شاخصه عملکرد دولت جدید دیده میشود و ما نشان دادیم حتی در شرایطی که طرف غربی سعی میکند روند فشارها را همچنان حفظ کند تا بر سر میز مذاکره از ایران امتیاز بگیرد، کشور ما گزینههای جدیدی را برای تجارت خارجی هم پیدا میکند و هم پیگیری میکند و این است که در نهایت تحریمها را کماثر میکند و ضرورت تقویت اقتصاد داخلی را بیش از پیش به ما یادآور میشود.
**************************************************************