رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین برای شرکت در آئین گشایش بازیهای المپیک زمستانی به پکن رفت و با رئیس جمهور چیندیدار و گفتگو کرد. این اولین سفر پوتین به چین از سال ۲۰۱۹ و اولین دیدار رو در روی شی جینپینگ، رئیس جمهور چین با رهبر یک کشور خارجی از سال ۲۰۲۰ که شاهد دیدارهای او با رهبران کامبوج، مغولستان و پاکستان در پکن بود، است.
چین هدف تجاری بلندپروازانه را با روسیه را ترسیم کرده است به طوری که تجارت دوجانبه بین دو کشور در سال گذشته رکوردشکنی کرده است. این کشور میخواهد تجارت دوجانبه را به ۲۵۰ میلیارد دلار در سال افزایش دهد. به گفته دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، :این هدف توسط شیء جین پینگ، رئیس جمهور چین در دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ابراز شده است. برای چین، این رقم و میزان خیلی زیاد نیست، اما برای [روسیه] این یک هدف بسیار جاه طلبانه است"
از طرفی نشست رهبران چین و روسیه در پکن نمایش همبستگی در حاشیه بازی های المپیک زمستانی است و هر دو طرف از این نشست برای نشان دادن هماهنگی خود در مقابله با آمریکا استفاده کردند.
در زمانی که ناتو به تحرکات خطرناک خود در مرز روسیه و اوکراین ادامه می دهد و بدنبال بسط پیمان آتلانتیک شمالی به سر می برد. همچنین ، تحرکات آمریکا در شرق آسیا نیز وارد فاز تازه ای شده است و کشتی های نظامی انگلیس و آمریکا در دریای چین حضور دارند و مداخله ی سیاسی خطرناک واشنگتن در تایوان، تبت و هنگ کنگ نشان می دهد که غرب بدنبال تقابل با روسیه و چین است، دیدار روسای جمهور دو کشور چین و روسیه نیز پیامد های به غرب در پی خواهد داشت. به بیان بهتر این دیدار نشان داد که پکن و مسکو بدنبال تقابل آشکار با واشنگتن و متحدان آن می باشند و فاز پنهان رودررویی با غرب ره به فاز آشکار هدایت کردند.
در این راستا، شاهد شکل گیری نوعی هارمونی استراتژیک در شرق بر سر مقابله با غرب خواهیم بود. در این معادله، کلید واژه ای به نام " هم افزایی راهبردی" اصالت و موضوعیت خواهد داشت. اکنون بازیگران شرقی به این نتیجه رسیده اند که دفع تهدیدات عینی و عملیاتی غرب و همچنین کسب فرصتهای جدید در نظام بین الملل، در گروی هم افزایی راهبردی –تاکتیکی با یکدیگر است.
به گزارش روزنامه گاردین چین و روسیه در حال حرکت به سوی اتحادی نزدیکتر هستند. رهبران این دو کشور ایدئولوژیهای یکسانی داشته و به دنبال به زیر کشاندن آمریکا هستند و هر دو کشور نیز اعتقاد دارند که آمریکا در حال افول است.
این روزنامه انگلیسی در ادامه گزارش خود نوشت: حتی پیش از دیدار چند روز پیش پوتین و شی جینپینگ،هر دو جبهه مشترکی برای مقاومت در برابر تحریمهای غرب ایجاد کرده بودند. غربیها روسیه را به دلیل اوکراین و چین را به بهانه هنگکنگ و موضوع اویغورها تحت تحریم قرار دادهاند اما هم اکنون جبهه مشترک مشترک روسیه و چین دو برابر شده است.
پوتین در مصاحبه با خبرگزاری چینی «شینهوا» گفته بود: «هر دو کشور نقش تثبیت کننده مهمی در امور جهانی داشته و روابط بینالمللی را عادلانهتر و فراگیرتر میکنند».
حنیف غفاری کارشناس ارشد مسائل بین الملل معتقد است: " ماهیت نگاه غرب نسبت به بازیگرانی مانند ایران، روسیه و چین "تهدید محور" است. در اسناد و دکترین سیاست خارجی دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا از این کشورها و بازیگران تحت عنوان دشمنان غرب یاد می شود. در چنین شرایطی هم افزایی راهبردی و استراتژیک میان بازیگرانی مانند پکن، تهران و مسکو مصداق واقع گرایی پیش برنده در حوزه ی روابط بین الملل محسوب می شود."
بنظر می رسد که با افزایش میزان تهدیدات غرب علیه دو کشور روسیه و چین، میزان همکاری و دیدارهای دوجانبه بین چین و روسیه افزایش پیدا کند. در واقع میزان تقابل آشکار روسیه و چین با آمریکا و متحدانش بیشتر خواهد شد که هدف نهایی این تقابل نیز، شکل دهی و تثبیت منظومه ای راهبردی از سوی بازیگران شرقی با هدف مهار توطئه های غرب در نظام بین الملل خواهد بود.
در دیدار بین پوتین و شی جینپینگ دو طرف بشدت با گسترش بیشتر ناتو مخالفت کردند و "از ائتلاف آتلانتیک شمالی میخواهند که رویکردهای ایدئولوژیک جنگ سرد خود را کنار بگذارد، به حاکمیت، امنیت و منافع سایر کشورها، تنوع پیشینههای تمدنی، فرهنگی و تاریخی آنها احترام بگذارد و نگرشی منصفانه و عینی نسبت به توسعه صلح آمیز سایر کشورها در پیش بگیرد."
بهره سخن
دو کشور روسیه و چین با تقویت اقتصادی- نظامی – سیاسی خود به دنبال نظیم نوینی در جامعه بین الملل می باشند و این رویکرد قطعا به نفع غرب نخواهد بود. بنابراین میزان تقابل غرب با این دوکشور بشدت افزایش خواهد یافت. فاز تقابل بین دو رویکرد مطرح شده از فاز پنهان تیدیل به فاز آشکار در همه حوزه ها خواهد شد. از این به بعد باید شاهد تحرکات بیشتر آمریکا و متحدانش در شرق آسیا باشیم.
نکته دوم این است هم اکنون بر خلاف رویکرد آمریکا، چالش های این کشور گسترش پیدا کرده است. اگر یک زمانی تمرکز آمریکا بر روی خاورمیانه بود. امروز این ایالات متحده در شرق آسیا، اتحادیه اروپا، آمریکای لاتین و آسیای میانه و برجام با چالش های متعددی روبرو است که قطعا توان مدیریت آنها را نخواهد داشت. بنابراین ایالات متحده چاره ای جز اینکه به فکر تمرکز نقطه ای برای تپبیت منافع خود باشد، ندارد و به جهت "ناتوانی" مجبور است در برخی حوزه ها عقب نشینی کند. بنابراین نمی توان آمریکا را بعنوان یک هژمون برتر مطرح کرد.