* آقای دکتر! منتقدان عملکرد دیپلماسی اقتصادی در دولت گذشته معتقدند یکی از دلایل ضعف دستگاه دیپلماسی اقتصادی ایران را میتوان سهم حدود 2 درصدی ما از بازار 1200 میلیارد دلاری کشورهای همسایه دانست. در حالی که ظرفیت صادرات ما به کشورهای همسایه به مراتب بیشتر است.
ببینید باید یک موضوعی را در نظر گرفت. اگر بخواهیم صادراتمان را به صورت محسوس افزایش دهیم، در کشور چیزی برای خوردن پیدا نمیشود! چرا که ما به همه کالاها یا حداقل بخش قابل توجهی از کالاها سوبسید میدهیم؛ لذا اگر ما مرزها را باز کنیم، ممکن است همه کالاها به خارج از کشور صادر شوند.
* یعنی واقعا راهکاری در این باره وجود ندارد؟ به نظرم اتفاقا راه حل ساده است باید مقیاس تولید را افزایش دهیم.
راهکار حذف یارانه از اقتصاد ایران است تا تولید مقرون بهصرفهتر و بازار آزادتر شود. ما در حال حاضر جلوی افزایش قیمتها را گرفتهایم و اجازه نمیدهیم مرغ یا روغن قیمت واقعی خودش را داشته باشد؛ چون به همه آنها یارانه میدهیم. ما امروز بزرگترین تولیدکننده دارو هستیم و میتوانیم به بزرگترین تولیدکننده دارو در منطقه تبدیل شویم، اما چرا نمیشود؟ چون در ارز تخصیصی برای دارو یارانه قائل شدهایم و اجازه نمیدهیم دارو پس از تولید با قیمت واقعی خودش فروخته شود؛ چون اجازه نمیدهیم با قیمت واقعی خودش فروخته شود، پس تولید دارو به صرفه نیست! افزایش مقیاس تولیدی هم که شما میگویید فقط در این حالت رخ خواهد داد؛ یعنی تا نظام یارانهای را اصلاح نکنیم، اتفاقی در افزایش مقیاس تولید نیز رخ نمیدهد.
* یکی از سؤالاتی که در ذهن بسیاری از مردم عادی نقش بسته، این است که آیا تجار ایرانی میتوانند کالاهایشان را در بازار کشورهای بزرگی مانند چین، هند و روسیه به فروش برسانند؟ میخواهم بدون تعارف به عنوان کسی که سالها در وزارت امور خارجه پستهای مسئولیتهای مهمی، چون سفیر و معاونت اقتصادی وزارتخانه را بر عهده داشتید، به این پرسش پاسخ دهید.
خیلی صریح میگویم، ظرفیتهای صادراتی کشور ما در چین، هند و روسیه بدون محدودیت است. کالاهای ایرانی اعم از کشاورزی، شیلات و دامداری به هر کشوری وارد شود، بازار آن کشور را تسخیر میکند. اگر امروز ناکامی مشاهده میکنید از قوانین خودمان است؛ وگرنه خواست آنها استقبال از کالاهای ایرانی است. چون کالای ایرانی هم کیفیت خوبی دارد و هم سلامتش تضمین شده است. نکته مهم درباره کالاهای ایرانی قیمت آن است که قابل رقابت با کالاهای خارجی است. برای نمونه، نگاه بیشتر کشورهای همسایه به ایران و کالاهای ایرانی مثبت است؛ اما نکته مهم در صادرات، ظرفیتها و سازوکارهای صادراتی ماست که به نظرم بسیار ضعیف است. شاید بپرسید چرا ظرفیت صادراتی ما این قدر ضعیف است؟ چون ما چند سالی است که به دلیل قطع فروش و صادرات نفت، به فکر صادرات افتادهایم. ما در گذشته، کشور صادرکنندهای نبودیم. در واقع تحریم نفت باعث شد به سمت صادرات برویم. واقعیت این است که صادرات در کشور ما پدیدهای جدید است. ما در گذشته به تولیدکننده خارجی یارانه میدادیم و کالایش را وارد میکردیم؛ چون نفت داشتیم و واردات با سوبسید برای یک ایرانی روال بوده است. از طرفی تولید داخلی نیز به صرفه نبود. همین چند سال پیش، وقتی ترکیه و روسیه با هم درگیر شدند و این درگیری منجر به تحریم ترکیه از سوی روسها شد، روسها به ما اعلام کردند که هر چه برای صادرات دارد، ما خریداریم. حتما اطلاع دارید که روسیه دارای بازار بسیار ثروتمندی است و برای کالاهای صادراتی مقصد بسیارمطلوبی به شمار میرود؛ اما با وجود استقبال روسها نتوانستیم از این فرصت بسیار بزرگ استفاده کنیم و فرصت به این خوبی را از دست دادیم.
* چرا نتوانستیم؟
روسیه چیزی با عنوان «کانال سبز» دارد. در آن مقطع، آنها به ما اعلام کردند تمام کالاهای ایرانی را در کانال سبز قرار میدهند. ما توانستیم همان زمان، مقداری لبنیات، پنیر، کره، خامه و چند کالای دیگر را از طریق کانال سبز به کشورشان صادر کنیم، اما آنها تقاضا داشتند ما همین روند صادرات کالا را با شیب تندتری ادامه دهیم و کالاهایی را هم اضافه کنیم؛ اما نتوانستیم، چرا که کالایی برای صادرات نداشتیم. آنچه امروز به عنوان نهضت تولید در جامعه مشاهده میکنید، متعلق به دو سال اخیر است. از سوی دیگر ما قوانینی داریم که خودش ضد تولید است. مانند قیمتگذاری که اجازه نمیدهد تولید نفس بکشد، لذا طبیعی بود آن زمان کالایی برای صادرات نداشته باشیم که به روسیه صادر کنیم.
* از سوی مقامات دولتی تلاش خاصی برای صادرات به روسیه صورت گرفت؟
درباره موقعیتی که در روسیه پیش آمد، باید بگویم، ما اصلاً کاری نکردیم و این فرصت خود به خود پیش آمد. روسها با ترکها درگیر شدند و به همین دلیل همه کالاهای ایرانی را وارد کانال سبز کردند. اواخر سال 1399 اتفاق مشابهی برای کشور ارمنستان در قبال ما افتاد. آنها اعلام کردند، ایران هر چه میخواهد میتواند به ما صادر کند؛ اما باز نتوانستیم کاری کنیم. اجازه دهید تا درباره موضوعی مشابه، خاطرهای را برایتان تعریف کنم. دو سال پیش بود که یک روز به ما اطلاع دادند تولید سیب ایران بسیار زیاد شده است. از ما خواستند کمک کنیم تا سیب ایران به هند صادر شود. سیب ایران در هند، مشتری زیادی دارد و به قول معروف، تمام رقبای خودش را به دلیل خوشمزگی و کیفیت بالایش پشت سر میگذارد. در حالی که اگر به هند سفر کرده باشید، سیبهای موجود در بازار هند، عمدتاً مصنوعی، فاقد خاصیت، بو و مزه بوده و فقط از نظر ظاهری زیبا هستند. لذا هندیها، سیب ایرانی را به دلیل ویژگیهایی که گفتم خیلی دوست دارند. همان طور که میدانید یکی از بزرگترین مراکز تولید سیب ایران، استان آذربایجان غربی است. من زمانی در آذربایجان غربی معاون استاندار بودم، بنابراین آذربایجان غربی را به خوبی میشناختم. با نماینده مجلس و استاندار آنجا صحبت کردم و از آنها خواستم که این کار را سازماندهی کنند تا بتوانیم با همکاری هم، سیب آذربایجان غربی را به هند صادر کنیم. با سفیر هند هم صحبت کردم. در هند همه موافق بودند و چند واردکننده بزرگ هندی هم اعلام آمادگی کرده بودند. خلاصه وقتی کار به مرحله عملیات و نهایی شدن رسید، به نتیجه نرسید؛ میدانید چرا؟ چون آن طرف دو تاجر هندی بودند که کل سیب آذربایجان ایران را میخواستند و در ایران هزار صادرکننده وجود داشت! لذا اصولا انجام چنین معاملهای عملی نبود. جالب است بدانید آن زمان در آذربایجان هر صادرکننده چند کانتینر سیب داشت که اتفاقا از نظر بستهبندی هم آماده نبود. در پایان کار هم ما نتوانستیم هیچ سیبی به هند صادر کنیم. در حالی که کشور ما از بزرگترین تولیدکنندگان سیب، کیوی و پرتقال جهان است. اینها ضعف است و اگر میخواهیم به عنوان یک صادرکننده ما را بشناسند، باید این نواقص را اصلاح کنیم.
* اتفاقی مشابه روسیه در قطر نیز برای ما رخ داد. چرا در ماجرای صادرات به قطر موفق نبودیم؟
دقیقا در قطر هم مانند روسیه ناکام بودیم. وقتی قطر از سوی عربستان سعودی محاصره اقتصادی شد، قطریها به ما اعلام کردند هر چه کالا دارید برای ما ارسال کنید، ما خریداریم؛ اما متأسفانه نتوانستیم خواسته آنها را اجرا کنیم. دلیل اصلیش نیز ضعف زیرساختهای ما بود. ما در عمل، کشتی و کامیون یخچالدار نداشتیم. گمرک آماده این کار نبود. حتی ظرفیت بنادرمان هم آمادگی صادرات کالا به قطر را نداشت. خلاصه وضعیت عجیبی داشتیم.
* ما غفلت کردیم و ترکیه هم چند روزه جای ما را گرفت!
بله، اتفاقا ترکیه بلافاصله از کانال ما صادرات به قطر را شروع کرد. از مسیرهای زمینی، هوایی، از طریق عراق و حتی مسیر ایران.
* این موضوع را آسیبشناسی نکردید تا بفهمید مشکل کجاست؟ چرا ما نمیتوانیم از چنین فرصتهای بکری استفاده کنیم؟
بخش خصوصی ترکیه بسیار قوی است، اما در ایران ما در واقع بخش خصوصی را از بین بردهایم. قسمت اعظمی از درآمد ترکیه متعلق به صادرات این کشور است. ترکها سالهاست در حوزه تجارت و صادرات کار کردهاند و معلوم است که باید ثمرهاش را هم ببینند.
* خب شرکتهای ترک که از ابتدا اینقدر قوی نبودند.
ساختار اقتصادی در ترکیه به شکلی طراحی شده که فعالان اقتصادی بخش خصوصی بعد از مدتی میتوانند رشد کنند. بعد از آن هم شرکتهای خصوصی دیگر نتوانستند پا بگیرند. در کشور ما وقتی یک شرکت خیلی بزرگ میشود، یا از سوءاستفاده بانکیاش پرده برداری میشود یا مشخص میشود که وام بزرگی گرفته و پس نداده یا به هر حال یک داستانی برایش درست میشود. لذا ساختار اقتصادی ایران و ترکیه با هم قابل مقایسه نیست. معتقدم تا ساختار اقتصادی ایران تغییر نکند، نمیتوان به موفقیت در تجارت خارجی دست یافت.