صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۲  ، 
کد خبر : ۳۳۷۷۵۲
رمزگشایی از سیاست خارجی امام(ره) در ماجرای مک فارلین

آرمان یا واقعیت؟!

رابرت مک فالین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان، پنج‌شنبه 22 اردیبهشت مصادف با 12 می 2022 در 84 سالگی درگذشت[...]
پایگاه بصیرت / خانم اصغریان

رابرت مک فالین، مشاور امنیت ملی رونالد ریگان، پنج‌شنبه 22 اردیبهشت مصادف با 12 می 2022 در 84 سالگی درگذشت. نام او در ایران با رسوایی بزرگی برای آمریکایی‌ها گره خورده است. آمریکا از یک سو پس از تنش به وجود آمده در ارتباط با ایران در ماجرای گروگان‌گیری در لانه جاسوسی، روابطش با ایران را کاملاً قطع و سفارتش را تعطیل کرد و از سوی دیگر شاهد بودیم رونالد ریگان، رابرت مک فارلین را به ایران فرستاد تا ضمن مذاکراتی پنهانی با ایران، در عوض فروش اسلحه‌هایی، مانند تاو و فونیکس و هارپون به ایران، آمریکایی‌های گروگان گرفته شده در لبنان را آزاد کند. در بررسی نوع مواجهه امام(ره) در ماجرای مک فارلین شاید بتوان گفت، سیاست خارجی امام در این قضیه، «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» بوده است؛ یعنی امام در عین حفظ آرمان‌ها، به واقعیات موجود در سیاست خارجی نیز توجه دارند.

آرمان‌گرایی امام(ره)
امام راحل پیرامون نفی سلطه‌پذیری و سلطه‌گری می‌فرمایند: «دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و مسلمین دارند، از اجانب خصوصاً آمریکاست... ما منطق‌مان منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد. شما نباید تحت سلطه غیر بروید... خوشوقتی کامل ما آن روزی است که سلطه همه استعمارگران شرق و غرب ، به خصوص از سر مسلمین قطع شود.»
اما از سویی شاهد هستیم امام(ره) به شرایط و مقتضیات زمانی نیز توجه داشته‌اند که در ادامه خواهد آمد.

ماجرای مک فارلین چه بود؟
هاشمی‌رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در روز 13 آبان 1365 در خطبه‌های نماز جمعه با اشاره به سفر غیر قانونی مک‌فارلین و هیئت همراه که با پاسپورت ایرلندی و با هواپیمای باربری آن کشور وارد تهران شده بودند، گفت: «ما به دستور امام خمینی(ره) از ملاقات با این افراد خودداری کردیم و فقط هیئتی برای تحقیق راجع به علت سفر و تخلیه اطلاعاتی آنان، نزدشان رفت. ‌آنان پس از چند روز بازداشت، از ایران اخراج شدند.»
اما او سال‌ها بعد به گونه‌ای دیگر این قضیه را تعریف می‌کند:
هاشمی‌رفسنجانی، عضو اصلی هیئت مذاکره کننده با آمریکا در مصاحبه خود با پایگاه جماران نقل می‌کند: «ماجرای مک‌فارلین یک مسئله ملی بود. ما در جنگ به جایی رسیده بودیم که بعضی از ابزار نظامی بسیار مهم، به‌خاطر نداشتن قطعه‌های حساس، از کار افتاده بودند. شرایطی پیش آمد که خود آمریکایی‌ها حاضر شدند قطعاتی را که ما خیلی نیاز داشتیم، به ما بدهند. البته آمریکایی‌ها در آن‌موقع که این اتفاق افتاد، فهمیده بودند که ما در جنگ نمی‌بازیم و وضع عراق در میدان جنگ، خوب نیست. چون تا آن زمان از عراق حمایت کرده بودند، می‌خواستند به ما نزدیک شوند تا بعد از جنگ برنده باشند. خیلی طبیعی وارد قضیه شدیم. فردی به نام آقای ‌قربانی‌فر که در زمان شاه با بعضی از آمریکایی‌ها ارتباط داشت، با بعضی‌ها در داخل شرکت داشتند، با هم کار می‌کردند، رفیق بودند و ارتباط خانوادگی داشتند. بعد از کودتای نوژه که دستش در کودتا کشف شد، فرار کرد و به آمریکا رفت. در آنجا به‌دنبال بازار سیاه اسلحه رفت و از جاهای مختلف اسلحه پیدا می‌کرد و به ما می‌فروخت. رابطش مشاور آقای موسوی، آقای محسن کنگرلو بود که مشاور امنیتی بود. او مذاکره می‌کرد و سلاح‌هایی را که نیاز داشتیم، از بازار سیاه تهیه می‌کردند و می‌آوردند. آمریکایی‌ها فهمیدند که ما سلاح‌ها را چند برابر قیمت در بازار سیاه می‌خریم. به آقای ‌قربانی‌فر گفتند: چرا ایرانی‌ها از بازار سیاه با چند برابر قیمت سلاح می‌خرند؟ بیایند از خود ما بخرند. اگر با ما قرارداد ببندند، ما سلاح می‌دهیم. بعد هم گفته بودند ما انتظاری هم داریم. عده‌ای از شخصیت‌های‌شان را در لبنان گروگان گرفته بودند. می‌گفتند: ایران کمک کند که آنها آزاد شوند و ما هم نیازها را می‌دهیم. نامه‌ای هم نوشتند. نامه را ‌قربانی‌فر نوشته بود و به آقای کنگرلو داد. چون من مسئول جنگ بودم، نخست‌وزیر، آن را برای من فرستاد. من هم در جلسه سران مطرح کردم. احمدآقا هم بود که با امام هم مطرح کرد. امام هم گفتند: اقدام کنید تا هرچه نیاز جنگ است، بگیرید و ما مخالفتی نداریم. جنگ ما در رأس امور است.»

واکنش امام به قضیه مک فارلین چه بود؟
امام(ره) در سخنرانی خود در ارتباط با این مسئله فرمودند:
«رئیس‌جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه بشودـ گرچه همیشه بوده‌ است‌ـ لکن این متفرقه کوشش و اضطرابی که در کاخ سفید پیدا شد و در طرفداری‌های آمریکا، حکایت از عظمت مسئله می‌کند، یک مقام عالی‌رتبه‌ـ به قول خودشان‌ـ از آمریکا به طور قاچاق و با تذکر جعلی وارد ایران می‌شود، در صورتی که ایران نمی‌داند چی است. به مجردی که وارد می‌شود و معلوم می‌شود که این از مقامات آمریکاست، ایران او را در یک جایی تحت نظر قرار می‌دهد و محبوس می‌کند و تمام حرکات او را تحت نظر قرار می‌دهد و او با هر کس خواسته است ملاقات کند، ملاقات نمی‌کند. آنی که ادعا می‌کند که اگر من به شوروی رفته بودم، رئیس شوروی سه مرتبه به دیدن من می‌آمد، گمان می‌کند اینجا هم شوروی است! اینجا کشور اسلام است. اینجا نه کرملین قابل است که ذکری ازش بشود و نه کاخ سیاه، اینجا کشور رسول خداست، اینجا کشور حضرت صادق است، اینجا پاسدارهای ما شرافت دارند بر کاخ‌نشین‌ها، اینجا بسیجی‌های ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخ‌نشین‌های عالم و همه کسانی که ادعای پوچ خودشان را می‌کنند و گمان می‌کنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد.
آنهایی که می‌گفتند ما چه می‌کنیم و قطع رابطه می‌کنیم و از این مسائل می‌گفتند، امروز معلوم شد که با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمده‌اند و می‌خواهند که رابطه برقرار کنند، می‌خواهند عذر تقصیر بخواهند و ملت ما قبول نمی‌کند. این مسئله است، مسئله‌ای است که از تمام پیروزی‌های شما بالاتر است. مسئله رئیس آمریکا با آن همه به قول خودش جلال و جبروت، کسی را از مقامات عالی بفرستد به اینجا که با مقامات اینجا ملاقات کنند و هیچ یک از آنها حاضر به ملاقات نشود. این مسئله بزرگی است که دنیا را منفجر کرده است و باید هم بکند، کاخ سفید را به عزا نشانده است و باید هم بنشاند، مسئله مسئله مهم است.»

واقع‌گرایی امام(ره)
اما امام در انتهای سخنرانی خود به نکات دیگری پیرامون اعتراض بسیار تند برخی افراد به مذاکره پنهانی ایران با آمریکا در این قضیه نیز اشاره می‌کنند:
«... هیچ توقعی نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضی‌شان در نظر من پوچند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر آمریکا، فریاد می‌زنند سر مسئولان ما! چه شده است؟ شماها چه‌تان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسئله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده‌ است و در روزی که هفته وحدت است چرا شماها می‌خواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می‌خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می‌خواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید می‌روید؟ این تذهبون؟ من نمی‌توانم که آن طوری که می‌خواهم، با شما صحبت کنم و نمی‌خواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتی، وقت یک همچو اموری است؟! وقت یک همچو تأییدی است از کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟
لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخ‌نشینان آنجا تندتر است. شما چه شده‌است این طور شدید؟ شما که این نبودید بعضی‌تان. من بعضی‌تان را می‌شناسم، شما این‌طور نبودید. من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل، توجه کنید به دنیا، توجه کنید به خودتان، توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را، گرچه شماها نمی‌توانید، لکن نباید یک همچو کاری در ایران بشود.
من نمی‌خواهم دل شما را بشکنم، لکن شما دل ملت ما را نشکنید، شما دل مسئولان ما را نشکنید، شما هی تندرو و کندرو درست نکنید، دو دستگی ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارها را.»

آرمان یا واقعیت؟
مشاهده می‌شود امام(ره) همواره به مسئله آرمان استکبارستیزی توجه ویژه داشتند و به اصل استقلال و سلطه نداشتن مستکبران بر مستضعفان توجه فراوان داشته‌اند؛ اما از واقعیات و اقتضائات موجود نیز غافل نشده‌اند. با وجود اینکه ابعاد مختلف مسئله مذاکرات مک فارلین به درستی آَشکار نشده است؛ اما به نظر می‌رسد نوع مواجهه امام در این قضیه «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» بوده است.
البته برخلاف فرضیه مطرح شده از سوی هاشمی‌رفسنجانی، سیدحمید روحانی معتقد است، در مورد مک فارلین هنوز حقایق کاملا بیان نشده است؛ چرا که امام تا روزی که مک فارلین به ایران نیامده بود از مذاکرات پشت پرده خبر نداشتند و وقتی خبردار شدند که مک فارلین به ایران آمده، اجازه ندادند کسی با وی ملاقات کند و دستور دادند ماجرا را برای مردم بازگو کنند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات