اصلاحطلبان از همان بدو استقرار دولت سیزدهم، با رویکردی تهاجمی – تخریبی با آن مواجه شدهاند؛ بدین معنا که به جای آنکه از موضع جریان رقیبی با دولت مواجه شوند که ناقد سیاستها، جهتگیریها و عملکرد آن هستند، کوشیدهاند تا با اتخاذ ژستی تهاجمی، اساس منطق حکمرانی دولت سیزدهم را مورد تردید قرار دهند. در این راستا، آنها ضمن متهم کردن دولتمردان به نداشتن سواد و تخصص حکمرانی، در هر موضوعی تلاش میکنند تا وجوه منفی و ناامیدکننده را برجسته سازند. در عین حال، آنها در سطح رسانهای تلاش دارند تا این نکته را به سطح افکار عمومی تلقین کنند که دولت سیزدهم قادر به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای نیست و بنابراین، نمیتواند مشکلات کشور را حل و رفع کند. در تحلیل شیوه مواجهه اصلاحطلبان با دولت و چرایی آن میتوان به چند نکته اشاره کرد:
الف) منازعه اصلاحطلبان با دولت سیزدهم در اصل منازعه میان دو ایدهی حکمرانی متفاوت است. در توضیح باید گفت که ایدهی حکمرانی اصلاحطلبان مبتنی بر مذاکره با طرفهای خارجی و متغیر مستقل تعریف کردن وضعیت روابط خارجی در اداره کشور است. این در حالی است که در ایده حکمرانی دولت سیزدهم، مذاکره با طرفهای خارجی و به طور کلی، وضعیت روابط خارجی اگرچه بیاهمیت تلقی نمیشود، اما متغیر مستقلی نیز در ادره کشور محسوب نمیشود. این دولت، در عین تلاش برای گرهگشایی از وضعیت روابط خارجی، راهحل مسائل کشور را در داخل جستجو میکند. به همین دلیل است که هم اکنون طرح تحول اقتصادی را نیز آماده کرده و گام اول آن را در قالب «اصلاح پرداخت یارانهها» اجرایی کرده است.
با توجه به آنچه گفته شد، موفقیت ایدهی حکمرانی دولت سیزدهم، دقیقاً به معنای کاهش جدی جاذبههای ایدهی حکمرانی اصلاحطلبان است؛ زیرا در فاصله سالهای 1400-1392 که ایده آنها در حال اجرایی شدن بود، ثابت شد که این ایده، نه تنها قادر به حل مشکلات کشور نیست، بلکه اتفاقاً آسیبزاییهای مضاعفی هم ایجاد کرده است.
بنابراین، اصلاحطلبان هماکنون در تلاش هستند با عملیات روانی – رسانهای، مانع از معتبر تلقی شدن ایده حکمرانی رقیب خود نزد افکار عمومی شوند. مبتنی بر این تفاوت است که اصلاحطلبان منتقد رویکرد تضمینخواهی دولت سیزدهم در مذاکرات هستهای هستند؛ زیرا از نظر آنها، صرف توافق یا توافق ضعیف بهتر از عدمتوافق است؛ چون در ایدهی حکمرانی آنها، وضعیت روابط خارجی کشور متغیر مستقل در اداره کشور تعریف شده است.
ب) مبتنی بر آنچه در بالا گفته شد، اصلاحطلبان در الگوی مواجهه خود با دولت سیزدهم، نگاه انتخاباتی هم دارند؛ بدین ترتیب که با تخریب رویکرد و اقدامات دولت سیزدهم، تلاش میکنند تا پیشاپیش خود را برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در دو سال آینده، از نظر کنشگری اجتماعی، خنثی نکنند. درواقع، در مواجهه با دولت سیزدهم سعی میکنند تا با بهانهگیری و تخریب، در حوزه عمومی به فراموشی سپرده نشوند.
ج) سوابق بخشی از این جریان(لایه تندرو و افراطی اصلاحطلبان) نیز مؤید آن است که آنها در آشفتهسازی فضای سیاسی و عمومی کشور و استفاده بیرویه از تاکتیکهای عملیات روانی برای بر هم زدن آرامش ذهنی و روانی مردم، نه تنها تبحر خاصی دارند، بلکه در این زمینه نیز از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند؛ بویژه زمانی که احساس کنند روند تحولات کشور، در جهتی خلاف منافع، ایدهها و ایدهآلهای آنها در جریان است. به زبان سادهتر، اصلاحطلبان ثابت کردهاند زمانی که در قدرت نیستند، بخوبی میتوانند تمامی نقشها و کارویژههای یک جریان «بَر قدرت» را ایفا کنند.