یک. ما ملتی هستیم با صدها مؤلفه یکپارچهساز، از تمدن و فرهنگ و پرچم و مرز گرفته تا عید و تفریح و ورزشمان. در مسابقات جامجهانی فوتبال، بعد از هر پیروزی، در خیابانها و میادین شهر جمع میشویم و با هم شادی میکنیم. حتی گاهی لازم نیست تیم ملی ما پیروز هم باشد، همین که عملکرد چشمگیری داشته باشد، باز هم خوشحال میشویم حتی اگر نبرده باشیم.
دو. این صرفا یک شعار سیاسی نیست، بلکه حقیقتی مبتنی بر شاخصهای اجتماعی ماست که شکستن مجموعه ایران به زیرمجموعههای کوچکتر و ایجاد گسست اجتماعی، حداقل در آینده چند ساله امکانپذیر نیست. اگر دین در لبنان، نژاد در افغانستان و فوتبال در اسپانیا، به گسل اجتماعی تبدیل شده، اما همه اینها در کشور ما، بستری برای وفاق بوده است. در طی سدههای متوالی، هیچ جنگی در فلات ایران رخ نداده که دو دین یا دو قومیت، دو سوی آن را تماما نمایندگی کنند. ایران، سرزمین همنشینی صلحآمیز کُرد و لر و ترک و عرب و بلوچ و ترکمن و فارس بوده و حتی در عمر ۴۳ ساله جمهوری اسلامی، علیرغم وجود تهدیدات فراوان علیه امنیت و تمامیت ارضی، هیچگاه یک قوم یا یک دین، تهدیدی برای کشور نبوده است، یعنی هیچ نزاعی در ایران نبوده و نیست که مثلا مسیحیان یا ترکها، یک سوی آن و کلیت کشور در سوی مقابل بوده باشد.
سه. هرچند تلاشهایی برای ایجاد گسست اجتماعی در ایران در جریان است، اما راه بهجایی نخواهد برد. معتقدم برای درک مواضع کارشناسان خارجی هم، باید به آنچه آنها برای مخاطب خودشان میگویند مراجعه کرد، نه آنچه نسخههای فارسیزبانشان برای ما میگویند. همین حالا هم، رسانههای انگلیسی و فرانسوی و آلمانی، در مواجهه با شهروندان کشورهای خودشان، ایران را در آستانه هیچ جنبش جدی برخاسته از مردم نمیدانند. بهقول آنها، وقایع اخیر ایران گذرا و مومنت (moment) است نه ریشهدار و موومنت(movement).
چهار. در دوران جنگ سرد، تمدن غرب با محوریت آمریکا در مواجهه با شوروی که سردمدار بلوک شرق آن زمان بود چه کرد؟ آمریکا با حرکات ایذایی و نبرد ساخت و آزمایش تسلیحات، چنین وانمود میکرد که جهان در آستانه یک تخاصم بزرگ است.
سران شوروی هم باور کرده بودند که اولویت اولشان تسلیحات است و اهمیت اقتصاد و فرهنگ برایشان کاهش یافته بود، دقیقا همان دو مؤلفهای که بعدها از آن نقطه، آسیب دیدند و زیر ضربه رفتند.
پنج. باید متوجه و مراقب بود که تهدید اصلی ملت-دولت ایران کدام است. اقوام و ادیان و گروههای صنفی و ردههای سنی، از قوم کُرد و بلوچ گرفته تا معلم و کارگر و هنرمند و ورزشکار، همه بر یکپارچگی و تمامیت ارضی و امنیت روانی جامعه متفقاند و هرچند، در گوشه و کنار تحرکاتی وجود دارد، اما نباید نگران بود.
اولویت اول ما همچنان باید اقتصاد، آن هم در دو محور تولید و اشتغال باشد. اگر در جوانان و برخی اقشار، نارضایتی هم وجود داشته باشد، نباید در حیطه قضا یا در سطح رسانه به معلول مشغول شد، بلکه باید به علت پرداخت. مشکلات اقتصادی همچون بیکاری و تورم، علتالعلل گرفتاریهای ماست.
منبع: روزنامه رسالت/محسن پیرهادی