برای رسیدن به پاسخ این سؤال در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که پروسه اعتراض چند گام دارد:
گام اول فرایندی است که به ایجاد فکر اعتراض در ذهن اعتراضکننده میانجامد، به بیانی سادهتر چرا یک نفر یا یک جمعیت به این نتیجه میرسند که باید در یک موضوع یا چند موضوع دست به اعتراض بزنند؟ گام دوم اینکه آنها تصمیم میگیرند این اعتراض را در چه قالب و به چه شکلی بیان کنند که شنیده شود و گام سوم، ارزیابی نتیجه حاصل از این اعتراض است.
بر این اساس خاستگاه اعتراضات همان گام اول است؛ یعنی اگر مسئلهای برای اعتراض نباشد، طبیعتاً مراحل بعد هم به وجود نخواهد آمد. این بدین معنی است که هر اندازه نظامهای سیاسی برنامهای روتین و منظم داشته باشند و بتوانند درخواستها و دغدغههای مردم را شناسایی کنند و بدان پاسخ دهند، اعتراضها کمتر خواهد بود و عکس این هم صادق است. وقتی سیستم دچار اشکال و خطا در کارکرد باشد و نتواند مسائل را قبلتر شناسایی و برای حل آن اقدام کند، با انبوه اعتراضات مواجه خواهد شد. بنابراین بهترین راهکار، شناسایی و درمان مسائل قبل از وقوع اعتراض است.