به گزارش بصیرت، «ساسان شاهویسی» کارشناس و تحلیلگر اقتصادی و بانکی درخصوص مسائل ارزی و مدیریت بانک مرکزی که اقتصاد ایران را تحتتأثیر قرار میدهد، گفت: «برای بررسی تغییر و تحولات مدیریت بانک مرکزی، باید از منظر رویکرد اقتصادی مسائل مورد بحث و بررسی قرار داده شود؛ چراکه یک زمان، مبتنی بر کارکرد بخشی به جریانهای پولی در اقتصاد صحبت میکنیم و بسترها و فرایندهایی که رویکردهای مبتنی بر پول را در ساختار اقتصاد شکل گرفته است، مورد ارزیابی قرار میدهیم؛ یعنی به این مسائل مهم در مدیریت بانک مرکزی نه بیاعتنایی میشود و نه بهدلیل نداشتن دانش از آن عبور میشود؛ بلکه مسائل مختلفی بر سر تحقق اهداف کلان تأثیر میگذارد که از آنها نباید عبور کرد.»
وی در اینباره افزود: «برای اینکه نظام پولی و بانکی مبتنی بر استعداد سرزمینی سیاستگذاریهای کلان نظام، هدفگذاریهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت پیشبینیشده از قابلیت استعداد خوبی برخوردار باشد، قطعاً در این مسیر بحرانها و تهدیداتی وجود دارد که میتواند هزینه تقاضای ما را از نظام بانکی افزایش دهد و زمینه را برای کاهش قابلیتهای نظام بانکی فراهم کند؛ به عبارتی، میتواند هزینه فرصت را نسبت به نظام بانکی دچار عدم تعادل کند؛ اما تمام آنچه قرار است در نظام پولی، بانکی و بهخصوص ارزی اتفاق بیفتد، همینهاست؛ یعنی صرفاً براساس عبور از عدم تعادلهای اقتصاد کلان کارگزاری نظام پولی و ارزی، اگر این حوزهها را مورد بررسی قرار دهیم، نباید به این موضوع فکر کنیم که به دلیل انتخاب گزینههای اثرگذاری مثل اشتغال و تولید رفاه و معیشت، کارکردهای متکثرتر با عمق بالاتری از کارکرد بانک مرکزی انتظار داشته باشیم؟»
ساسان شاهویسی توضیح داد: «خواسته یا ناخواسته اقتصاد ایران متأثر از مبادلات نفتی است و صادرات موادخام، نقش بالایی در اقتصاد ما ایفا میکند. اگر تحریمهایی در این حوزه داشته باشیم، میتواند کارکردها را دچار چالش کند. ما در یک دوره بلندی بیش از چند دهه به شدت به رویکرد تأمین منابع مالی برای هزینههای کشور وابستگی داشتیم. از سوی دیگر، ناترازی تجاری در کشور که از آن به عنوان نقشه تجاری یاد میشود، کارکردهای معیوبی را در بعضی مقاطع برای ما به وجود آورده تا ظرفیت تولید پیدا کنیم؛ بنابراین شاهد این موضوع هستیم که نگاه سیاسی یا تیمی که در کشور انتخاب میشود، بر این موضوع تأکید دارد که از این رویکردها باید عبور کرد و ظرفیتهای خود را با دنیا به اشتراک گذاشت؛ به دلیل جذب سرمایهگذاری برد ـ برد و داشتن نگاه استراتژیک به روابط بینالملل و دلایل بسیار دیگر.»
این تحلیلگر اقتصادی خاطرنشان کرد: «رویکرد دیگر این است که دولت باید از نفتی بودن و دولتی بودن اقتصاد عبور کند. در نظام مسائل اقتصاد ایران و براساس مطلوبیتهایی که برای آن انتخاب کردهایم، ضرورت دارد تحولاتی در ساختار نهادها و حتی در مدیریت بخش عمومی صورت بگیرد تا بتوانیم به تحولآفرینی برسیم. قطعاً بانک مرکزی و جایگاه شاخص و ممتازی که در صحنه اقتصاد ملی بازی میکند؛ نه در ایران، بلکه در تمام دنیا باید بتواند خود را همراه و همگام با تحولات این ضرورتها و این الزامات تغییر دهد.»
وی معتقد است: «به هر شکل از یک طرف دنبال مبادلات هستیم و از سوی دیگر باید نظام پولی را در قالبی شکل دهیم که به نفع کاهش تورم و رشد ارزش پول ملی باشد. بسیاری از کشورها، نظام پولی خود را براساس بدهیمحور شکل دادند، ما براساس تأمین منابع دولتی. اتفاقاً نرخ بدهی دولتی ما بسیار پایین است. این تفاوتها قطعاً فشارهایی به کارکردهای بانک مرکزی ما وارد میکند.» تحلیلگر اقتصادی در ادامه افزود: «اگر بانک مرکزی نتواند تعادل را در رفتارسازی جدید مبتنی بر هدفگذاریهای نظام به وجود بیاورد، چهبسا در افق آینده نهتنها یک بدهی مزمن به وجود میآید، که یک ساختار ضعیف از خود برجای میگذارد که بدتر بهمنزله یک چرخنده اساسی، نمیتواند ظرفیتهای ما را حرکت دهد؛ لذا به نظر میرسد اگر بخواهیم هم پاسخ تقاضا در بازار را بدهیم، هم به نیازهای تولید پاسخ دهیم، هم جریان افزایش انتظار از بازدهی سرمایه را داشته باشیم و هم مخارج سرمایهگذاری کشور را کاهش دهیم و هزینه فرصت سرمایهگذاری کاهش بیابد و در عین حال عدماطمینان از بیثباتسازیهای اقتصادی که بخشی از آن میتواند ناشی از تهدیدات سیاسیـ امنیتی و در عین حال سوداگری که در متن بازار دیده میشود، در همه این موارد نقش و آثار عملکرد بانک مرکزی را مشاهده میکنیم که محورهای متعددی باید برای بررسی و مدیریت بانک مرکزی درنظر گرفته شود.»
ساسان شاهویسی در پایان گفتگو خاطرنشان کرد: «اگر قرار باشد ویژگیهای نظام پولی بانکی و ارزی کشور مبتنی بر اقتصاد مقاومتی یا مقاومت بنیان و تابآور باشد و این قابلیت را داشته باشد که در مواجهه با نظام تهدیدات و شوکهای انتظاری و غیرانتظاری و در کنار فشارهای ناشی از تهدیدات سیاسیـ امنیتی وارد کارزار شود تا تابآوری خود را افزایش دهد، باید یکسری الزامات داشته باشد. قطعاً خلق پول که منجر به نقدینگی فزاینده میشود، شاخص مهمی است و نظام و رژیم ارزی کشور سعی میکند روابط و بخش عمومی اقتصاد را متوازن کند. از کالای اساسی رفاه و معیشت تا اشتغال و تولید در این منظومه باید مورد نظر قرار بگیرد. سازوکارهایی که برای تصمیمگیری در نظام پولی بانکی و ارزی کشور انتخاب میکنیم، حتماً باید مورد ارزیابی، دقتسنجی و در عین حال کاربستهای متفاوت با آنچه صرفاً دولتی یا خصوصی است، درنظر گرفته شود تا بر اساس کارکردهای درست و قوانین ممتازی مثل اقتصاد مقاومتی، بتوانیم بهترین تصمیمات را درکنار بهترین مدیریتها در جهت مدیریت ارزی و پولی کشور به کار بگیریم.»