پیاده روی اربعین دارای کارکرده های مختلفی در جامعه است؛این حماسه معنوی که چهل روز پس از شهادت ابا عبدالله الحسن توسط جابر بن عبدالله انصاری آغاز شده است ،هر سال شلوغ و و وسیع تر از سال قبل می شود و روح و لطافت تازه ای به زندگی مشتاقان زندگی حسینی علیه السلام ی بخشد . در این نوشتار در صدد هستیم که ابعاد مهم و ناگفته ای در جلوه گاه اربعین از زبان اندیشمندان و متفکرین بیان کنیم.
مقطع پیادهروی اربعین حسینی جلوهای از نور الهی بر پهنه عالم است؛ این نور به قدری عظمت و لطافت دارد که قلب هر پاکطینتی را جذب خود میکند؛ از این روست که با نزدیک شدن به این ایام با برکت، اعضاء و جوارح انسان آرام و قرار ندارند و سعی دارند به هر شکل ممکن راهی سرزمین مقدس کربلا شوند تا بیشتر در معرض انوار مقدس اباعبدالله(ع) قرار گیرند.
زائران با ورود به این سرزمین مقدس، سبک تازهای از زندگی را تجربه میکنند که پایههای آن، بر مبنای عالیترین ارزشهای الهی است، ارزشهایی که آن را جز در احادیث مربوط به ویژگیهای حکومت امام عصر(عج) نخوانده و ندیده بودیم؛ ایثار و از خودگذشتگی، تکریم انسانها، اخلاقمداری، وحدت و همبستگی و مواسات و برادری، تنها گوشهای از عناصر تشکیلدهنده این جامعه آرمانی است.
از جمله ارزشهایی که در جامعه اربعینی دیده میشود، محبت و مودت است؛ زائران اربعینی در طول سفر خویش با برخوردهایی سراسر محبتآمیز، تصویر زیبایی از مودت و محبت آرمانی را ترسیم میکنند تا جایی که میتوان گفت تحقق این آیه از قرآن است «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا؛ کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح کردهاند، بهزودى [خداى] رحمان براى آنان محبت آرمانی) [در دلها] قرار مىدهد.» (مریم 96)
اربعین مرکز قُدسی دارد
دکتر موسی نجفی : فرهنگ اربعین در شکل اجتماعی و سیاسی، خود را نشان میدهد. اول، ناقصتر بود ولی هر سال که گذشت، کاملتر شد. اربعین بهعنوان امری که هنوز احیای سنت است رگههایی از جنبههای جدید را در آن میتوانیم ببینیم.
به این نکته باید توجه داشت که تمدن اسلامی ویژگیای دارد که در تمدن غربی نیست. بیان شد که تمدنها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، تمدنی مادی و ناسوتی است. بزرگترین شعار آن هم، قدسیتزدایی از عالَم بوده است، منتها راهپیمایی اربعین، قُدسی است. نقطهی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیهالسلام) است و خودِ این زیارت، یک کانون قُدسی است.
ببینید فَرق شهر اسلامی و غیر اسلامی در چیست؟ همان فرق تمدن اسلامی با تمدن غیر اسلامی است. در شهر اسلامیای مثل مشهد، اولین سؤالی که هرکس وقتی میخواهد جایی را اجاره کند میپرسد این است که آن محل چقدر تا حرم فاصله دارد؟ یعنی مرکز مشهد حرم امام رضا(علیهالسلام) است. اما در تهران اینگونه نیست که اگر کسی بخواهد خانه اجاره کند، بپرسد که مثلاً تا مُصلی چقدر راه است؟ چرا که تهران، شهری اسلامی نیست، مرکزش هم، مکان مقدس نیست. لکن کربلا، نجف، مکه، مدینه و قم شهرهایی هستند که یک قلبِ قدسی در آن شهر زده میشود و همه را با آن میسنجند. ممکن است حاشیهها، حاشیههای مدرن باشد -شاید بازارهای مشهد حتی از بازارهای تهران هم مُدرنتر باشد- اما یک کانون قدسی در این شهرها دیده میشود. در شهر اسلامی، این وجود دارد، در تمدن اسلامی هم همینطور است.
تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راهپیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیهالسلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیهالسلام) است. میروند که وارد شهر کربلا بشوند، زیارت بخوانند و سلام بدهند. راهپیمایی نمیکنند که کوهنوردی و یا پیادهروی کرده باشند. انتهای راهپیمایی محلی قُدسی است. لذا در طول مسیر نیز، اگر آب و غذا میدهند برای امام حسین(علیهالسلام) است، هر کاری که میکنند، به خاطر امام حسین(علیهالسلام) است. این قُدسیت در همهی آن دیده میشود. پس، اینجا دقیقاً مقابلِ تمدن غرب قرار میگیرد، آن، قُدسیتزدایی از عالم میکند و این، نه به شکل یک فرهنگِ فردیِ بسته بلکه به شکل یک فرهنگِ اجتماعیِ عظیم در قالب راهپیمایی و تظاهرات -که خودش امر جدیدی است- بروز قُدسی پیدا میکند.
این، حرف جدیدی در عالَم است. ما به ماهیت آن که مدرن هست یا نیست، کاری نداریم. این سبک راهپیمایی قبل از انقلاب اسلامی نبوده است. این راهپیمایی، قُدسی است. خود این قُدسیت نشان میدهد که راهپیمایی اربعین، فرهنگی چند ساحتی دارد. این، در مقابل تمدنِ تکساحتی غرب قرار میگیرد. این جلوههای مختلفی است که نشان میدهد علیرغم اینکه تمدن غربی قُدسیتزدایی کرده و سُنت را تمام شده میدانسته است، این سُنت –راهپیمایی اربعین- بعد از مدرن دوباره زنده شده است. جلوههای تمدنی آن در حوزهی فضائل اخلاقی خیلی شدید است: عدالت، معنویت و محبت خیلی زیاد است. مطلب دیگری که در تمدن دیده میشود و خیلی مهم است، گسترش جغرافیایی است. راهپیمایی اربعین، راهپیمایی ملی نیست؛ نه برای عراقیهاست، نه برای ایرانیها و نه برای لبنانیها. در واقع، برای کشور خاصی نیست و جنبهای فراملی دارد. این خود، نشاندهنده یک زیست تمدنی است. در تمدن غرب هم، این را میبینیم. تمدن غرب متعلق به یک ملت نیست، آلمانیها، انگلیسیها، آمریکاییها، فرانسویها و دیگران همه مدعی آن هستند. تمدن اسلامی هم، اینگونه است. تمدن اسلامی هم، زیست جغرافیایی محدود ندارد و خیلی وسیع است. این زیست، در راهپیمایی اربعین دیده میشود؛ زبانهای متنوع، نژادهای متعدد و غیره.
اربعین آمادگی ظهور
حجتالاسلام غلامعلی دولابی :اربعین میتواند نمادی برای آمادگی ظهور باشد. بر اساس روایات، یکی از پیشنیازهای ظهور، آمادگی معرفتی جامعه است که این مسئله در بستر معرفت به امام و جایگاه امام شکل میگیرد. این یاوران باید از کسانی باشند که تعلق به امور مادی و زندگی دنیوی نداشته باشند بلکه تعلق خاطرشان ارزشهای الهی باشد؛ البته تعلق به امور دنیوی در اینجا به معنای نادیده گرفتن امور معنوی و اُخروی است و با بیتوجهی نسبت به خانواده و امور زندگی تفاوت دارد.
در ایام اربعین مشاهده میکنیم فرد، تمام خانه و زندگی و شغل خود را رها میکند و با خانواده خود آن هم در شرایط دشوار، بهسوی زیارت اباعبدالله حرکت میکنند؛ این مسئله بهتنهایی یکی از درسهای ظهور است، زیرا تمام افراد داشتههای خود را کنار میگذارند و بهسمت امام خود حرکت میکنند؛ حرکت بهسوی امام، آرمان شیعه است که در اربعین به صورت دستهجمعی اتفاق میافتد. این همان، پیام انتظار است.
اربعین و عقلانیت
عبدالله فرّهی: به باور من این نهضت عظیم که هرساله تکرار میشود و به گونهای باعث دوام اسلام و ترویج آموزههای آن است، حرکتی همراه با عقلانیت است و بر اساس احساسات نیست. تفاوت نگاهی که در تفکر منِ مسلمان با فرد غربی وجود دارد، این است که آن فرد غربی از بیرون به تحلیل رویداد میپردازد. آنها سعی دارند هر جنبش دینی را با تعبیر جنبش تودهای یاد کنند همچنان که به انقلاب اسلامی ایران، انقلاب تودهای اطلاق میکردند تا به این ترتیب این نکته را القاء کنند که مردم این انقلابها، از عقلانیت تهیاند و از این طریق سبب بدبینی ملت اروپا نسبت به اصل انقلاب و اربعین شوند و نشان دهند این جنبشهای مردمی بر اساس عقلانیت شکل نگرفت بلکه حرکتهایی احساسی در واکنش به رویدادهای سیاسی و اجتماعی است. اتفاقاً ما عقلانیت را در جنبشهای دینی همچون نهضت امامحسین در روز عاشورا و نهضت انقلاب اسلامی به وضوح مشاهده میکنیم، چرا که هر دو جریان حرکتی به سوی ایجاد جامعه اسلامی است، جامعهای که بناست بر اساس سنت رسول خدا شکل بگیرد. به باور من امامحسین(ع) در قیام خویش به یکایک مسلمانان نشان میدهد که نباید صرفاً به خود و احساسات و خواستههای نفسانیمان توجه کنیم بلکه باید نسبت به محیط خود تفاوت قائل باشیم. نیت اصلی در این نوع نگرش، ایجاد جامعه ایمانی است، مسئلهای که به نظرم یکی از نکات مهم فرهنگ عاشورایی است. ما باید بتوانیم این نوع فرهنگ را در جامعه تسری دهیم و به آن عینیت ببخشیم. وقتی حرف از تمدن اسلامی میزنیم، تمدنی است که ناشی از فرهنگ حیاتبخش عاشوراست و ماجرای اربعین در راستای تحقق این هدف است. ما طی سفر اربعین ضمن خودسازی، سعی میکنیم دیگرسازی هم کنیم؛ یعنی وقتی زائران در پیادهروی اربعین حضور مییابند، با سایر مسلمانان، تعامل سازنده و تربیتساز برقرار و نسبت به آداب و رسوم یکدیگر شناخت پیدا میکنند. این نکته، مسئلهای بسیار حائز اهمیت است.
اربعین و برنامه های دشمن
حجتالاسلام محمدعلی معینیان؛ اربعین به خودی خود باعث میشود مردم درباره شخصیت امام حسین(ع) و ماجرای عاشورا مطالعه کنند و این مسئله بسترهای مطالعات آنها درباره تشیع را فراهم میکند. جریان اربعین، بستری فراهم کرده است تا نه تنها این اختلافات برچیده بلکه محبت و مودت و همدلی جایگزین آن شود؛ با این تعریف و توصیف، اولین برخورد مناسب در قبال جریان اربعین، تولید محتوای فکری، فرهنگی و معرفتی است، همان کاری که سوگوارانه رقبای ما نسبت به آن پیشتاز بودند؛ ورود هالیوود برای ساخت فیلم «اربعین بزرگ» توسط «کاترین بیِگلو» کارگردان زن آمریکایی با هزینهای بالغ بر 200 میلیون دلار، زنگ خطری پیش روی اربعین است؛ ضمن آنکه دانشگاه MIT آمریکا به سفارش نیروی دریایی این کشور، سال 2015 درباره راهپیمایی اربعین حسینی تحقیق میدانی انجام داد که طی این تحقیق، دو گروه ایرانی و عراقی به عنوان جامعه هدف تعیین شدند و از 1600 زائر ایرانی و 1800 عراقی درباره زیارت امامحسین(ع) و راهپیمایی اربعین 170 سؤال مطرح شد. نتیجه اینکه مطالعه ماجرای انقلاب اسلامی ایران، بیداری اسلامی و اربعین حسینی از منظر «تحول قلوب» و «احیای قلوب» به واسطه استقرار ایمان در قلب پاکطینتان عالم، ضمن آنکه به انسان نگرشی توحیدی میدهد، رفتارش را در قبال سایر آیات و نشانههای الهی اصلاح میکند و سعی او سمت و سویی الهی و تمدنی میگیرد.
خطر سکولاریته در کمین اربعین
حجتالاسلام مصطفی الهیاری، مدیر بنیاد بینالمللی تمدن ولایی : بزرگترین آفت جریان اربعین را در عدم نگرش عالمانه و عارفانه نسبت به آن میداند و میگوید: مطالعه جریان اربعینی از منظر "جریان نور الهی" در پهنه عالم، نقطۀ قوتی است که باید از آن منظر مورد مطالعه قرار گیرد، اما متأسفانه از این منظر کمتر مورد توجه قرار میگیرد؛ از این جهت بزرگترین آفت جامعه ما در قبال اربعین، عدم نگرش عالمانه و عارفانه به جریان نورانی اربعین حسینی است.
وی درباره تبعات منفیِ نگرش سکولار به اربعین میگوید: حاصل نگرش سکولار به وقایعی مثل اربعین در بین خواص و مسئولان جامعه اسلامی منجر به عدم برخورد شایسته با این رویداد الهی میشود؛ از این رو است که گاهی مشاهده میکنیم برخی متولیان اجرایی بسترهای تسهیل این زیارت معرفتی را فراهم نمیکنند؛ زیرا همان طور که عنوان شد، صرفاً با نگاهی مادی به این جریان الهی و مردمی نگاه میکنند.