فرهنگی >>  فیلم وسریال >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۰  ، 
کد خبر : ۳۴۵۴۶۸

داریوش ارجمند: جان‌مان برای این وطن در می‌رود، هرچه که هست!

داریوش ارجمند را بسیاری با نقش برجسته «مالک اشتر» سریال «امام علی(ع)» به یاد می‌آورند. نقشی که به تنهایی این بازیگر را در صفِ اول هنر هفتم قرار می‌دهد. البته او را به عنوان بازیگر تئاتر و حتی مجری سال‌های دور تلویزیون هم می‌شناسند.

داریوش ارجمند: جان‌مان برای این وطن در می‌رود، هرچه که هست! / سینما فعلاً یک شوخی بزرگ است + فیلم

زمانی که او برنامه علمی «طلوع ماه» را روی آنتن داشت و بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان میهمان این برنامه شدند. اما در چند سال اخیر، نقش «حشمت فردوس» و جذابیتِ سریال «ستایش»، باعث شد که او را بسیاری با نامِ این کاراکتر یاد کنند.

ارجمند در این سال‌ها کمتر در پرده نقره‌ای حاضر شد. بازیگری که «اعتراض»، «آدم برفی»، «ناخدا خورشید» و «راه آبی ابریشم» را به عنوان فیلم‌های درخشان سینمای ایران در کارنامه هنری‌اش دارد.

ارجمند در ماه رمضان گذشته «یاور» را به کارگردانی سعید سلطانی روی آنتن داشت. سریالی که بسیاری آن را با «ستایش» و نقشِ او را با «حشمت فردوس» مقایسه کردند. او در کنار عرصه بازیگری و هنرمندی، مسئولیت هیئت مدیره مؤسسه هنرمندان پیشکسوت را نیز برعهده دارد.

با او لحظاتی به گفت‌وگو نشستیم تا درباره موضوعات مختلفی با این بازیگر بزرگِ سینما، تئاتر و تلویزیون صحبت کنیم. از اتفاقات هنرمندان پیشکسوت و مشکلات‌شان، اتفاقات معروف پاییز و واکنش‌های عجیب برخی از هنرمندان، جشنواره فیلم فجر و سریال‌های تلویزیون تا عید نوروز و تقارن آن با ماه مبارک رمضان صحبت کردیم.

مشروح این گفت‌وگو در ادامه آمده است:

* سال 1401 با همه فراز و نشیب‌ها و اتفاقاتش گذشت. یکی از اتفاقات جالب در 1402 تقارن دو عید بزرگ نوروز و ماه مبارک رمضان است. بگذارید گفت‌وگو را از اینجا آغاز کنیم. 

خیلی خوشحالم که یک سال دیگر را پشت سر گذاشتیم و به 1402 رسیدیم. در سال‌هایی که گذشت مؤسسه هنرمندان پیشکسوت هم بالا و پایین زیادی داشت. در دوره وزارت گذشته خیلی اذیت شدیم به هر حال الان در دوره‌ای قرار داریم که تقریباً می‌توان گفت که به رفاه نسبی رسیده‌ایم.

سال نو را به همه هنرمندان پیشکسوت، این بزرگان؛ کسانی که بیش از 50 سال به هنر این مملکت خدمت کردند و الان روزهای پیری را می‌گذرانند مثل خود بنده که گاهی پله‌ها را سه تا یکی بالا می‌رفتیم حالا با عصا باید برویم.

به هرحال این رسم روزگار است یعنی باید قبول کرد اما ما دوست داریم جوان‌های این مملکت بدانند که در روزهای پیری جایی هست که حواس‌شان به آنها باشد و دلجویی و محبت کنند. به یادشان باشند به خاطر بیاورند برای اینکه ما معمولاً خیلی زود فراموش می‌کنیم.

من که خودم را هنرمند نمی‌دانم اما باور کنیم که هنرمندان هیچ‌وقت فراموش نمی‌شوند. اگر قرار بود فراموش بشوند فردوسی بزرگ، حافظ و سعدی هم همین‌طور در این سال‌ها فراموش شده بودند. هنرمندان این مملکت هرگز فراموش نمی‌شوند.

امیدوارم که در سال جدید مسئولین از رئیس‌جمهور و رئیس‌مجلس تا معاونین رئیس‌جمهور و وزیر ارشاد که با آنها تماس داشتیم حواس‌شان به مؤسسه هنرمندان پیشکسوت باشد.

جالب است بدانید دوران 5، 6 ساله‌ای که در پاریس تحصیل کردم و سال‌ها در فضای فرهنگی اروپا قدم زدم، هیچ مؤسسه و انجمن و تشکیلاتی را ندیدم که هنرمندان میانسال و تقریباً بازنشسته‌اش را گردهم بیاورد. هنرمندانی که دارای درجه یک هنرند معادل دکترا را به خودش راه می‌دهد.

در این مؤسسه بیش از 1200 عضو دارد که در همه رشته‌های هنری از گچ‌کاری و گچ‌بری تا آینه‌کاری و فیلمبرداری، بازیگری، کارگردانی، صورت‌گری و خیلی از شاخه‌های هنری سراغ دارید، بزرگانش در این مؤسسه حضور دارند.

می‌خواهم بگویم که مؤسسه هنرمندان پیشکسوت یک مؤسسه یونیک جهانی است. یعنی شما در هیچ کشوری، مثلِ آن را پیدا نمی‌کنید. یعنی حتی بزرگتر از خود وزارت فرهنگ و ارشاد و صداوسیماست.

برای اینکه بزرگترین آدم‌های صداوسیما در این مؤسسه حضور دارند و صاحب درجه یک هنری‌اند. وقتی خدمت معاون امور زنان رئیس‌جمهور رسیدیم به ایشان گفتم که تمام ذخائر هنری زنانه ایران در این مؤسسه حضور دارند، بیایید با آنها آشنا شوید؛ از چهارمحال و بختیاری تا سیستان و بلوچستان و آستارا و آذربایجان و خراسان؛ از دو تار نوازی و پته دوزی تا هر هنری که فکرش را بکنید در این مؤسسه فعال‌اند.

بازی که نیروهای استکباری در سازمان ملل سرِ زنان ما درآوردند؛ این مؤسسه تنها جایی است که می‌تواند فریاد بزرگی بر سر این احمق‌ها بزند؛ کسانی که به اسم حقوق بشر، حقوق همه بشرها را بالا کشیدند. این‌هایی که به آتش جنگ می‌دمند تا یک جا جنگ می‌شود اولین کشوری که به تأمین پول و اسلحه می‌پردازد همین آمریکای جهان‌خوار است.

می‌بینید با اوکراین، افغانستان، سوریه و یمن مظلوم چه کرده است. من امیدوارم در سال 1402، خداوند با یک سیلی درست و حسابی مستکبران خواب‌آلود را از خواب بیدارشان کند.

* بگذارید از فرصت استفاده کنیم شما چند توصیه برای آنهایی داشته باشید که از راهش وارد عرصه هنر خصوصاً بازیگری نمی‌شوند. در صورتی‌که امثالِ خودتان مشخص است که چطور وارد عرصه سینما و تلویزیون شدید.

همیشه گفتم کسانی که از راهش وارد عرصه سینما و تلویزیون نمی‌شوند راه به جایی نمی‌برند. من بارها گفتم کار هنری کردن با هنرمند شدن متفاوت است. آن خطاطی و خوشنویسی که استاد امیرخانی می‌کند با آن کسی که پشتِ کامیون خود شعر می‌نویسد فرق می‌کند.

کسانی که خودشان را به زرق و برق این هنر خصوصاً در سینما و تئاتر وصل کردند به محض اینکه وارد این عرصه می‌شوند ظاهرشان تغییر می‌کند نوع کلام و خلق و خوی‌شان به گونه‌ای دیگر می‌شود. اصلاً آدم‌های دیگری می‌شوند حتی پدر و مادر خودشان را نمی‌شناسند.

من 30 سال کلاس داشتم و البته الان هم آموزش می‌دهم هنرجویانی که می‌آمدند خبر به گوشم می‌رسید می‌گفتند فرزند ما طور دیگری شده و اصلاً این شکلی نبود. این کار هنر است که او را تغییر می‌دهد. اما من اعتقاد دارم این‌گونه نیست؛ این تغییر ناشی از آن همزاد دروغین هنر است که این‌ها را فریب می‌دهد و فکر می‌کنند این راهش هست.   

بازیگران , عید نوروز , ماه رمضان , سریال , صدا و سیما , تلویزیون , سینما ,

البته الگوهایی هم داریم که در جامعه هنری به عنوان الگوهای بسیار بدآموز از آنها یاد می‌شود که در همین اغتشاشات دیدید خودشان را نشان دادند ذات‌شان اصلاً کجاست و به چه می‌اندیشند. ما جان‌مان برای این مملکت در می‌رود هرچه که هست.

من همیشه می‌گویم ما نمی‌توانیم از مادرمان جدا شویم حتی اگر سرطان و بیماری صعب‌العلاج داشته باشد. وطن این شکلی است؛ آدم‌هایی که در همین مؤسسه هستند و جزو بزرگان هنر این مرز و بوم به حساب می‌آیند همه به این وطن خدمت کرده‌اند.

شما درباره کسانی صحبت کردید که فکر می‌کنند از راه دیگری غیر از آموزش باید وارد عرصه هنر شوند. در حالی که همه بزرگان ما از مرحوم علی حاتمی و مرحوم عزت‌الله انتظامی گرفته تا جعفر والی و استاد علی نصیریان، تاریخ می‌داند از کجا آمده‌اند. با چه دردسر و مشقت‌هایی به اینجا رسیدند.

یک نکته‌ای همیشه مدنظرشان بود و آن تعالی انسانی در هنرشان بود. بنابراین باید آموزش ببینند و البته آدمی در هر زمینه‌ای نیازمند آموزش است. همان‌طوری که شاعر می‌گوید: گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت... آموزش بسیار مهم و ارزشمند است. یا به قول شاعر دیگری که دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت/ یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت.

من به جوان‌های امروز می‌گویم درد ما بی‌سوادی است. سواد منظورم این نیست که شما بلد باشید دو را ضربدر دو کنید یا چهار عمل اصلی را بدانید. املاء نوشتن و انشاء نوشتن بدانید. نه من به اینها سواد نمی‌گویم. من به کسی می‌گویم با سواد که قدرت تجزیه و تحلیل پدیده‌های جامعه را دارد.

* استاد از اغتشاشات گفتید؛ این فضای اتفاقات پاییز واقعاً ضربه زیادی به خود هنرمندان پیشکسوت و معیشت هنرمندان وارد کرد. بسیاری از هنرمندان پیشکسوت و حتی دیگر هنرمندان مصاحبه‌هایی انجام دادند و فضاسازی‌هایی اشاره کردند که معیشت سینماگران را نابود کرد. البته نه آن دسته‌ای که این روزها مشخص شده کارت اقتصادی و بازرگانی دارند و در مشاغل دیگری فعال‌اند و از این جهت وابسته و بسته به بازی در فیلم‌ها و تولید آثار نمایشی ندارند. اینجا شاید منظور آن هنرمندانی است که می‌گویند ما می‌خواهیم کار کنیم، در معیشت‌مان مانده‌ایم حتی اگر نقش کوتاه چند جلسه‌ای و دونِ شأن‌شان به آنها پیشنهاد می‌شود.

من فکر می‌کنم آن‌که روزی می‌دهد خداوند است نه این کسی که رفته در آمریکا نشسته و جیره‌خوار شیخ سلمان شده! نه نه! روزی ما دست آنها نیست. هنرمند هرجا برود قدر می‌بیند و بعد صدرنشین، اما بدبختی یک چیز است که شخص یا اشخاصی پشت به مادرشان می‌کنند پشت به زادگاه‌شان می‌کنند پشت به خاکی می‌کنند که آنها را تربیت کرده است.

چطوری واقعاً می‌توانند خانه پدری‌شان را ویران کنند؟ خانه پدری جای مقدسی است.

بنابراین نگران معیشت هنرمندان نباشید هنرمند را مردم نگه می‌دارند. الان بروید سر قبرِ فردین همین امروز گل تازه روی قبرش گذاشته‌اند. چرا مردم دوستش داشتند برای اینکه با مردم بود. هرکسی با مردم باشد این طور است؛ اما این شعارهایی که ما با مردمیم و می‌خواهند مردم را ابزار دست کنند. به این‌ها گوش نکنید؛ نه من می‌گویم هنرمند نمی‌میرد. ممکن است رنج ببرد اما در ذهن مردم و تاریخ می‌مانند.

از هنر چه می‌خواهیم این جوان امروزی چه می‌خواهد؛ چرا مانکن شده و در خیابان راه می‌رود!

* آقای ارجمند از این بحث‌ها بگذریم مردم خیلی دل‌شان برای نقش‌های طلایی شما چه کاراکتر حشمت فردوس سریال «ستایش» و چه سریال «یاور» و خیلی کارهایی که هنوز هم جزو آثار ارزشمند هنر هفتم به شمار می‌رود تنگ شده و این آثار را فراموش نمی‌کنند. چرا این روزها کمتر بازی می‌کنید و کاری از شما می‌بینیم؟

سینما فعلاً یک شوخی بزرگ است من با نوک سوزن آبرو جمع کردم نمی‌توانم با یک فیلم همه‌اش را به باد بدهم. در خانه من سناریوهایی را می‌بینید که برایم آورده‌اند و از من دعوت به همکاری کردند اما تبعاً نمی‌پذیرم.

نمی‌توانم به 60 سال زحمتی که کشیدم، خیانت کنم؛ نمی‌توانم به پدر ومادر، رفیق، هنر و استادم خیانت کنم؛ بعد بگویند این چه بود که بازی کردید! خدا را شاکرم که شما دو سه کاراکتر را نام می‌برید مردم هم همین‌طوری لطف دارند.

به نظرمن هر طور به هنر این مرز و بوم خدمت کنی مهم است. اینجا در مؤسسه هنرمندان پیشکسوت به کسانی خدمت می‌کنم همه با عصا آرام و آهسته چه زن  و چه مرد وارد می‌شوند می‌نشینند حرف می‌زنند اما سرشار از امیدند. این‌ها بزرگ‌اند و من افتخار نوکری‌شان را  دارم. از ساعت اولی که پا به این مؤسسه گذاشتم گفتم که برای برای بزرگ نگه داشتن این جماعت، هرکاری لازم باشد حتی اگر به قیمت رفتنِ آبرویم هم باشد، انجام می‌دهم. مهم گنجینه‌ای است که ما روی آن نشسته‌ایم و باید از شر مار و قاچاق‌چی‌هایش نجات‌شان بدهیم.

* امسال عید نوروز جذابی است؛ هم مردم سفره هفت‌سین پهن می‌کنند و هم سفره افطار دارند. آرزویتان برای ملت ایران چیست؟

چقدر واقعاً اتفاق خجسته‌ای است. یک نوروز حیرت‌انگیزی است؛ سفره هفت سین نوروزی با سفره افطار تفاوتی ندارد. هر دو سفره ایمانی، الهی و امید به آینده‌اند. هر دو سفره برای نیایش خداوند هستند. خیلی خوشحالم که امسال دید و بازدیدها و روبوسی‌هایمان را موقع افطار خواهیم داشت. امیدوارم سال پربرکتی باشد. فکر می‌کنم روزهای بهاری در راه است و اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات