امام خامنهای در دیدار عمومی اول فروردین ۱۴۰۲ در مشهد مقدس، موضوعات مهمی در بحث اقتصاد، پیشرفتهای کشور، دیپلماسی، فشارهای دشمنان، عبور از تحریمها و توصیههای مهمی در زمینه تحول، عبور از اقتصاد دلاری، مهار تورم و رشد تولید را مطرح کردند و فرمودند: «ببینید، مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود، افکار عمومی با نیازهای اساسی آشنا بشوند؛ [اینگونه] اندیشهها فعال خواهد شد. اندیشههای نو، جوانهای صاحب فکر درباره مسائل مهمی که با افکار عمومی مطرح میشود، فعال میشوند، آن را به نِصاب لازم میرسانند؛ لذا مسائل مهم را، از جمله همین مسئله تحول را مطرح میکنیم. اگر افکار عمومی استقبال نکند، از یک فکر، این فکر به عمل و تحقق نمیرسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان میگوید، بعد هم فراموش میشود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ [خواهد بود]. برای اینکه خواستهها و مطالبات بزرگ تحقق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر، با افکار عمومی مردم مطرح بشود. خب، من حالا امروز این مسئله را مطرح میکنم و بعضی از زوایای این مسئله را بحث میکنم، [منتها] ادامه بحث و دنباله بحث به عهده شما است؛ به عهده شما جوانها است، به عهده شما صاحبان فکر است، به عهده شما دانشجویان و دانشگاهیان است؛ باید بنشینید بحث کنید.»
اکنون سؤال این است که اولاً، چرا رهبر معظم انقلاب مسائل پیچیده را در سطح عمومی جامعه که قشرهای گوناگونی با سطح سواد، تفکر و انگیزه متنوعی هستند، مطرح میکنند و ثانیاً، بیان این مسائل چه نفعی برای جامعه و کشور دارد؟
در این نوشتار به برخی از منافع این شیوه حکمرانی میپردازیم:
۱ ـ ایجاد مطالبهگری مردمی از مسئولان؛ در کشورهای غربی رسانهها که عمدتاً به قشر سرمایهداری وابستهاند، مطالبات خود را دنبال میکنند؛ اما در ایران این مردم هستند که مطالبات خود را از نمایندگان مجلس، رئیسجمهور، وزرای دولت و حتی رهبری مطرح میکنند. ایجاد مطالبهگری عمومی باعث تقویت و مردمیشدن نظام میشود و اجازه نمیدهد که نظام اسلامی در اختیار صاحبان زر، زور و ثروت باقی بماند.
۲ـ رشد سیاسی مردم؛ پُر واضح است که افزایش سطح معلومات سیاسی مردم باعث افزایش انتظارات جامعه میشود و اگر دولتمردان نتوانند نیازها را برطرف کنند، فشار مضاعفی بر سیستم وارد میشود؛ اما رهبری با توجه به این مهم، همواره تأکید داشتهاند که کرسیهای آزاداندیشی، جلسات نقد و حتی برنامههای دولت و مجلس به آشکارترین وجه برای مردم بیان شود و حتی اگر دولت یا مجلس توانایی حل مشکلات را ندارند، ایشان توصیه کردهاند که موانع را با مردم در میان بگذارند. رشد سیاسی مردم باعث ایمنشدن نظام از حوادث و ایجاد مقاومت سلولی در جامعه میشود و مردم، نظام را از خود و برای خود میدانند.
۳ـ ایجاد مقاومت عمومی؛ دشمن همواره به دنبال ناامید کردن مردم و شکستن استقامت ملت ایران به بهانه بیتوجهی دولتمردان به مسائل اساسی بوده است! هنگامی که مردم میبینند مسائل اساسی کشور از لسان شخص اول حاکمیت با جدیترین شکل مطرح میشود، قطعاً به آینده کشور امیدوار میشوند و روحیه استقامت ملی افزایش مییابد. برای اثبات این قضیه، کافی است نگاهی به دو راهپیمایی ۱۳ آبان و ۲۲ بهمن سال گذشته داشته باشیم؛ زمانی که بیشترین هجمه به کارآمدی نظام صورت گرفت، بیشترین حمایت هم در مقابل دیدگان افکار عمومی جهانی به ثبت رسید.
۴ـ عدم ملاحظه مسئولان؛ مسئولان کشور با رأی مستقیم مردم به دولت و مجلس راه یافتهاند و البته هر کدام هم قبل از انتخابشدن، شعارها و انتظاراتی را ایجاد کردهاند که البته بسیاری از این شعارها در مسیر اجرایی و تقنینی و حتی مشغلههای مسئولان با موانعی مواجه میشوند. رهبر معظم انقلاب با طرح مسائل اساسی در میان افکار عمومی، به دنبال آن هستند که مسئولان تعهدات خود به مردم و نظام را فراموش نکنند. بر این اساس، مسئولان فراموشکار و ناتوان در اجرای وعدههای خود و حتی ناتوان در حل مسائل نظام به تدریج حذف میشوند و هرچه نظام جلوتر میرود، مسئولان متعهد و تواناتر میتوانند مصادر امور را در اختیار بگیرند.
۵ـ صداقت رهبری؛ مروری بر طرح مسائل اساسی کشور در میان مردم از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در سه دهه گذشته از رهبری ایشان، بیانکننده آن است که ایشان در اسناد بالادستی، دیدار با دولتمردان، نمایندگان مجلس، دیدارهای عمومی و حتی در دیدارها و بیانات دیپلماتیک، یک مسیر روشن، بدون ابهام و غیرمتضاد در میان جریانات سیاسی و طیفهای گوناگون را در پیش گرفتهاند و این رویکرد، نشان میدهد که ایشان در عملکرد حکمرانی خود نهتنها صداقت دارند؛ بلکه از درایت و حکمت رهبری نیز برخوردار هستند و به همین دلیل برای خوشایند کوتاهمدت حزب، جریان و افرادی منافع ملی را فدا نمیکنند.
امید است که مردم و رسانههای مردمی هم همواره انتظارات و مطالبات رهبری را به بهترین صورت ممکن پیگیری و به آنها عمل کنند تا مشکلات کشور نیز به سرعت حل شوند.