نشریه «هیل» وابسته به کنگره آمریکا در گزارشی اعلام کرد، همزمان شدن پیوستن ایران به سازمان شانگهای با سالگرد استقلال آمریکا، یک پیام مهم و معنادار است و آن اینکه «نظم نوین جهانی» شروع شده است.
«شینلیژو» یکی از نظریهپردازان سیاست خارجی چند سال قبل اعلام کرد، انتقال قدرت و تغییر پارادایم سیاست خارجی جهان از سال 2010 آغاز شده است و رقابت استراتژیک پکن و واشنگتن در عرصههای جهانی به ویژه اقتصادی نشاندهنده این موضوع خواهد بود.
یکی از نمادهای بارز دیگر تغییر قدرت از غرب به آسیا، ظهور قدرتهای نوظهور است که معروف به«جهان چندقطبی» شده است؛ کشورهایی مانند ایران، روسیه، ترکیه، برزیل، آفریقایجنوبی و هند این پارادایم را تقویت میکنند.
نمونه بارز این موضوع آن است که کشورهای غربی به ویژه اروپا که دهههاست خود را وفادار به آمریکا میدانند، در کشورهای منطقه غرب آسیا و آفریقا به دنبال تأمین انرژی یا گاز هستند؛ تغییر سیاستی که نشان میدهد دیگر جهان تکقطبی نیست و باید به جهان چندقطبی سلام کرد. چین و روسیه با همراهی ایران نظم سنتی جهان مبتنی بر قدرت نظامی و اقتصادی صرف آمریکا را بر هم زدهاند و پکن هم با تکیه بر ایجاد روابط و نهادهای اقتصادی و دیپلماسی عمومی فعال در کشورهای خارج از دایره اتحاد با واشنگتن، در حال یارگیری برای این نظم است.
عضویت ایران در پیمان شانگهای و همچنین درخواست عضویت تهران و ریاض به منزله دو رقیب سنتی غرب آسیا در بریکس، بیانکننده این مطلب است که اتحاد دائمی در عرصه جهانی در حال رنگ باختن است و دیگر آمریکا باید با کشورهایی در عرصه خارجی تعامل کند که سیالیت دارند و هر لحظه ممکن است در عرصهای دیگر متحد آمریکا نباشند. نمونه بارز این موضوع، کاهش تولید نفت به دست عربستان و روسیه در اوپکپلاس بود.
همچنین دیگر نقطه عزیمت به جهان چندقطبی، میانجیگری پکن بین تهران و ریاض بود که واشنگتن را از عرصه قدرت سیاسی کنار زد. نشریه نزدیک به کنگره آمریکا پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای در روز استقلال آمریکا را به جشن ایران برای تغییر نظم جهانی و حرکت آن به سوی جهان چندقطبی تفسیر کرده است.
هیل در این یادداشت نوشته است: «روز ۴ جولای، همزمان با آنکه آمریکا دویستوچهلوهفتمین سالگرد تولدش را جشن میگرفت، ایران در حال برگزاری جشن تولد برای نظم جهانی چندقطبی بود که قرار است جایگزین نظم تکقطبی فعلی شود.»
هیل در ادامه نوشته است: « آنطور که خبرگزاری فارسیزبان اسپوتنیک توصیف میکند، ورود ایران به سازمان همکاری شانگهای در سالروز استقلال آمریکا بر حسب تصادف نبود.»
هیل یادآوری کرد، ایران در چهارم جولای به نهمین کشوری تبدیل شد که در این بلوک امنیتی و اقتصادی تحت رهبری چین عضویت یافت. به نوشته این رسانه، چین، روسیه و ایران در سالهای گذشته یک ائتلاف سیاسی، امنیتی و نظامی در مخالفت با غرب ایجاد کردهاند که از آن به عنوان ائتلاف سهگانه یاد میشود. عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای جایگاه این گروه را ارتقا خواهد داد.
در این گزارش آمده است: «چین به عنوان نیروگاه اقتصادی این بلوک سهجانبه، با خرید غیرقانونی نفت ایران با تخفیف تا ۲۵ درصد، اقتصاد تحریمشده جمهوری اسلامی را تقویت میکند. اکنون انتظار میرود عضویت در سازمان همکاری شانگهای انزوای اقتصادی و دیپلماتیک ایران را در امور جهانی کاهش دهد و تحریمهای تحت رهبری ایالاتمتحده علیه ایران را کماثر کند و اهرم واشنگتن برای اعمال فشار بیشتر بر ایران را از بین ببرد.»
نگارنده همچنین خاطرنشان کرده است، سازمان همکاری شانگهای «محمل مهمی» برای ایران و روسیه به منزله دو کشور تحریمشده است تا از یکدیگر حمایت کنند. در این یادداشت تصریح شده است: «[سازمان همکاری شانگهای] به ایران و روسیه امکان میدهد تبعات تحریمهای غرب را کاهش دهند. روابط دوجانبه میان ایران و روسیه بعد از حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ رشد قابل توجهی داشته است.»
سازمان همکاری شانگهای سال ۲۰۰۱ از طرف روسیه و چین پایهگذاری شد. این سازمان، یک گروه سیاسی و اقتصادی در اوراسیاست که اعضای آن را علاوه بر چین و روسیه، هند، پاکستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ایران تشکیل میدهند. هیل نوشته است: «پیوستن ایران به SCO موجب شده این بلوک تحت رهبری چین به یک چالش امنیت ملی و سیاست خارجی بزرگتر برای آمریکا تبدیل شود.»
در ادامه مطلب آمده است: «صحنه ژئوپلیتیک در حال تغییر به نفع چین است و لازم است آمریکا راهبرد جامعتری برای قطع این روند یا کند کردن آن پیدا کند.» به نوشته هیل، واشنگتن برای مقابله با چین باید توانمندیهای بازدارندگی متفاوت خودش را تقویت کند. این نشریه مدعی شده اراده و توانایی چین برای تصرف اوکراین رو به افزایش است.
در این مطلب آمده است: «سیاست چین در خاورمیانه بر مبنای ترغیب عربستان سعودی و امارات و سایر اعضای شورای همکاری خلیج [فارس] به همکاری شراکت راهبردی با آمریکا و پیوستن به محور روسیه ـ چین است.»
نخستین نشست چین و شورای همکاری خلیج فارس در اواخر سال ۲۰۲۲ یک نقطه عطف تاریخی و یک زنگ هشدار برای آمریکا بود. نگارنده پیشنهاد کرده آمریکا لازم است به متحدانش اطمینان خاطر بدهد که واشنگتن قرار نیست منطقه را ترک کند و از تعهد ۵۰ سالهاش برای تأمین امنیت منطقه عقبنشینی کند.
ترجمان فاصله گرفتن متحدان قدیمی، همچون کشورهای حوزه خلیجفارس یا دولتهای اروپایی از آمریکا و در عین حال گسترش روابط با قدرتهای نوظهور (رقیب آمریکا)، همچون چین، هند و... به معنای تشدید روند انتقال قدرت از غرب به شرق است. در نظم جدید، قطبهای قدرت سعی میکنند با فاصله گرفتن کنترل شده از هژمون در حال افول، به سمت قدرتهای بزرگ رفته و نوعی روابط متوازن مبتنی بر «موازنه مثبت» ایجاد کنند.
در این نظم سیال، قدرتها متناسب با منافع ملی ممکن است در برخی موارد متحدان خود را تغییر داده و رفتاری متفاوت از خود به نمایش بگذارند. به عنوان مثال، ممکن است کشورهای اروپایی برای ایجاد حدی از استقلال در زمینه فناوریهای نوین ارتباطی از همکاری با «هوآوی» برای انتقال فناوری«5G» استقبال کنند. در عین حال کشورهای عضو اتحادیه اروپایی در ماجرای نوع مهار روسیه و حلوفصل بحران اوکراین در جبهه آمریکا قرار دارند؛ اما اختلافنظر تاکتیکی با این کشور دارند.
چین و روسیه در سالهای گذشته به طور محسوس همکاری سیاسی و اقتصادی خود را افزایش دادهاند. کارشناسان معتقدند پکن و مسکو در تلاشند با ایفای نقش فعالتر در سازمانهای منطقهای و بینالمللی و گسترش روابط تجاری و پولی و بانکی با دیگر کشورهای بلوک شرق، ائتلاف جدیدی را شکل دهند و نظم جدید جهانی را رهبری کنند.
افزایش روابط اقتصادی چین و روسیه با استراتژی سیاسی آنها مطابقت دارد؛ چراکه در نشست آخر سازمان همکاری شانگهای، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اعلام کرد: «جهان به سرعت در حال تغییر است. تنها یک چیز بدون تغییر باقی میماند و آن هم دوستی بین چین و روسیه است.»
«شیجینپینگ» رئیسجمهور چین نیز در این نشست اظهار کرد: «چین با همکاری روسیه آماده است تا نمونهای از یک قدرت جهانی مسئول باشد و در به ارمغان آوردن چنین جهانی با یک مسیر توسعه پایدار نقش سازندهای ایفا کند.»
به نظر میرسد چین و روسیه در حال طراحی برنامهای به منظور تحقق یک نظم جدید جهانی با رویکردی شرقگرایانه هستند و سازمان همکاری شانگهای نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا خواهد کرد.
نویسنده کتاب روسیه و شورای همکاری خلیجفارس در این باره مینویسد: «اینکه مشخص شود این واقعاً یک نظم جدید جهانی است، به زمان بیشتری نیاز دارد؛ اما بدون شک شاخصهای روشنی برای تغییر نظم موجود بینالمللی وجود دارد. این نشانهها عبارت است از: تغییر رویکرد روسیه و فروش انرژی این کشور به شرق، تلاش برای تغییر ارز رایج بینالمللی و استفاده بیشتر از ارز ملی در مبادلات تجاری و افزایش فعالیت کشورهایی، مانند چین، روسیه و هند در سازمانهای منطقهای و بینالمللی.»
در دو دهه گذشته سازمان همکاری شانگهای به آرامی تبدیل به یک بلوک مهم ژئواکونومیک منطقهای و غیرغربی شده که میکوشد سطح بالاتری از خودکفایی جمعی را به دست آورد.
علاقه چین به استفاده از سازمان همکاری شانگهای در کنار تبادلات مالی دوجانبه با کشورهای عضو این سازمان بیانکننده دورخیز پکن به منظور تلاش برای سقوط دلار در عرصه بینالمللی با استفاده از ابزارهایی، مانند پیمانهای پولی دوجانبه و استفاده از سیستمهای پرداخت ملی است. وجود یک ایران قدرتمند و قاطع در گوشه شمال شرقی، یکی از بحرانیترین مناطق جهان به لحاظ ژئواستراتژیک، هم برای چین و هم برای روسیه از اهمیت بالایی برخوردار است.
به همین دلیل این سه کشور صرفنظر از وجود برخی اختلافنظرها، همچنان بر مقابله با هژمونی آمریکا متمرکز هستند.
بنابراین همسویی راهبردی این سه کشور در این باره حتی به امضای قراردادهای راهبردی جامع این دو کشور با ایران و برگزاری رزمایشهای مشترک نظامی در اقیانوس هند منجر شده است که این امر نشاندهنده دوران جدیدی از همکاریها بین آنهاست.