نبرد روسیه و اوکراین کماکان ادامه دارد و ناتو بهعنوان عامل محرک و ایجادکننده اصلی این نبرد، کماکان از اتخاذ سیاست و راهبردی صلح محور در این معادله خودداری میکند. سرانجام همانگونه که پیشبینی میشد، نشست جده بر سر بررسی راهکارهای ایجاد صلح در جنگ اوکراین راه بهجایی نبرد و با شکست مواجه شد. یکی از اصلیترین دلایل شکست این مذاکرات، نیت غیرواقعی بازیگران غربی در این نشست و اتخاذ رویکرد پارادوکسیکال «هم جنگ ، هم صلح»در راهبرد ضد روسی آنهاست. به عبارت بهتر، واشنگتن و لندن بهعنوان دو عضو ارشد ناتو، درصدد خلق بحرانی مزمن، دامنهدار و نوعی گره کور استراتژیک در محیط پیرامونی روسیه هستند. ازاینرو تحقق صلح واقعی در جنگ اوکراین به خط قرمز نانوشته آنها تبدیلشده است.
در مقابل، برخی اعضای ناتو مانند فرانسه و آلمان نیز در قبال تحولات جاری در جنگ اوکراین دچار نوعی سردرگمی آشکارشدهاند. محصول این سردرگمیها و سوءنیتها، خلق همان راهبرد «هم جنگ هم صلح» میباشد. بدون شک در سایه این راهبرد کژتابانه و پرهزینه، نمیتوان مقدمه صلح واقعی را در جنگ اوکراین فراهم ساخت.
از سوی دیگر، باوجود پمپاژ تسلیحات غربی ازجمله موشکهای دوربرد به صحنه نبرد ، اساسا جایی برای تعیین تکلیف حدودوثغور صلح در اوکراین از سوی آمریکا و متحدان آتلانتیکی آن وجود ندارد. نکته مهمتر اینکه طی ماههای گذشته، بارها بازیگران غربی با تحریک زلنسکی و وادارساختن وی به ادامه جنگ، مانع از چینش میز مذاکرات میان مسکو و کی یف شدهاند. تحقق صلح در میدان جنگ اوکراین پیششرطها و مقتضیاتی دارد که در نشست جده،دارای مصداق نبود!
مقامات روسی میگویند حلوفصل جنگ اوکراین تنها در صورتی امکانپذیر است که کییف دست از خصومت و حملات تروریستی بردارد و کشورهای غربی نیز پمپاژ تسلیحات به اوکراین را متوقف کنند.فراتر از آن، بخشی از روند صلح باید ناظر بر آینده
( در عرصه بازدارندگی نسبت به جنگ جدید) باشد. به این معنا که گسترش ناتو به شرق متوقفشده و چشماندازی نیز برای آن ترسیم نشود.
برخی صاحبنظران مسائل راهبردی میگویند که تنها راه تحقق این موضوع، تضمین اوکراین مبنی بر«بیطرفی در مناقشات نظامی»میباشد و تعهد نسبت به عدم عضویت در ناتو کافی نیست. در حال حاضر برخی کشورها مانند ژاپن و استرالیا باوجود عدم عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی، از شرکای ناتو محسوب شده و در تمامی عملیاتهای آن مشارکت دارند.
محصول برگزاری نشست اخیر جده، برخی ملاقاتهای دوجانبه و رایزنیهای تکراری بوده که تأثیری بر بسترسازی صحیح برای ایجاد صلح میان مسکو و کییف ندارد.
در اینجا تأکید میشود که حل بحران اوکراین در گروی مدیریت عوامل فرامتنی و مخرب دخیل درصحنه نبرد میباشد که مهمترین آنها، تسلیح گسترده ارتش اوکراین توسط ناتو و تلاش پنهان و آشکار آن برای زنده نگاهداشتن بحران در محیط پیرامونی روسیه است. تا زمانی که این مؤلفههای کلیدی و به عبارت بهتر، پیششرطهای اساسی تحقق پیدا نکند، سخن گفتن از صلح پایدار در جنگ اخیر نوعی فرافکنی یا تصویرسازی محسوب میشود. این دور باطل باید در غرب پایان پیدا کند.
منبع: روزنامه رسالت / حنیف غفاری