غرب از ابزارهای سیاسی مختلفی علیه کشورمان استفاده میکند. جشنوارههای مختلف سینمایی، موسیقی و ... دستاویزی برای فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه کشورمان شده است. اخیرا در یک حرکت سیاسی جایزه صلح نوبل که پیشتر اعتبار آن به سبب اعطای این جایزه به افرادی مانند باراک اوباما، شیمون پرز، آنگ سان سوچی و ... از بین رفته بود و به یک جایزهای توخالی تبدیل شده است، به «نرگس محمدی» یکی از زنان حاشیهدار سیاسی که همواره در راستای اهداف تجزیهطلبانه ضدانقلاب در داخل کشور فعالیت میکند، تعلق گرفت. موضوعی که با توجه به برنامه مدون غرب برای تخریب سیاسی کشورمان بویژه پس از حوادث سال گذشته چندان دور از ذهن نبود.
البته این جایزه نه تنها به سبب سیاسی بودن برای ایرانیان کاملا بیاعتبار است بلکه با توجه به اینکه فرد برگزیده شده نیز برای مردم ایران و جهان عنصری ناشناخته است و همواره علیه کشورمان اقدامات مختلفی انجام داده و مزد این خوش خدمتیهای خود را دریافت کرده است، بیشتر از پیش بی اعتباری این جایزه مشخص است. تاجایی این عنصر معلوم الحال برای دنیا ناشناخته است و اثر سیاسی مثبتی برای ایران نداشته که حتی رسانههای بین المللی این فرد را با بازیگری با همین نام اشتباه میگیرند و همین موضوع به خوبی نشان دهنده سفارشی بودن این جایزه است که برای پیشبرد اهداف ضدایرانی که با اغتشاشات سال گذشته کشورمان پیوند خورده است.
اشتباه بخش عربی رسانه اسکای نیوز درباره برنده جایزه نوبل صلح!
سال گذشته نیز یک جشنواره موسیقی غربی به نام گرمی برای اینکه در راستای اهداف و منافع سیاسی آمریکا و اروپا عمل کند یک بخش و جایزه به عنوان بهترین ترانه در بخش «آهنگ برای تغییرات اجتماعی» شصت و پنجمین خلق کرد و آنرا به «شروین حاجیپور» اهدا کرد. جایزهای که تا آن زمان اصلا وجود نداشت اما برای اهداف سیاسی ساخته شد.
این درحالی است که مجموعهای از جوایز سیاسی علیه کشورمان در جشنوارههای مختلف به جهت فشار تبلیغاتی و سیاسی اعطا شده است و جالب اینجاست که در بسیاری از جشنوارهها یک جایزه برای تخریب کشورمان در نظر گرفتهاند تا به وظیفه سیاسی خود در راستای منافع غرب عمل کنند. جالب اینجاست که پیشترها سیاسی و تخریبی بودن این جوایز چندان آشکار نبود اما حالا غرب بدون هیچ روکش و پوششی این جوایز را به طور خاص برای تخریب فرهنگی و اجتماعی کشورمان در نظر می گیرد.
جایزه کتاب سیاسی سال به یک نویسنده ضدایرانی
جایزه نوبل درحالی به یک فرد ناشناخته در ایران داده میشود که پیشتر «شیرین عبادی» دیگر زن ایرانی که در راستای منافع غرب حرکت میکند نیز این جایزه را از آن خود کرده است. اما وضعیت شیرین عبادی نیز بسیار اسف بار است. وی حتی در میان اپوزیسیون نیز جایگاهی ندارد و تنها در کمپینهای ضدایرانی همچون تحریم ورزش ایران شرکت میکند تا در حاشیه جریان ضدانقلاب فراموش نشود.
در بخش سینما نیز شاهد مجموعه ای از جوایز سیاسی تخریبی علیه کشورمان بودیم تا جایی که در اسکار به یک فیلم کاملا ضد ایرانی که در بستر و لوکیشن انقلاب اسلامی ایران ساخته شده، جایزهای تعلق میگیرد و یا اینکه یک فیلم سخیف ضد دینی و ضدفرهنگی با نقش آفرینی برخی بازیگران خودفروخته ایرانی ساخته میشود و در چندین جشنواره مختلف این افراد به عنوان مترسک گردانده میشوند. تا جایی که جشنوارههایی مثل جشنواره کن و برلین به فیلمهای متعدد ضدایرانی جایزه دادهاند و به نظر می رسد یکی از المانهای خاص برای دریافت جوایز در این جشنوارهها ژانر ضدایرانی بودن آن است.
از سوی دیگر اگر هم جایزهای علیه ایران در این جشنوارهها اعطا نمی شود، از فضای این فستیوالها با کنشهای مختلف ضدایرانی استفاده می شود و به طور کل از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان در این جشنوارهها دریغ نمیکنند اما موضوع اصلی اینجاست که این نیات پلید غرب هم برای افکارعمومی ایران به خوبی رو شده و مردم دنیا نیز به خوبی به سیاسی بودن این جوایزه و کنشها رسیدهاند و همین موضوع این فعالیتها را کاملا بیارزش و فاقد کارآیی لازم کرده است.