در پی جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸م) با تحریک نیروهای انگلیسی در جهان عرب رهبری قیام بزرگ اعراب علیه امپراتوری عثمانی در میانهی جنگ جهانی دوم را «شریف مکه» بر عهده گرفت تا در ازای این اقدام پس از جنگ، حاکم مناطق عربی سرزمین عثمانی شود. او در این ماجرا شام و اردن را در اختیار خود گرفت، اما با ورود نیروهای نظامی فرانسوی و انگلیسی سوریه از وی گرفته شد و انگلستان تنها یک سرزمین کوچک در شرق رود اردن و حد فاصل شبه جزیره عربی و شام را به او واگذار کرد. امیر عبدالله بن حسین فرزند شریف مکه در سال ۱۹۲۱م امیری این سرزمین را بر عهده گرفت. نام این سرزمین را نیز امارت شرق اردن نهادند.
پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶م قیمومیت انگلستان در این سرزمین لغو شد و اردن به صورت کامل به خاندان هاشمی واگذار شد. این همپیمانی با قدرت استعماری بریتانیا یا انگلستان همزمان با برنامهی دیگر استعمار یعنی تاسیس رژیم صهیونیستی در سرزمینهای آباد فلسطین بود. با نگاهی به نقشههای جغرافیایی درمییابیم که اردن دروازهی شرقی فلسطین است و سه کشور سوریه، عراق و عربستان در شرق اردن و فلسطین در شرق اردن قرار دارند. گویا حاکمیت پادشاهی شریف مکه در این نقطه و این سرزمین یک منطقهی حائل و امن برای فلسطین آینده طراحی شده است.
در سال ۱۹۱۷م برای اولین بار بالفور، وزیر خارجه انگلیس طی یک اعلامیهی سیاسی تشکیل کشوری در سرزمینهای فلسطین را برای یهود وعده داد. موضوع مهم در این میان مهاجرت بیش از یک میلیون نفر از مردم بیپناه فلسطین به اردوگاههای پناهندگان در اردن بود مسالهای که هنوز در اردن وجود دارد.
در سال ۱۹۴۸م اولین درگیری نظامی میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی آغاز شد. در سال ۱۹۶۷م نیز دومین درگیری با نام جنگ شش روزه انجام شد در این نبرد با شکست این کشورها و اشغال بخشهای مهمی از سه کشور مصر، سوریه و اردن توسط رژیم صهیونیستی به پایان رسید. در این جنگ کرانهی باختری رود اردن، ارتفاعات جولان در سوریه و صحرای سینا به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد.
با نگاهی به بندهای پایانی توافقنامهی وادی عربه به روشنی برنامهریزی برای نقش آفرینی و حضور بیش از پیش رژیم صهیونیستی در منطقه عربی را میتوان دریافت. بر این اساس رژیم صهیونیستی به عنوان همکاری و رابط میان آمریکا و غرب خود را تنها راه پیشرفت کشورهای عربی مطرح مینماید. برنامهریزان و راهبران این رژیم در آمریکا و غرب با درک بزرگترین ضعف ساختاری کشورهای عربی که ریشه در استعمار غربی نیز دارد یعنی برنامهی توسعه و پیشرفت برای آینده با نقشی میانجیگرانه در نقش کشوری خیرخواه و دوست ظاهر میشود.
در اردن این رژیم با کمک به تهیهی گاز و تامین آبشیرین از دریای مدیترانه نقش یک کشور دوست را بازی میکند. به عنوان آخرین نمونه به این خبر توجه نمایید. پادشاهی اردن هاشمی خرید ۵۰ میلیون متر مکعب آب به صورت سالیانه از اسرائیل را امضا نمود. وزیر خارجه اردن ایمن الصفدی در دیدار با یائیرلاپید نخستوزیر وقت اسرائیل در جولای ۲۰۲۱م این توافق را امضا کردند. این توافقنامه به منظور تکمیل پروتوکل اضافهسازی در توافق وادی عربه به امضا رسید که از سال ۲۰۱۰م اجرایی شده بود. اردن یکی از خشکترین کشورهای جهان است. ۶۰ درصد آب خود را از منابع زیرزمینی و ۲۸ درصد از منابع جاری میگیرد.
با وقوع طوفانالاقصی بار دیگر مسالهی فلسطین در صدر مسائل منطقه قرار گرفت. عملیات شجاعانهای که تمام محاسبات استعماری غرب را با مشکلات عدیدهای روبرو کرد. بدین ترتیب کشورهای عربی نزدیک به غرب مانند اردن از سویی از اقدامات حماس ابراز گلایه و انتقاد مینمایند و از سویی بر راه حل بینتیجهی سابق یعنی تشکیل دو دولت به عنوان راه حل پافشاری میکنند. این موضع را میتوان موضعی عجیب و بیانتها دانست. ریشهی این مواضع عجیب، غیرعاقلانه و تکراری را باید در جای دیگری جست. از سویی نیاز راهبردی این کشورها در تامین امنیت، پیشرفت و رفاه مردم به شیوهای غربی، غیر بومی و شبهاستعماری از طریق همکاری با غرب رفع میشود و از سوی دیگر افکار عمومی جهان عرب و مواضع جبههی مقاومت با تعابیری همچون هلال شیعی به تعبیر پادشاه اردن موجب نگرانی حاکمیت آنان میشود. باید دید در لحظههای سرنوشتساز تاریخی آیا حاکمان به ظاهر مسلمان و عرب به مردم مسلمان میپیوندند یا این که با ظاهرسازی در همان مسیر نظم استعماری پیشین حرکت خواهند کرد.