بحران موجودیتی تلآویو که روند آن از سال ۲۰۰۰ میلادی با عقبنشینی خفتبار از جنوب لبنان آغاز شده بود، در حالی پانزدهم مهر با طوفانالاقصی غافلگیر شد که چهلمین شنبه سراشیبی سقوط خود را با وجود اعتراضات گسترده در سرزمینهای اشغالی پشت سر میگذاشت. پیش از این، وخامت اوضاع اقتصادی در طول چهل هفته اعتراضات تلآویو باعث اعتصابات همه جانبه کارگری، تعطیلی فرودگاهها، فرار سرمایه، افزایش مهاجرتهای معکوس، انتقال شرکتهای فناوری و هوش مصنوعی به اروپا و آمریکا در جستجوی امنیت و موارد بسیار دیگر شده بود، اما طوفانالاقصی اساس شکست اقتصادی تازهای را برای رژیم موقت صهیونیستی رقم زده است. روزنامه "تایمز اسرائیل" چند روز پیش گزارشی از موسسه اعتبار سنجی "استاندارد اند یوروز" منتشر کرد که در آن چشمانداز اعتباری رژیم صهیونیستی از وضعیت ثبات به وضعیت منفی تنزل پیدا کرده است و آسوشیتدپرس نیز درباره وضعیت اقتصاد این روزهای سرزمینهای اشغالی هشدار داده و نوشته است: «بسیج ۳۶۰ هزار نیروی ذخیره و تخلیه ۲۵۰ هزار شهرکنشین (در جنوب و شمال سرزمینهای اشغالی)، وضعیت کسب و کار را به هم ریخته است.» این روزها خبرهای بسیاری از بحران اقتصادی رژیم صهیونیستی منتشر میشود، در این مجال به برخی از آثار فاجعه اقتصادی این رژیم موقت میپردازیم.
پایان نمایش کریدور آیمک
یکی از مهمترین شکستهای اقتصادی تلآویو پس از طوفانالاقصی، به کُما رفتن پروژه راهبردی و سرمایه گذاری هند-خاورمیانه-اروپا (IMEEC) یا همان عرب-مد بود که در اجلاس سپتامبر سران G۲۰ در هند از آن رونمایی شد. امریکا قصد داشت با این کریدور به چند هدف اساسی دست یابد. هدف اصلی، عادی سازی روابط کشورهای غرب آسیا و در رأس آنها عربستان با رژیم جعلی بود. امریکا از سال ۲۰۲۰ نقش میانجیگری در طرح آبراهام را به عهده گرفته بود تا به عادی سازی روابط بین اسرائیل، امارات و بحرین سرعت بیشتری بخشد. همین موضوع باعث شد که نتانیاهو چند روز پیش از آغاز نبرد الاقصی، با ذوق زدگی در نشست سازمان ملل بگوید: «تردیدی وجود ندارد که معاهده ابراهیم، آغاز عصر جدیدی از صلح را نوید میداد، اما من معتقدم که ما در آستانه یک پیشرفت چشمگیرتر هستیم، صلحی تاریخی بین اسرائیل و عربستان سعودی. صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی واقعاً خاورمیانه جدیدی ایجاد خواهد کرد».
هدف دیگر امریکا از ایجاد کریدور آیمک، رقابت با چین و وارد شدن به عرصه جدید جنگ کریدوری بین امریکا و چین بود. پس از وقوع جنگ اوکراین و شدت گرفتن نظم جدید جهانی، برخی از کشورها به دنبال ایفای نقش در نظم جدید و یافتن جایگاهی در آینده اقتصاد دنیا هستند. در این میان حضور کشورها در طرحهای کریدوری مهم جلوه میکند. چین از گذشته با هدف اتصال به اروپا طرح یک جاده-یک کمربند (BRI) را دنبال میکرد. کریدور جاده-کمربند از راه دریائی کانال سوئز عبور میکند و مسیر خشکی آن حدودا از همان مسیر تاریخی جاده ابریشم میگذرد. کشور هند به دلیل اختلافات مرزی و سیاسی با چین و در راستای همراهی با طرح آیمک، از مخالفان کریدور ابتکاری چین محسوب میشود و آیمک راهبرد مشترک امریکا و هند برای مهار چین است. بر این اساس حمل و نقل چند وجهی قرار بود سواحل غربی هند از طریق خطوط دریایی به بندر جبلعامل امارات و از آنجا از طریق خطوط ریلی شبهجزیره عربستان به اردن و در نهایت به بندر حیفا در اسرائیل متصل شود پس از آن کالاها از بندر حیفا به بندر پیرئوس یونان و از آنجا از طریق خطوط ریلی، زمینی و دریایی به سایر کشورهای اروپایی منتقل گردد. مسیر این کریدور در سرزمینهای اشغالی مسیر باریکی بین کرانه باختری و نوار غزه بود که فاصله کمی هم با نوار غزه داشت.
تامین امنیت، نیاز اساسی راه اندازی هر کریدوری است. با شروع طوفانالاقصی و افزایش ناامنی، شرکتهای سرمایه گذاری، سرزمینهای اشغالی را ترک کردند. یکی از این شرکت ها، شرکت امریکایی شورون بود که با وجود حمایت صددرصدی امریکا از رژیم صهیونیستی، از بسته شدن میدان گازی «تامار» در سواحل شمالی رژیم جعلی پس از آغاز جنگ خبر داد. این شرکت صادرات خود را از طریق خط لوله گاز زیر دریای مدیترانه شرقی که از اشکلون در جنوب سرزمینهای اشغالی تا مصر ادامه دارد، به حالت تعلیق درآورد و این تعطیلی میلیونها دلار بر بخش انرژی و گاز رژیم صهیونیستی هزینه بردار بود. بر طبق برآوردها جنگ غزه ضربه محکمی به تلآویو برای تبدیل شدن به مرکزی با هدف صادرات گاز به اروپا وارد کرد.
مهاجرت معکوس یا فرار شهرکنشینها
رژیم موقت صهیونیستی که با تشویق و اجبار یهودیان به مهاجرت از سراسر جهان به فلسطین شکل گرفته است، پیش از طوفانالاقصی طی اعتراضات و نارضایتیهای شهرکنشینها، شرایط وخیمی پیدا کرده و مهاجرت نیز شکل معکوس به خود گرفته بود. در شرایط بحران پیش آمده، مقالاتی در روزنامههای محلی منتشر میشد که اعلام میکرد "اسرائیل دیگر جای امنی نیست که فرزندان ما در این جا بزرگ شوند" و عنوان میکرد مهاجرت بهترین راه برای یافتن یک جای امن است. شلوغی مقابل سفارتخانهها دلیل مؤیدی بود بر این موضوع که مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی تشدید و تبدیل به پاشنه آشیل کابینه نتانیاهو گشته است تا جایی که گروهی موسوم به "ترک اسرائیل - با هم"، تشکیل شد که هدف اولیه خود را مهاجرت معکوس حدود ده هزار مهاجر اسرائیلی تعیین کرده بود، اما پس از طوفانالاقصی، مهاجرت معکوس جای خودش را به "فرار" شهرکنشینها داده است.
پویش تحریم کالاهای صهیونیستی
یکی از پلاکاردهایی که در اعتراضات جهانی به چشم میخورد، "بایکوت اسرائیل" است. بایکوت و تحریم رژیم صهیونیستی اگر توسط بسیاری از دولتها به دلیل به خطر افتادن منافعشان صورت نمیپذیرد، باعث به جریان افتادن پویشهایی خودجوش برای تحریم کالاهای آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی حامی رژیم صهیونیستی در سراسر جهان شده که با انتشار ویدئوهایی از تمسخر مردم مظلوم غزه خصوصا کودکان توسط صهیونیستها شدت بیش تری به خود گرفته است. ملتهای آزاده با تهیه فهرست بلندبالایی از این شرکتها در زمینههای مختلف شامل مایکروسافت، شرکت داروسازی و لوازم آرایشی جانسون اند جانسون، شرکتهای فناوری اینتل، اوراکل، اچ پی، رستورانهای زنجیرهای مک دونالد، هاردیز، برگر کینگ و مشروبات نستله، کوکاکولا، لیپتون، استار باکس، خودروهای هیوندای کره جنوبی، مواد شوینده با برند تاید و آریل و لوزام آرایشی آمریکایی کایلی جنر، لوریا و شرکت IBM که سختافزار رایانه، میانافزار و نرمافزار را تولید و به بازار عرضه میکند و پوشاک و لوزام ورزشی با مارکهای و Nike و Puma و. حمایت خود را از فلسطین نشان داده و به اقتصاد اسرائیل ضربه اساسی وارد میکنند. این تحریم و بایکوتها به عنوان ابزار کارآمد در حال تبدیل شدن به فرهنگ ملتها است و در صورت فراگیر و طولانی مدت بودن میتواند پشتوانه مهمی برای حمایت از فلسطین باشد. این تحریم گسترده باعث شده که مردم در کشورهای عربی هر یک بدنبال استفاده از کالاهای جایگزین تولیدی کشورهای خودشان باشند.
از دست رفتن سرمایه اجتماعی
فراخوان کارگران شهرکهای صهیونیستی که در واقع سرباز ذخیره این رژیم هستند، باعث تعطیلی کارخانهها در سرزمینهای اشغالی شده است؛ بنابراین کارخانهها با کمبود شدید نیروی انسانی و مواد اولیه روبهرو شدهاند و طولانی شدن جنگ باعث میشود واردات مواد اولیه نیز دستخوش تغییراتی قرار گیرد. نرخ بالای بیکاری در اثر توقف کار موسسات صنعتی، کاهش چشمگیر سرمایهگذاریهای خارجی، افول گردشگری، کاهش ارزش پول اسرائیل (شکل)، آوارگی شهرکنشینهای فراری از مناطق غزه، افزایش مشکلات بیماری و روانی و غلبه ترس بین نظامیان صهیونیست و شهرکنشینها، افزایش نرخ جنایت، خودکشی، سرخوردگی و ناامیدی میان صهیونیستها در نتیجه عدم امنیت، تعمیق اختلافات و چند دستگی همه و همه باعث از بین رفتن سرمایه اجتماعی رژیم جعلی شده است.