ایران اسلامی در سراشیبی آمار جمعیتی قرار دارد؛ سراشیبی که اگر به گفته پژوهشگران جمعیتی خیلی زودتر به فکرش نباشیم، دیر میشود و چیزی برای جبران باقی نمیماند. این دغدغه سالهای سال است که از چالشهای اصلی محققان و سیاستگذاران بوده تا اینکه قانونی به نام قانون جوانی جمعیت در مجلس شورای اسلامی تصویب و لازمالاجرا شد؛ قانونی که هنوز پس از دو سال به طور کامل اجرایی نشده و نتوانسته است اعتماد عمومی مردم از اجرای آن را جلب کند. با این حال، به باور دستاندرکاران نگارش و تصویب آن اگر این قانون به طور کامل اجرایی شود، میتواند چالش اصلی جمعیتی کشور و کاهش میزان باروری را تا حدود بسیاری برطرف کند. نرخی که به گفته «صالح قاسمی» جمعیتشناس، تنها شش و نهایتاً هفت سال برای جبران آن زمان داریم و بعد از این زمان پنجره جمعیتی سنین باروری بسته میشود و به سختی میتوان جبران کرد. گفتوگوی «صبح صادق» با صالح قاسمی را در ادامه میخوانید.
وضعیت فعلی جمعیت (نرخ باروری، آمار جمعیت در مقایسه با سال جاری و چند سال قبل) به چه شکلی است؟
درباره آخرین وضعیت آماری کشور در موضوع جمعیت یک جمله بسیار مهم باید عنوان کرد و آن، اینکه کاهش شاخص جمعیتشناسی کشور همچنان تداوم دارد و متأسفانه تمام شاخصهای این جمعیت شناختی در واقع رکوردهای حداقلی بیسابقهای را در طول تاریخ ایران ثبت کردهاند. چنانکه نرخ رشدمان۶/۰ شده و به سمت صفر میل میکند و از حوالی ۱۴۱۵ به بعد با نرخ رشد منفی جمعیت روبهرو خواهیم شد و این یعنی اینکه ما با بحران جمعیت روبهرو نخواهیم شد؛ بلکه با این بحران روبهرو شدهایم و این بحران خود را در چند دهه آینده بیشتر نشان خواهد داد. نرخ باروریمان به ۶/۱ فرزند به ازای هر زن رسیده که باز هم رکورد شکسته است، هر چند برخی دوست دارند عنوان کنند که روند افزایشی شده است؛ اما متأسفانه چنین نیست. ما اگر طی هفت تا هشت سال آینده نرخ باروریمان روی همین ۶/۱ بماند، آنگاه تازه میتوانیم بگوییم روند تثبیت نرخ باروری را داشتهایم؛ اما امروز روند تثبیت را هم خیلی نمیتوانیم به کار ببریم؛ لذا قائل به این هستم که روند کاهش نرخ باروری و کاهش تعداد فرزندان هر زن همچنان ادامه خواهد داشت.
از طرف دیگر، نرخ سالمندیمان از ۱۲ درصد گذشته و به سرعت داریم به سمت کشورهای سالمند حرکت میکنیم و این یعنی اینجا هم رکورد دار خواهیم شد. تعداد تولدها هم حاکی از آن است که همچنان کاهشی خواهد بود و ما در شش ماهه ابتدای سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۳ هزار مورد کاهش را تجربه کردیم و این، یعنی اینکه روند کاهشی ادامه دارد و شاخصهای جمعیت شناختی کشور اصلاً وضعشان خوب نیست.
قانون جوانی جمعیت به کجا رسید؟ چقدر اجرایی شد؟ گفته میشود جوانی جمعیت آنطور که باید اجرایی نشده و گلایههای بسیاری وجود دارد. آیا همه سازمانها به وظایف خود عمل کرده و میکنند؟
نهادهای نظارتی اعلام میکنند، این قانون طی یک سال و نیم تا نزدیک به دو سال گذشته در خوشبینانهترین حالت ۳۰ درصد اجرا شده و ۷۰ درصد آن اصلاً اجرا نشده است و آن ۳۰ درصد هم با هزاران مشقت و مشکل دارد اجرا میشود. بنابراین، در این دو سال اخیر روند خوبی در اجرای قانون نداشتیم؛ البته باید حق بدهیم که دو سال برای قضاوت در زمینه اینکه یک قانون به قدر کافی اجرایی شده یا خیر، کافی نیست و باید زمان بیشتری داشته باشیم. از طرفی مدیران میانی کشور باوری به قانون جوانی جمعیت ندارند و با شعارزدگی با آن روبهرو میشوند و برخلاف مدیران ارشد و برخلاف گروههای مردمی این مدیران میانی پای کار نیامدند.
نکته بعدی درباره اجرای قانون جوانی جمعیت این است که مردم هم با توجه به تجاربی که دارند، در مسیر اعتماد به قانون جوانی جمعیت دارند حساسیت و هوشمندی به خرج میدهند؛ یعنی اینکه هوشمندانه دارند رفتار نظام برنامهریزی را رصد میکنند. بنابراین، اگر تا سه یا چهار سال اعتماد خانواده ایرانی را جلب نکنیم و قبول نکنند که حاکمیت درصدد حمایت از خانواده ایرانی است، اصلاح الگو اتفاق میافتد؛ اما اگر این اتفاق نیفتد، این قانون هم محکوم به نتیجه قوانین دیگر شده و به نوعی زمینگیر میشود. بنابراین، از این بابت مطالبهگری اجرای قانون و تبیین موضوع برای مردم نقش بسیاری در توفیق قانون میتواند ایفا کند.
چقدر برای جبران زمان داریم؟ چه راهکارهای دیگری به جز جوانی جمعیت وجود دارد؟
در رابطه با فرصتی که در اختیار داریم نکته مهمی وجود دارد که برخلاف برخی ادعاها این چنین نیست که پنجره جمعیتی ایران پنج تا شش سال باز است؛ بلکه پنجره جمعیتی را باید با تعاریف پایه بفهمیم؛ یعنی اگر اساس ما تعریف سنین کار و فعالیت باشد؛ یعنی سنین ۱۵ تا ۶۴ سال به آن پنجره جمعیت اقتصادی میگوییم و اگر پنجره جمعیت اقتصادی مورد نظر باشد، ما هنوز ۲۰ سالی در پنجره جمعیتی هستیم و امکان رشد و جهش اقتصادی را داریم؛ اما اگر تعریف پایه را به جای سنین کار و فعالیت، سنین باروری و سنین متعارف باروری بگذاریم، در آن صورت تعریف تغییر میکند؛ سنین متعارف باروری سنین ۲۴ـ۲۵ تا ۳۸ـ۳۹ سال است و اگر تعریفمان را در این بازه قرار دهیم، طی شش تا هفت سال آینده حداکثر جمعیتمان هنوز در این سنین است و بعد از این چند سال از این بازه و فرصت خارج خواهیم شد.
پس اگر منظورمان از پنجره جمعیت فرصت باروری است شش تا هفت سال وقت داریم، شش تا هفت سالی که به نظر میرسد باید در اقدامات برای آن اولویتبندی شود؛ چرا که نمیتوانیم همه اقدامات را همزمان در شش تا هفت سال انجام داده و به نتیجه برسانیم و از این بابت این نکته را تأکید میکنم که باید بدانیم از چه لفظی استفاده میکنیم. ضمن اینکه بنده قائل به این هستم که حتی اگر قانون به درصد بالایی از اجرا برسد، ما حتماً به یک پیوست فرهنگی و رسانهای نیاز داریم که این رسالت بسیار خطیر رسانهای، جهتدهی و جهتگیری فضای مجازی را هم تعیین میکند که باید این موضوع را دنبال و به یک گفتمان اجتماعی و عمومی تبدیل کنند.