بهراستی هدف راهبردی از کشتار جمعی مردم غزه از سوی صهیونیستها چیست که با حمایت کامل دولتهای غربی انجام میشود؟
چرا صهیونیستها با وجود مخالفتهای گسترده افکار عمومی در سراسر جهان، دست از این کشتارهای بیرحمانه و جنایات ضدبشری برنمیدارند؟
چرا دولتهای غربی سران رژیم صهیونیستی را، برای توقف نسلکشی در غزه، تحت فشار قرار نمیدهند؟
پاسخ این پرسشها و دیگر پرسشهای مشابه را آنگاه متوجه میشویم که به هدف راهبردی و اصلی غرب و نظامهای سیاسی لیبرال دموکراسی و سرمایهداری غرب، از ایجاد رژيم غاصب صهیونیستی در سرزمین فلسطین توجه کنیم. تأمل و توجه در گزارههای زیر، به فهم موضوع، ماهیت غرب و جنگ غزه کمک میکند.
اول: در سال ۱۴۰۱، غرب با تمام توان و امکانات رسانهای خود بههمراه صهیونیستها و برخی از دولتهای مرتجع منطقه، با قرارگرفتن پشت جریان اغتشاشات، تحت شعارهای حقوق بشری و دفاع از شعار زن، زندگی، آزادی، جمهوری اسلامی ایران را تحت شدیدترین فشارها و اقدامات براندازانه، به اتهام واهی و نادرست کشتن یک خانم قرار دادند. دولتهای غربی در طول دهههای گذشته، با شعارهای بشردوستانه و دفاع از حقوق انسانها، دفاع از حقوق زنان و کودکان، دفاع از صلح و امنیت در جهان، بسیاری از کشورها و ملتها و ازجمله ایران اسلامی را تحت شدیدترین فشارها، تحریمها و تهدیدها قرار داده، حتی کشورهایی را با همین بهانهها اشغال یا دولتهای آنها را سرنگون کردهاند.
دوم: غرب و مدعیان انساندوستی و مدافعان حقوق بشر، در ۷۵ سال گذشته در قبال جنایات رژیم غاصب و کودککش صهیونیستی، نهتنها مواضع و رفتاری متفاوت داشته و هیچگاه صهیونیستها را تحت فشار قرار ندادهاند، بلکه پشتیبانی از این جنایتها را هم برعهده داشتهاند.
سوم: آنچه این روزها از بمبارانها و کشتارهای بیرحمانه از مردم غیرنظامی غزه در سطح نسلیکشی و فشار برای کوچ اجباری جمعیت، در معرض دیدگان جهانیان قرار دارد، به نوعی فشرده جنایات صهیونیستها در طول ۷۵ سال گذشته است. همانطور که امروز، دولتهای غربی و خصوصا آمریکاییها، انگلیسیها، فرانسویها، آلمانیها و...، از جنگ و جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه حمایت و پشتیبانی میکنند، در تمامی جنایات این رژیم در ۷۵ سال گذشته، همین نقش حمایتی و پشتیبانی را داشتهاند. نمونه هایی از این جنایات که در تاریخ ثبت شده، عبارت است از:
شهادت حدود ۲۵۰ فلسطینی در جنایت روستای دیریاسین در سال ۱۹۴۸، شهادت حدود ۲۵۰ نفر در جنایت روستای طنطوره در سال ۱۹۴۸، شهادت ۴۹ کارگر فلسطینی از روستای کفرقاسم در سال ۱۹۵۶،
شهادت هزاران نفر در جریان جنایات رژیم صهیونیستی در خان یونس سال ۱۹۵۶، تل زعتر سال ۱۹۷۶، دو اردوگاه صبرا و شتیلا سال ۱۹۸۲، الخلیل سال ۱۹۹۴، قانا سال ۱۹۹۶، اردوگاه جنین سال ۲۰۰۲ و چندین جنایت از سال ۲۰۰۸ تا قبل از عملیات طوفان الاقصی در غزه.
در این ۷۵ سال بیش از صدهزار فلسطینی شهید، صدهاهزار نفر مجروح، دههاهزار نفر بازداشت و زندانی و میلیونها نفر آواره شدند. سؤال مهم این است که چرا غرب با آنهمه ادعاهای حقوق بشری در ۲۰۰ سال گذشته، نهتنها چشم بر این جنایات میبندد، بلکه خود در واقع عامل اصلی این جنایات است؟
چهارم: در جنگ جاری غزه که بهطور معجزهآسا و برخلاف همه محاسبات و معادلات، با وجود همه نوع جنایت جنگی صهیونیستها، همچنان دست برتر با مقاومت است، غرب برای نجات رژیم صهیونیستی با تمام توان به میدان وارد شده است. دلیل این نوع نگاه خاص غرب به اسرائیل غاصب و تلاش نامحدود برای حفظ آن را میتوان از عبارت رئیس این رژيم فهمید. «اسحاق هرتزوک»، رئیس رژیم صهیونیستی، سهشنبه ۱۳ آذر در مصاحبهای گفت: «جنگ در غزه فقط جنگ بین اسرائیل و حماس نیست، بلکه جنگی برای نجات تمدن غرب است.»
پنجم: نگارنده بر این اعتقاد است که آقای هرتزوک ناخواسته از ماهیت نبرد ۷۵ساله صهیونیستها با مسلمانان پرده برداشت. به عبارتی میتوان گفت از اساس ایجاد رژيم صهيونيستی در پیکره امت اسلامی، با جغرافیای اولیه از نیل تا فرات، برای حفظ تمدن غرب از طریق جلوگیری و مانعگذاری در مسیر خیزش مجدد مسلمانان برای بنای تمدن نوین اسلامی است. تنها تهدید برای تمدن کنونی غرب، پیدایش تمدن نوین اسلامی است. مسلمانان یک دوره تمدنی را در پیشینه خود دارند و غربیهای نگران از قد علمکردن مجدد مسلمانان برای ساخت تمدن نوین دیگر، مانع بزرگی به نام اسرائیل غاصب را در پیکره امت اسلامی همانند یک غده سرطانی ایجاد کردند. وظیفه این غده سرطانی، ايجاد اختلاف در میان مسلمانان، فرقهسازی، نفوذ در ساختارهای کشورهای اسلامی، وابستهکردن مسلمانان، ترویج فساد و فحشا، جنگافروزی میان مسلمانان و جلوگیری از پیشرفت کشورهای اسلامی است.
بنابراين در طول ۷۵ سال گذشته، غرب با این هدف راهبردی که برای موجودیت رژیم صهیونیستی تعریف کرده، از او در راستای جنایات و نسلکشیهایش حمايت و پشتیبانی کرده است.
ششم: حال که در گام دوم انقلاب اسلامی ، همه نشانهها از نابودی این رژیم جعلی حکایت میکند، غرب بهشدت نگران موجودیت آن شده است.
هفتم: به این ترتیب نقطه هدف در این نسلکشی تبیین شد، باید گفت کشتارهای روزافزون صهیونیستها در غزه، هرگز نمیتواند تضمینکننده تداوم حیات ننگین آنان باشد. زوال و نابود این رژیم نامشروع و غاصب کودککش، بر اساس سنت الهی، امری قطعی است. انشاءالله بهزودی این مانع تمدنی از سر راه وحدت و اعتلای امت اسلام برداشته خواهد شد و ملت ایران در گام دوم، فرایند ساخت تمدن نوین اسلامی و زمینهسازی ظهور را با قوت هرچه تمام، با کمک اضلاع مقاومت و دیگر ملتها به نتیجه خواهند رساند.
منبع: هفته نامه صبح صادق