پاریس نمادهای بحران و شکست در نظام بینالملل را یکی پس از دیگری حس میکند. در این میان، کشور نیجر تبدیل به نماد و مصداق شکست کاخ الیزه در آفریقا شده و روز به روز اخبارناامید کنندهای از این کشور علیه فرانسه و استعمار فرانسوی آن مخابره میشود. رهبران جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا که پیش از این حاکمیت نظامی نیجر را به مداخله نظامی در صورت عدم بازگشت رئیس جمهور مخلوع به قدرت تهدید کرده بودند، از حفظ تحریمهای اعمال شده بعد از کودتای ماه ژوئیه علیه این حاکمیت و شرطشان برای برداشتن این تحریمها خبر دادند. این موضوع، به معنای عقبنشینی اکواس از منازعه نظامی با نیجر و گامی برای به رسمیت شناحتن حکومت جدید در این کشور است. این اقدام در حالی صورت میگیرد که اساساً تصور این موضوع برای فرانسه دشوار به نظر میرسد!
از سال ۲۰۲۰ تاکنون چندین کشور حوزه غرب آفریقا شامل مالی، بورکینافاسو، گینه و نیجر شاهد کودتا و روی کار آمدن شوراهای نظامی بودهاند. وجه اشتراک این کودتاها، تلاش برای گذار از استعمار فرانوی و پس زدن نقش کاخ الیزه در مناسبات این کشورها بوده است. در این میان، کودتای نیجر، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده، زیرا نماد عینی تقابل اعلامی شهروندان این کشور آفریقایی با پاریس به شمار میآید. رهبران جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکوواس)، در جریان نشستی در شهر ابوجا، پایتخت نیجریه مواضعی را اتخاذ کردهاند که نشان دهنده به رسمیت شناخته شدن موقت شورای نظامی حاکم بر نیجر توسط این بلوک و عقبنشینی آنها از تهدید قبلی خود برای حمله نظامی در صورت عدم بازگشت محمد بازوم، رئیس جمهور خلع شده با کودتای ژوئیه به قدرت است. کلیت این موضوع، پیروزی بزرگی برای حکومت جدید نیجر و متعاقبا شکست بسیار سنگینی برای پاریس محسوب میشود.
تکثیر نمادهای شکست استعمار فرانو
این روزها شاهد تکثیر نمادهای شکست و تباهی استعمار فرانو هستیم. بورکینافاسو، مالی، نیجر و گابن به نقاط آشکارساز شکست راهبرد استعمارگرانه غرب، بویژه فرانسه در آفریقا تبدیل شدهاند. فارغ از ماهیت کودتاهای انجام شده در کشورهای مذکور، اکنون ذهن مقامات غربی روی معضل کلانتری متمرکز است: تغییر فرامتنها در آفریقا! در ماورای بیانیههای پرزرق و برقی که کاخ سفید، خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت و کاخ الیزه تهیه و تنظیم میکنند، نگرانی نانوشته، اما ملموس بزرگتری وجود دارد که معطوف به تغییر محیط و قواعد بازی غرب در آفریقاست. در دوران استعمار فرانو، بازیگران غربی بدون تغییر ماهیت بازی سلطهطلبانه و مداخلهگرانه خود، صرفا قواعد استعمارگری خود را تغییر داده و به آن رنگ و لعاب جدیدی بخشیده بودند، اما تحولات اخیر جاری در آفریقا، زمین بازی غرب (و نه قواعد بازی آن) را مورد هجمه قرار داده است. گذار از غرب، تبدیل به فرامتن و زیرساختی شده که قطعا قدرت مانور آمریکا، انگلیس و فرانسه در کشورهای گوناگون آفریقایی را شدیدا محدود میکند. در چنین شرایطی دیگر چپاول ثروتهای ملی متعلق به گابن و نیجر مانند اورانیوم، نفت، منگنز و الوار توسط غرب نمیتواند تبدیل به یک روند سیستماتیک و مستمر شود. تصمیم اخیر اکواس، به وضوح نشاندهنده تثبیت این فرامتن است. به عبارت بهتر، دولت فرانسه نیز به مانند دولتهای آمریکا و انگلیس قدرت مهره چینی خود در قاره آفریقا را به گونهای آشکار از دست داده است.
چرخش اکواس
ماه ژوئیه کودتای سران ارتش نیجر علیه دولت محمد بازوم، رئیس جمهور مخلوع این کشور که به فساد متهم شده بود، توجه بینالمللی را به خود جلب کرد. در پی این کودتا، سران اکواس تحریمهایی را علیه نظامیان حاکم شده بر نیجر اعمال و آنها را تهدید به مداخله نظامی در صورت بازنگرداندن محمد بازوم به قدرت کردند. شورای نظامی نیجر در ادامه از سربازان فرانسوی مستقر در این کشور خواست آنجا را ترک کنند، اما پرسنل نظامی آمریکا همچنان در نیجر حضور دارند. در هفتههای اخیر مذاکرات نیجر و اکوواس در بن بست قرار گرفت، چون این بلوک خواستار بازگشت فوری بازوم به قدرت شد، در حالی که حاکمان نظامی نیجر او را همچنان در بازداشت نگه داشتند و یک برنامه سه ساله را برای گذار به سمت روی کار آمدن یک دولت غیرنظامی اعلام کردند. در چنین شرایطی زورآزمایی بر سر سرنوشت بازوم، به نقطهای ختم شده که قطها مطلوب پاریس و واشنگتن نیست! همچنین سران اکوواس در نشست خود به بحث درباره برنامههای قطعی نشده انتقال قدرت به دولتهای غیرنظامی در کشورهای مالی، بورکینافاسو و گینه نیز پرداختند. اکوواس اعلام کرد، محدودیتهای مسافرتی را علیه روسای جمهوری، نخست وزیران و وزیران امور خارجه این کشورهای در حال گذار برداشته تا به پیشبرد مذاکرات با آنها کمک کند. قطعا این موضع گیریف با تهدیدات قبلی اکواس در خصوص اقدام نظامی جمعی علیه حکومت جدید نیجر (پس از کودتا) متفاوت است. ژنرال عبدالرحمان شیانی، رهبر نظامی نیجر قبل از اجلاس اخیر اکواس سفری به همراه تعدادی از وزرایش به کشور توگو با هدف تقویت روابط داشت.
بازنده اصلی تحولات آفریقا
در اینجا میتوان فرانسه را به عنوان اصلیترین بازنده تحولات جاری در آفریقا مورد شناسایی و تحلیل قرار داد. آنچه بیشتر از تحولات سیاسی اخیر گابن، نیجر، مالی و بورکینافاسو منجر به نگرانی فرانسویها شده، آمادگی افکار عمومی آفریقا جهت پذیرش تحولات جدید و زدودن ردپای استعمارگران نوین از قاره سیاه است. مردم این کشورها پرچم فرانسه و هر نمادی که به این کشور استعمارگر مربوط است را با خشمی که چند قرن فروخورده شده، به آتش میکشند و علنا نفرتشان را از پاریس به تمام دنیا مخابره میکنند. قطعا معادلات جدیدی در آفریقا در حال رخ داده است که با منافع کلان، میان مدت و خرد فرانسه و دیگر بازیگران غربی در این قاره همخوانی و انطباق ندارد. به نظر میرسد تلاشهای آشکار و پنهان کاخ الیزه و شرکایش برای تغییر صحنه بازی درآفریقا به جایی نرسیده است. خروجی این شکست و ناکامی را میتوان در تصمیم اخیر اکواس و گام خاص آن برای به رسمیت شناختن حکومت جدید در نیجر مشاهده کرد. بدیهی است که در چنین وضعیتی فرانسه، انگلیس و آمریکا بیش از پیش قدرت ادعایی خود در نظام بینالملل را از دست خواهند داد..