صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۶  ، 
کد خبر : ۳۵۹۸۶۹

وقتی می‌خواهند ذهن‌ها را اشغال کنند

ضربه‌هایی که کشورهای غربی به اعتقادات مذهبی مسلمانان و نظام خانواده‌های آنان زده‌اند، قابل شمارش نیست. بنابراین، آنچه در روزگار ما و به ویژه برای جوان امروز اهمیت دارد، این است که بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمان‌های بلند و هدف‌های مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد! پس از پیروزی انقلاب اسلامی این موانع روز به روز با حربه‌ها و روش‌های گوناگون سعی در ورود به اندیشه جوانان دارد. رهبر معظم انقلاب در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین(ع) با اشاره به این مهم درباره‌ میدان‌های آتی نبرد برای جمهوری اسلامی فرمودند: «خرمشهرها در پیش است.» این گزاره نشان می‌دهد، خرمشهر نه در ابعاد جغرافیایی، بلکه فراتر از آن و یک ماهیت فرازمانی و اندیشه‌ای و اعتقادی است؛ یعنی فرهنگ مبارزه، جهاد و ایستادگی در برابر برنامه‌های کشورهای غربی همیشه باید در دستور کار مدیران فرهنگی باشد. بهترین نمونه از نفوذ موریانه‌وار فرهنگ غربی در دل جامعه و به نیست کشیدن امت اسلامی همان روزگار اندلس است که رهبر معظم انقلاب در سال 1381 درباره آن گفتند: «سیاست امروز [آمریکایی‌ها]، سیاست اندلسی كردن ایران است!» به دلیل اهمیت تاریخ اندلس و شناخت قدرت نفوذ در از هم‌گسیختگی اتحاد امت اسلامی بر آن شدیم تا در ادامه این موضوع را بررسی کنیم.
اگر صفحات تاریخ را به قبل برگردانیم و به عصر محیی‌الدین بن‌عربی، محمدبن‌طُفیل، ابن باجه، ابن‌حزم اندلسی و ابن رشد اندلسی برسیم، در نگاه نخست علما و مردان تراز اولی را مشاهده می‌کنیم که هر یک پرچم‌دار و آبروی اندلس هستند. اندلس کجاست؟ منطقه آ‌ندلس با گستردگی فراوان، اسپانیا و پرتقال امروزی و حتی فراتر از آن جنوب فرانسه را در برمی‌گیرد. نام «آندلس» یک نام اسلامی بود که مسلمانان انتخاب کرده بودند و در واقع، نام یک قسمتی از شبه جزیره‌ای است که اسپانیا و پرتقال را دربرمی‌گرفت و مسلمانان در آن زمان، هر قسمتی را که تحت قلمرو خودشان بود،‌»آندلس» می‌نامیدند؛ از این رو در برخی از دوره‌ها آندلس اسلامی تا جنوب فرانسه نیز رسیده بود و البته پس از بازپس‌گیری آن به دست مسیحیان، محدوده این منطقه کمتر و در نهایت از دست مسلمانان خارج شد.
با ورود اسلام به آندلس فرهنگ، تمدن و هنر از شرق عالم اسلامی به سوی غرب جاری شد. فتح اندلس از سوی مسلمانان در زندگی عموم مردم آن سرزمین تحولات بسیاری را رقم زد و در قرون اولیه به‌ ویژه آزادی و عدالت را ارزانی مردم اندلس کرد. این دوران را می‌توان آغاز تحول و به نوعی تکامل دانست. با وجود این، حاکمیت مسلمانان پس از هشتصد سال سقوط کرد. 
این نکته را هم در نظر بگیرید که از منظر مردم اسپانیا، مسلمانان، منجیان آنها از دست پادشاهان ستمگر بودند، برای همین فتح اندلس برای مسلمانان راحت‌ترین اقدامی بود که انجام دادند. با بررسی اوضاع اروپا در زمان ورود مسلمانان به اندلس، آن دوره از تاریخ اروپاییان را می‌توان دوره عقب‌ماندگی و بربریت آنان معرفی کرد؛ به گونه‌ای که وقتی لشکر فرانسه در مقابل مسلمانان قرار گرفت، مسلمانان از بربریت آنها که لباس‌های پوست گرگ مانندی به تن داشتند و همچنین با مشاهده ابزار و سلاح‌های بدوی آنان به حیرت افتادند.
اما چه شد که اندلس با این گستردگی از دست مسلمانان ربوده شد؟ تردیدی نیست که سقوط اندلس و خروج این سرزمین از حوزه اسلام، معلول عوامل گوناگون است و در کنار تنش و اختلاف میان مسلمانان اندلس (به ویژه در دوره‌های ملوک‌الطوایفی و نزاع‌های گوناگون میان حکومت‌های استقلال یافته)، دلایل فرهنگی و تلاش هدفمند اروپاییان برای گسترش فساد در میان مسلمانان اندلس با هدف تضعیف روحیه جهاد و مبارزه در میان جوانان اندلس از مهم‌ترین این عوامل به شمار می‌آید. مردم اندلس و به ویژه حاکمان این سرزمین به تدریج از آموزه‌های اسلام فاصله گرفته و بستر برای فعالیت مسیحیان و ساکنان اروپا فراهم شد. «ابن عسّال» (یکی از شاعران اندلس) در این باره چنین سروده است: «لَو لا ذُنُوبُ المُسلِمِینَ وَ أنَّهُم/ رَکِبُوا الکَبَائِرَ ما لَهُم خَفَاءُ/ مَا کَانَ یَنصُرُ للنَّصَارَی فَارِسٌ/ أبداً عَلَیهِم فَالذُّنُوبُ الدَّاءُ»؛ اگر گناه مسلمانان نبود و آنان مرتکب گناهان کبیره آشکاری نمی‌شدند؛ هرگز مسیحیان بر آنان غلبه نکرده و هیچ جنگجویی از میان مسیحیان بر آنان پیروز نمی‌شد. آری گناهان درد و بیماری است.
به طور کلی، می‌توان گفت برنامه دشمنان آن روز برای مقابله با مسلمانان اندلس غفلت از ظرفیت‌های فرهنگی اسلام، رواج تفاخرگرایی به اصل و نسب قومی، به فساد کشیده شدن حاکمان اندلس و در نهایت اعتماد کردن به دشمن بود. چنین برنامه‌ای نتیجه‌ای از پیش تعیین شده داشت؛ یعنی ورود مجدد بربرها و عقب‌‌مانده‌هایی که با ظاهری موجه خشونت‌های غیرانسانی رقم می‌زدند، آنها محکمه‌ای را در سال 1481م به راه انداختند و حدود سه‌هزار نفر به حکم این محکمه سوخته شدند و 13هزار نفر به مجازات‌های دیگری رسیدند. یکی از مقامات مذهبی مسیحی به نام «کاردینال خیمنس» به اعمال وحشیانه‌ای دست زد. وی هرچه توانست از کتاب‌های عربی در غرناطه و اطراف آن گرد آورد و در وسط شهر روی هم انباشت و آتش زد. در میان آن کتاب‌ها بسیاری از قرآن‌های بدیع و آراسته و هزارها جلد کتاب درباره ادبیات و علوم طعمه آتش شد. 
نکته‌ای که در این بخش از تاریخ وجود دارد، این است که مردمانی که در اندلس مسلمان شده بودند، همان مردمی بودند که پیش از اسلام دین مسیحیت را قبول کرده و به آن پایبند بودند؛ اما وقتی مسلمانان و فرهنگ آنان را دیدند که چقدر با خشونت‌ها و تحریف‌های مسیحیت فاصله دارد، بدون هیچ درگیری آن را پذیرفتند و از طرفی هم وقتی نیروهای مسیحی دوباره برگشتند، همان مردمی را کشتند و سوزاندند که همراه آنان شده بودند!
همانطور که گفتیم آنچه شرایط را برای ورود دوباره افراد وحشی و بربری باز کرد، نمایش زرق و برق‌های دنیا و گرفتار کردن جوانان به مسائل پیش‌ پا افتاده‌ای بود که نه تنها در تعالی آنها نقشی نداشت؛ بلکه روز به روز چاه ویل زندگی آنان را عمیق‌تر می‌کرد تا جایی که دیگر به سبب چنددستگی، تفکر و شهامتی برای مقاومت نداشتند.
امروز هم جهان اسلام از برنامه‌های دشمن در امان نیست. امروز هم اگر مانند آن روزهای خرمشهر جانانه در برابر توطئه‌های دشمنان نایستیم، قافیه را باخته‌ایم. 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات