نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان عصر جمعه ۲۰ مهر گفت بیروت خواستار اجرای قطعنامه 1701 شورای امنیت است و حزبالله نیز به عنوان شریک دولت لبنان، موافق این قطعنامه است. پس از انتشار این خبر، برخی رسانهها چنین وانمود کردند گویا حزبالله با پذیرش قطعنامه شورای امنیت قرار است دست از مبارزه بکشد.
ابتدا باید تأکید کرد هرگونه موضعی مربوط به حزبالله، تنها و تنها باید از مجاری رسمی این گروه مقاومت اخذ شود، بویژه در مسائل میدانی اهمیت این موضوع طی هفتههای اخیر ثابت شده است. نکته دیگر اینکه حزبالله لبنان به طور رسمی، موضوع مذاکره بر سر آتشبس را به «نبیه بری» رئیس پارلمان و رئیس جنبش امل واگذار کرده و به نوعی بری نماینده تامالاختیار حزبالله در این مسأله است، بنابراین در ارتباط با مذاکرات، سخن نبیه بری ملاک است، نه مقام دیگری.
اما اساسا باید گفت موافقت حزبالله با قطعنامه 1701 مسأله تازهای نیست. حزبالله سال 2006 پس از جنگ 33 روزه به تبع دولت لبنان، با این قطعنامه موافقت کرده بود اما هرگز تمام بندهای آن بویژه از سوی رژیم اشغالگر اجرایی نشد و تنها بخش مربوط به استقرار نیروهای حافظ صلح (یونیفل) و آتشبس و تبادل اسرا به اجرا درآمد.
یکی از بندهای این قطعنامه، خلع سلاح حزبالله است اما همزمان یکی دیگر از بندهای آن نیز خروج ارتش صهیونیستی از تمام خاک لبنان است و این در حالی است که رژیم صهیونیستی هرگز حاضر به بازگرداندن مزارع شبعا، کفرشوما و الغجر نشد و این حق برای حزبالله نیز محفوظ است که بخشهایی از قطعنامه را نپذیرد. همچنین یکی از بندهای قطعنامه، احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت لبنان است اما به گفته «موریس سلیم» وزیر دفاع لبنان، رژیم صهیونیستی از زمان صدور قطعنامه 1701 در سال 2006 هرگز به آن پایبند نبوده و 35 هزار بار آن را نقض کرده است.
این قطعنامه ۱۱ آگوست ۲۰۰۶/ ۲۰ مرداد ۱۳۸۵ در زمان جنگ ۳۳ روزه در شورای امنیت تصویب شد و لبنان و اسرائیل نیز آن را پذیرفتند. یک روز بعد، ۱۲ آگوست، پس از آنکه کابینه لبنان قطعنامه را پذیرفت، آیتالله شهید سیدحسن نصرالله نیز گفت «هرچند آن را غیرمنصفانه میداند اما به درخواست آتشبس احترام میگذارد».
سیدالشهدای مقاومت در آن برهه گفته بود: «هرگز مانع هر تصمیمی که دولت لبنان بگیرد نخواهم شد». پس از پذیرش قطعنامه هم همگان دیدند حزبالله لحظهای دست از مبارزه برنداشت. بنابراین اساسا مسالهای به نام پذیرش قطعنامه 1701 وجود ندارد، چرا که حزبالله سال 2006 آن را پذیرفته و همچنین پذیرش یا رد آن از سوی حزبالله، ارتباطی به ادامه مبارزه با رژیم صهیونیستی ندارد. در این راستا اتاق عملیات مقاومت اسلامی لبنان شامگاه جمعه در واکنش به برخی جریانسازیهای رسانهای در بیانیهای اعلام کرد: «مقاومت اسلامی همچنان به عهد و وعده خود با علامه مجاهد شهید سیدحسن نصرالله قدس سره الشریف پایبند است که شهرکهای شمال فلسطین اشغالی تا توقف جنگ علیه غزه و لبنان، خالی از شهرکنشینان باقی خواهند ماند».
مقاومت حیرتانگیز رزمندگان حزبالله در تپهها و روستاهای مرزی جنوب لبنان نیز مؤید همین مساله است؛ تا جایی که در یک هفته اخیر که ارتش اشغالگر دست به عملیات زمینی زده، دهها کمین موفق علیه نظامیان تروریست صهیونیست به اجرا گذاشته و تلفات سنگینی را به پیادهنظام و ادوات دشمن وارد کرده است. ارتش صهیونیستی طی یک هفته اخیر به هلاکت 20 نظامی خود طی کمینهای موفق حزبالله اذعان کرده است اما کیست که نداند آمار ارتش اشغالگر تا چه حد با واقعیت فاصله دارد.
بنابراین این باور که حزبالله با شهادت دبیرکل و تعدادی از فرماندهانش بخواهد به سمت آتشبس برود، آن هم زمانی که هنوز جنگ در غزه پابرجاست، بیش از هر چیزی نشان از ناآگاهی درباره حزبالله و ریشههای اعتقادی ـ آرمانی آن دارد؛ چه بسا در بسیاری از تشکیلات دیگر با ترور رهبر و بزرگان آن، فعالیتها تحتالشعاع قرار گیرد اما حزبالله در طول 42 سالی که از عمرش میگذرد، نشان داده با تمام گروهها و تشکیلات حتی اسلامی، تفاوت معناداری دارد.