سه کشور اروپایی در طول شش ماه گذشته با رویکرد تنش زایی و در راستای خوش رقصی برای محور صهیونیستی-آمریکایی اقدام به ارائه و تصویب قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی کردند. قطعنامه غیر الزامی آژانس که با اعمال فشار تروئیکای اروپا متشکل از ۳ کشور انگلیس، فرانسه و آلمان که با 19 رای موافق، ۳ رای مخالف چین و روسیه و بورکینافاسو و 12 رای ممتنع 21 نوامبر تصویب شد،کاملا رویکرد سیاسی دارد و با تصور فشار بر تهران با هدف عقب راندن جمهوری اسلامی ایران از پیشرفت های هسته ای می باشد.
در نگاه ایران، قطعنامه صادر شده تحت تاثیر رویکردهای سیاسی کشورهای غربی بوده است و این به معنای تقلیل جایگاه آژانس بین المللی انرژی اتمی می باشد. در واقع انتظار می رود مدیر کل اژانس، این سازمان را به لحاظ فنی محور برنامه های هسته ای جهان نگه می داشت و با ارائه گزارش های تخصصی اجازه ورود مباحث سیاسی را نمی داد.
به نظر می رسد با توجه به پیشینه رویکردی تروئیکای اروپا، آنها همواره از آژانس برای مقاصد سیاسی خود استفاده می کنند. بنابراین انتظار می رفت که آژانس و اعضا از رویکرد سیاسی غرب نسبت به پرونده هسته ای ایران جلوگیری کنند.
از آنجایی که در جریان اجرای برجام با سفر چندین باره مدیر کل کنونی و سابق آژانس به ایران، پرونده ادعایی غربی ها که با گزارش غیر دقیق رژیم صهیونیستی مبنی بر وجود ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در دو مکان اعلام نشده در ایران" مورد حل و فصل قرار گرفته بود و آژانس 15 بار صلح آمیز بودن پرونده هسته ای ایران را مورد تاکید و تایید قرار داده است، در این قطعنامه بر این بر خلاف رویه های قبلی دوباره ادعای غربیها مبنی بر توضیحات ایران درباره اینکه مکانهای فعلی مواد/ تجهیزات هستهای به ادعای تروئیکای اروپا «آلوده» و «اجازه» ایران برای «جمعآوری نمونهها» توسط آژانس را مورد تاکید قرار داده است.
قطعنامه در چه شرایطی تصویب شد؟
قطعنامه شورای حکام آژانس در شرایطی به تصویب رسید که به گفته کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه «ترجیح ایران، سیاست تعامل با آژانس» است. برآیند این تعامل را میتوان در اقدام رافائل گروسی، مدیرکل این نهاد در سفر هفته گذشته به ایران و بازدید از مجتمعهای غنیسازی شهید دکتر علیمحمدی و شهید مهندس احمدیروشن و ملاقات با مقامات ایرانی درباره راهحلهای موارد باقیمانده بین ۲ طرف و بحثهایی در سطوح بالای مدیریتی مشاهده کرد؛ موضوعی که بعد از سفر گروسی به ایران، بحثها درباره شرایط همکاریهای ۲ طرف را به رسانهها کشاند و گروسی در گزارش خود به عنوان مدیرکل آژانس در نشست فصلی شورای حکام اعلام کرد «ایران درخواست آژانس برای توقف غنیسازی 60 درصد را پذیرفته است». همچنین وی در همین نشست خواستار «خویشتنداری برای پرهیز از تشدید تنش بر سر موضوع هستهای ایران» شد؛ موضوعی که با توجه به شناخت از گروسی، محل سوال است.
صدور این قطعنامه در حالی است که طی ماههای اخیر سطح و عمق گفتوگوهای ایران و آژانس افزایش یافته است. خصوصا از ۲ ماه پیش که وزیر امور خارجه با مدیرکل آژانس انرژی اتمی در نیویورک دیدار کرد و نتیجه آن سفر گروسی به ایران و بازدید از سایتهای هستهای کشورمان و تفاهمات متقابل شد. بعد از سفر گروسی به تهران با توجه به شرایط ماههای آینده، ایران به گروسی اعلام کرد «اگر شورای حکام علیه ما قطعنامه صادر نکند ما هم روند افزایش ذخایر اورانیوم 60 درصد را متوقف میکنیم». در واقع تعهد مشروط ایران مبنی بر اینکه «شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر نکند»، با تصویب قطعنامه شورا به پیشنهاد تروئیکای اروپا، اینک زیر سوال است و مهمترین دستاورد سفر گروسی به تهران نیز تحتالشعاع اقدام ضدایرانی تروئیکای اروپا قرار دارد. حالا ایران با وضعیتی روبهرو است که غرب «شرط» عملی کردن «وعده مشروط» ایران مبنی بر توقف غنیسازی را مورد بیمهری قرار داده و مسیر بیاعتمادی متقابل نیز دستخوش تغییر خاصی نشده است. این شرایط در حالی است که مقامات ایران از جمله وزیر امور خارجه کشورمان بارها هشدار دادند تهران آماده واکنش مناسب به اقدامات ضدایرانی طرفهای مقابل است. عراقچی در گفتوگوی تلفنی با وزیر خارجه آفریقای جنوبی صراحتا تاکید کرده بود: "اگر طرفهای مقابل به دنبال تقابل با ایران باشند، ایران نیز واکنش مناسب از خود بروز خواهد داد". حالا بعد از این اقدام ضدایرانی شورای حکام به ابتکار تروئیکای اروپا، فضای بدبینی در طرف ایرانی بیشتر شده و روند همکاری که با سفر گروسی به ایران تقویت شده بود، تحت تاثیر قرار گرفته است. در حالی که شرایط فنی روابط بین ایران ـ آژانس در وضعیت همکاری قرار گرفته بود، قطعنامه غیرفنی و سیاسی آژانس که ناشی از اراده سیاسی غرب برای ایجاد تنش جدید با ایران است، وضعیت جدیدی را ایجاد کرده است.
شرایط فنی و امکانهای «پاسخ مناسب» ایران
اضافه بر این شرایط، پروژه هستهای ایران از نظر فنی نیز در وضعیتی است که برای غرب ـ که روزگاری در تصور نگه داشتن ایران در سقف غنیسازی 3.5 درصد بود ـ چندان خوشایند نیست. ایران در حال حاضر 185 کیلوگرم اورانیوم غنیشده 60 درصد دارد و این موضوع همواره کابوس غربیها بوده است. غرب به رهبری آمریکا تصور میکرد خروج آمریکا از توافق برجام در 18 اردیبهشت 1397 و افزایش فشارهای اقتصادی علیه ایران، زمینه فشار اجتماعی و در نهایت عدول ایران از سیاستهای هستهای را فراهم میکند. این در حالی است که خروج آمریکا این بهانه را به دست ایران داد که طرف غربی نسبت به توافقات و تعهدات خود پایبند نبوده، بنابراین آن مسیری که ایران باید بعد از اکتبر 2025 طی کند، قبل از آن نیز پیموده شده است. بهنظر میرسد هر زمان فضایی از تعامل به وجود آمده، غرب ارادهای برای آن نشان نداده و تلاش کرده بر بیاعتمادی ایران بیفزاید. حالا غرب هم باید شاهد تداوم غنیسازی اورانیوم بالای 60 درصد باشد و هم نگران «پاسخ مناسب» ایران به اقدام ضدایرانی آژانس. حال سوال این است: در شرایطی که تهران از خود حسننیت به خرج داد، «پاسخ مناسب» به اقدام ضدایرانی شورای حکام، چه سطوحی را در بر میگیرد؟
1- راهاندازی مجموعه قابل توجهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته
به نظر میرسد مهمترین اقدام فنیای که ایران در پاسخ به عدم حسننیت غرب و تصویب قطعنامه ضدایرانی انجام خواهد داد، همانچیزی است که تهران بارها غرب را نسبت به آن مطلع کرده و هشدار داده است، یعنی «راهاندازی سانتریفیوژهای جدید». در همین باره محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در پاسخ به صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس، دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه معتنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد.
2- افزایش سطح غنیسازی
مشخص است غرب از اینک پاشنههای خود را کشیده تا ایران را تا 18 اکتبر 2025/ ۳۰ مهر ۱۴۰۴ ـ که غروب قطعنامه 2231 است ـ درگیر اقدامات تنبیهی موجود در قطعنامه فوق و برجام کند. اینکه یک بازه زمانی تا بهار سال 2025 برای راستیآزمایی فعالیتهای ایران توسط مدیرکل و آژانس بر اساس قطعنامه اخیر شورای حکام به پیشنهاد تروئیکای اروپا داده شده است، نشان میدهد مسیر چند ماه آینده برای روابط ایران و غرب پیچیده و آمیخته به سوءظنهای سیاسی توسط طرف غربی است. با توجه به این وضعیت، به نظر میرسد بهتر است ایران، از حداکثر امکانات خود برای بازدارندگی سیاسی غرب استفاده کند، اگرچه افزایش حجم سانتریفیوژها و افزایش نسل جدید سانتریفیوژها میتواند در محاسبات طرف غربی تغییراتی ایجاد کند اما ایران هنوز گزینههایی دارد که آنها را حتی رسانهای نیز نکرده است، از جمله گزینه غنیسازی حداکثری ایران. این اقدام نه تنها طبق قواعد حقوق بینالمللی متخلفانه نیست، بلکه امکان افزایش سطح غنیسازی به غرب این پیام را مخابره میکند: ایران درباره منافع ملی خود با هیچ کس تعارف ندارد و اگر بنا بر سیاسی کردن پروژه فنی هستهای ایران باشد، تهران نیز از توان فنی خود حراست خواهد کرد. اگر قرار باشد غرب با استفاده از ابزارهای سیاسی، حرکت فنی ایران را متوقف کرده و مسیر تکنولوژیک کشورمان را تحتالشعاع آمال سیاسی خود کند، جمهوری اسلامی نیز باید ضمن استفاده از حداکثر توان هستهای، غرب را نسبت به توانمندی خود آگاه کند.