جنگ شناختی هر چند به درازای عمر جنگها در تاریخ بشری، قدمت دارد، اما این روزها به یکی از مهمترین ابزارهای در عرصه جنگها بدل گردیده است. نمونه تازه آن را میتوان در آنچه در سوریه رخ داد مشاهده نماییم که چگونه ارتش سوریه ناکام میدان جنگ شناختی شد و بدون هیچ مقاومت درخوری پیش از آنکه حتی تبادل آتشی صورت گیرد، سنگر را رها کرد و تسلیم تروریستهایی شد که پیش از این تاب مقاومت در برابر ارتش را نداشت!
این روزها در میانه صفآرایی تمام قد جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، جنگ شناختی تمام عیاری کلیدخورده است که تلاش دارد تا دل و قلب حامیان جبهه مقاومت در سراسر جهان را خالی کند و با بزرگنمایی ناکامیها، اجازه ندهد تا بزرگی و عظمت پیروزیها بر ذهنها بنشیند و طمانیه وآرامش بر قلبها حاک گردد.
این روزها «امید» جامعه، هدفگذاری اصلی جنگ شناختی دشمن است. جامعه به امید زنده است و منطق مقاومت با امید آبیاری میشود. در این میان اگر امیدها به تردیدها و یاسها و ناامیدیها بدل شود، مقاومت دچار انفعال گردیده و ارادهها سست خواهد شد و دشمن پیشاپیش پیروز معرکه حق و باطل خواهد شد.
حکیم انقلاب اسلامی در آخرین دیدارشان در جمع اقشار مختلف مردم از سناریوی دشمن برای ناامیدسازی سخن گفتند و فرمودند: «یک عدّهای البتّه همّتشان این است که توی دل مردم را خالی کنند؛ این نباید اتّفاق بیفتد؛ حالا بعضی در خارج این کار را میکنند؛ تلویزیونهای خارجی، رادیوهای خارجی، روزنامههای خارجی به زبان فارسی با مردم حرف میزنند، جوری قضایا را تصویر میکنند که مردم را بترسانند، توی دل مردم را خالی کنند؛ حالا آن تکلیفش جور دیگر است و با آنها جور دیگری باید برخورد کرد، امّا در داخل کسی نباید این کار را بکند. در داخل اگر کسی در تحلیلی، در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد، این جرم است و باید دنبال بشود.»
این دغدغه به خوبی تقابل روایتها را آشکار میسازد. آنجا که روایتی از یک رخداد، «روایتی ناامیدساز» از پدیده است و آنجا که روایتی دیگر «روایت امیدساز»ی است که آرامش و اطمینان را به جامعه تزریق میکند.
در روایت ناامیدساز، قطعههای پازل به نحوی چیده میشود که مخاطب پس از پایان مطالعه ماجرا، دچار انفعال و یاس و ناتوانی شده و همه چیز را پایان یافته میبیند و پیروز میدان را جبهه باطل میخواند! این در حالی است که در روایت امیدساز تصویری حقیقی از واقعیت ارائه میگردد که حاصل آن القاء احساس موفقیت و امید به تحول و تغییر در ذهن مخاطب خواهد بود.
در نگاه اول حقیقت تحریف شده و تنها نیمه خالی لیوان دیده میشود. ضعفها بزرگنمایی و موفقیتها کوچک انگاشته میشود! در نگاه دوم حقیقت به درستی روایت گردیده و نیمه پر لیوان نمایان میگردد. ضعفها دیده میشود، اما از بزرگنمایی پرهیز میشود.
حاصل نگاه اول خمودگی و پژمردگی است و خبر از خزانی میدهد که در راه است. در حالی که نگاه دوم شادابی و تکاپو و تحرک را به همراه دارد و نوید بخش فرا سیدن بهار خواهد بود.
نگاه اول ارادهها را سست کرده و ایستادگی را میشکند و بستر را برای فروپاشی جبهه مقاومت فراهم میکند! و نگاه دوم ارادهها را تقویت کرده و ایستادگی را قوام میبخشد و پایههای مقاومت را مستحکم و گفتمان مقاومت را فراگیر میکند!
امروز در معرکه بزرگ صفآرایی جبهه مقاومت اسلامی در برابر تمام اردوگاه استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، نیازمند تریبونها و رسانههایی هستیم که روایت امیدساز را دنبال کنند و بر شجاعت و مقاومت جامعه بدمند! نه آنکه با روایت ناامیدسازشان دلها را تهی کرده و مقاومت را تضعیف کرده و خواسته یا ناخواسته در پازل دشمن بازی کنند!