بر اساس آنچه در کتابهای اقتصاد کلان نوشته شده، دو نوع سیاست پولی و مالی (در قالب منحنی IS LM) در اقتصاد داریم، از آنجا که تغییر در سیاستهای مالی و مالیاتی نیاز به قانونگذاری و زیر ساخت دارد، به سختی و کندی پیش میرود، لذا سیاستگذاران اقتصاد سراغ تغییر در سیاست پولی و تغییر نرخ بهره میروند، زیرا جابه جایی منحنی LM به راحتی انجام میشود.
در اقتصاد آمریکا هم معمولا بعد از کلی کار کارشناسی و بحث و جدل به نتیجهای میرسند که مثلا نرخ بهره نیم درصد کم یا زیاد شود و رئیس کل فدرال رزرو آن را رسما اعلام میکند که این خبر کوتاه بر همه بازارهای مالی دنیا اثر دارد.
در کشور ما با وجود این که سهم کالای وارداتی از مواد اولیه تولید و خطوط تولید حداکثر ۲۰ درصد میشود و بیش از ۸۰ درصد مواد اولیه تولید از داخل تامین میشود، اما به دلیل تحریمها و محدودیت در انتقال ارز، تاثیرگذاری نرخ ارز بر اقتصاد و شکل گیری انتظارات فعالان اقتصاد افزایش یافته است.
به گونهای که هر نوع سیگنال به نرخ ارز خطای استراتژیک به شمار میرود، زیرا سهم ارز از تورم به صورت مصنوعی بالاست.
بازخوانی یک تجربه قدیمی
زمانی که ابراهیم شیبانی در سال ۱۳۸۲ به تازگی رئیس کل بانک مرکزی شده بود، در همایش پولی و بانکی در جمع خبرنگاران حاضر شد و با صبر و حوصله پاسخ همه خبرنگاران را داد، اما لحظهای که خواست سوار خودرو شود، یک خبرنگار ناشناس سوالی عجیب پرسید که آیا میخواهید نرخ ارز را به هزار تومان برسانید و او هم با گفتن نه، پاس گل را داد و خبرنگار فردا تیتر زد، «رئیس کل بانک مرکزی: نمیگذاریم دلار هزار تومان شود» آن زمان دلار حدود ۸۰۰ تومان بود،، اما از فردا نرخ دلار ساعت شمار شده بود.
تا عصر همان روز نرخ ارز حدود ۸۵۰ تومان شد، وقتی خبرنگار فارس برای تهیه گزارش از دلایل افزایش نرخ دلار از میدان فردوسی تا منوچهری و از آنجا تا توپخانه و سپس تا سبزه میدان رفت، عمده دلالان دلار فروش میگفتند، رئیس بانک مرکزی به ما سیگنال داده که نمیگذاریم، به سقف هزار تومان برسد، ولی تلاش کنید تا ۹۹۹ تومان برسانید!
این تجربه را در زمان اوایل ریاست فرزین بر بانک مرکزی هم بیان کردیم و به ایشان توصیه کردیم، لطفا برای آرامش بازار ارز شما به عنوان رئیس کل بانک مرکزی نرخ اعلام نکنید، چون به بازار سیگنال و علامت میدهد،، اما وی در پاسخ گفت: ما نرخ اعلام میکنیم، خوب هم اعلام میکنیم.
رئیسکل بانک مرکزی گرفتار اعلام نرخ
قضیه اشتباهات مقامات اقتصادی ایران، اما تمام نشد و در یک نشست اقتصاد مقاومتی در مرکز مبادله ارز و طلا، دوباره در دیماه سال گذشته که نرخ دلار حدود ۴۵ هزار تومان بود، خبرنگاری از فرزین پرسید آیا قرار است تا عید نرخ دلار به ۶۵ هزار تومان برسد، دوباره فرزین گفت: «قرار نیست دلار را شب عید به ۶۵ هزار تومان برسانیم!» اگرچه همان موقع هشدار نسبت به اعلام نرخ ارز از سوی رئیس کل بانک مرکزی، داده شد، اما وی گفت: این حرف من نبود و از برخی رسانهها درخواست شد به دلیل آثار روانی و انتظارات تورمی این نرخ اعلام نشود، اما برخی هم اعلام کردند و شب عید نرخ دلار دقیقا به آن رقم رسید!
همتی از اشتباهات درس نگرفت
آخرین نمونه از این اعلام نرخها هم گفته عبدالناصر همتی وزیر امور اقتصادی و دارایی در مجلس است که در کمیسیون اقتصادی اعلام کرد که بر اساس محاسبات شاخص برابری قدرت خرید PPP و تورم آمریکا نرخ کف دلار باید ۷۳ هزار تومان باشد.
گرچه از نظر محاسباتی شاید این رقم درست باشد و شاید هم نباشد ولی اعلام نرخ از سوی وزیر اقتصاد به عنوان مقام رسمی تائیدی بر نرخ بازار آزاد و سیگنال دهی به این که هنوز کف نرخ است و میتوانیدبالا ببرید!
به گفته کارشناسان اقتصاد، یک مقام رسمی دولتی به ویژه وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی همواره باید مراقب باشند، اولا در شرایط تحریم و افت درآمد ارزی، اثر نرخ ارز بر سایر بازارها بسیار زیاد است، لذا همواره باید بازار را آرام و مطمئن کنند که ذخایر به قدر کافی در اختیار سیاستگذار وجود دارد و نرخ برای دولت مهم است.
ثانیا با عقد قراردادهای دو یا چند جانبه تجاری با کشورهای همسایه و شرکای تجاری، تقاضا برای دلار را کم کنند.
ثالثا با سیاست مهار تورم، یک اطمینان خاطر به فعالان اقتصاد و مردم بدهند که روند نرخ تورم کاهشی بوده و به سمت سرمایهگذاری در بازار اول یعنی زمین عرصه تولید و صنعت بروند و به جای سرمایهگذاری روی دلار و طلا به سرمایهگذاری واقعی روی بیاورند.
رابعا، با حمایت از کلیت بازار سرمایه، سرمایههای خرد مردم به سمت بازار شفاف و رقابتی بورس هدایت شود.
وزیر اقتصاد به عنوان سیاستگذار اقتصاد، رئیس کل بانک مرکزی به عنوان سیاستگدار پولی و رئیس سازمان برنامه به عنوان سیاستگذار مالی باید هماهنگ شوند و سیاستهای تثبیت را در پیش بگیرند، اعتماد فعالان و سرمایهگذاران را جلب کنند و بر عکس بر کارهای دلالی و سفته بازی مالیات تصاعدی وضع کنند و برای حمایت از تولید کننده، نرخ مالیاتی کاهشی در نظر گیرند.
مساله مهم دیگر از تجربه باید استفاده شود، در سال ۱۲۸۵ ناصرالملک همدانی در نامه به مرحوم شهید مدرس مینویسد: «کسی نمیداند که چرا ارزش پول رایج مملکت مرتب تنزل دارد، در ایران ۵ نفر هم نیستند که این معنی را بدانند».
انگار بعد از ۱۱۸ سال هنوز مساله کشور همان است که ناصر الملک همدانی گفت: هنوز ۵ نفر هم نیستند که دلیل کاهش ارزش ریال را بدانند و راه حل عملی ارائه کنند.
کارشناسان میگویند، سیاست دولت نمیتواند هم انبساطی پولی و تورمی و هم ثبات و انقباضی باشد، باید راه بهینه بین ثبات و رونق نسبی یافته شود و از همه مهمتر هماهنگی بین سیاست پولی و مالی و نیز تلاش برای کاهش هزینه جاری دولت و افزایش بودجه عمرانی باشد.
استفاده از تجربه دیگران، کار عقلاست و آزموده و تجربه دیگران را دوباره تجربه کردن کار غافلان است.