دومین مرحله از تبادل اسرا بر اساس توافقنامه آتش بس میان حماس و رژیم صهیونیستی شنبه ششم بهمن ماه 1403 برگزار شد که بر اساس آن 4 اسیر زن نظامی اسرائیلی با 200 اسیر فلسطینی مبادله شدند. پیش از هر چیز باید به این مهم توجه داشت که آنچه در مرحله نخست و دوم صورت گرفت تبادل اسرا میان طرفهای فلسطینی و رژیم صهیونیستی بوده و واژگانی همچون زندانیان سیاسی و گروگانهای اسرائیلی واژگانی جعلی و به دور از واقعیت میباشند. اصل اساسی آن است که سرزمین فلسطین توسط صهیونیستها اشغال شده است لذا هر فلسطینی که در بند صهیونیستهاست یک اسیر محاسبه میشود که باید بر اساس قوانین جنگی و چهارگانه ژنو و کنوانسیونها و مقررات بینالمللی جنگ با آنها رفتار شود. اینکه صهیونیستها با واژه زندانیان فلسطینی به دنبال نمایش سلطه خویش بر تمام فلسطین و حذف ماهیت وجودی این سرزمین و نیز مبرا ساختن خود از الزام به اجرای قوانین جنگی هستند نمیتواند ماهیت واقعی و اصلی اسرای فلسطینی و حقوق این افراد را نقض نماید و رژیم صهیونیستی به جرم رفتارهای غیر انسانی با آنها باید مورد بازخواست و مجازات قرار گیرد. در سوی دیگر نیز صهیونیستها نمیتوانند با واژه جعلی گروگانها ماهیت اسیر بودن افراد نزد حماس را کتمان و به باجخواهی بپردازند.
حقایقی از یک مبادله
نخست آنکه بودن چهار اسیر زن نظامی صهیونیست در بند حماس و مبادله آنها را میتوان سندی آشکار بر شکست اشراف اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی دانست که در طول 15 ماه نتوانستهاند در باریکهای کوچک به نام غزه آنها را بیابند و یا در حملات نظامی به قتل برسانند. این مبادله واهی بودن ادعای عملیاتهای موفق ارتش صهیونیستی را نیز بر جهانیان آشکار ساخت.
دوم آنکه وضعیت جسمانی چهار اسیر اسرائیلی که حتی صهیونیستها نیز نتوانستند آن را کتمان کنند پایبندی گروههای مقاومت به قوانین جنگی و چگونگی رفتار با اسرا را نشان داد و تهی بودن ادعای تروریستی بودن حماس را بر جهانیان آشکار ساخت. در نقطه مقابل وضعیت جسمی و شکنجههای اعمال شده علیه اسرای فلسطینی ابعاد دیگری از تروریسم دولتی و نقض تمامی قوانین حقوق بشری و جنگی توسط رژیم صهیونیستی را برملا کرده. مقایسه اسرای طرفین، اثبات کرد که تهدید برای امنیت جهان و بشریت رژیم صهیونیستی است که حتی سادهترین اصول جنگی را رعایت نکرده وجز جنایت ونسلکشی هیچ هدف و نگرشی ندارد.
سوم آنکه شرایط میدان مبادله اسرا نیز جای تامل دارد. تحویل این اسیران صهیونیست با حضور اعضای گردان های شهید «عزالدین القسام» و «سرایا القدس» شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین و با حضور گسترده شهروندان و اهتزاز پرچمهای فلسطین و جنبشهای حماس و جهاد اسلامی صورت گرفت.در یک سوی معادله غزهای قرار دارد که از یک طرف مردم در مراسم تبادل اسرا شرکت کرده و فریاد حمایت از حماس و مقاومت سر میدهند و از سوی دیگر گردانهای مسلح حماس مراسم مبادله را اجرا میکنند. این صحنه پیام آور این مهم است که پس از 15 ماه نسل کشی ملت غزه حاضر به دست کشیدن از مقاومت نیست و ادعای صیونیستها مبنی بر نابودسازی حماس نیز دروغ و تومی بیش نبوده است. این شکست برای صهیونیستها چنان سنگین بوده که آنها مدعی شدند در دوران آتشبس حماس توانسته است 15 هزار نیرو جذب کند تا شاید با این دروغ و فریب، کمی از حجم شکست در اجرای ادعای نابودسازی حماس بکاهند. در سوی دیگر معادله رژیم صهیونیستی قرار دارد که از یک سو ساکنان اراضی اشغالی همچنان بر لزوم سرنگونی کابینه نتانیاهو تاکید دارند و از سوی دیگر نیز نظامیان صهیونیست از ترس بازخواست شدن توان حضور در میان استقبال کنندگان از اسرا را نداشتهاند. این شرایط وضعیت بحرانی داخلی رژیم و تزلزل ساختار حاکم بر این رژیم را بیش از پیش آشکار ساخت.
چهارم آنکه تبادل اسرا در حالی انجام شد که ترامپ بر مسند ریاست جمهوری آمریکا رسیده و اقدامات گستردهای در حمایت از صهیونیستها از جمله عفو شهرک نشینان و ابطال ممنوعیت ارسال بمبهای سنگرشکن دو هزار پوندی به رژیم صهیونیستی را انجام داده است. عملکرد حماس در تبادل اسرا نشان داد که مقاومت هیچ هراسی از شاخ و شانه کشیدنهای نتانیاهو ندارد و بر خلاف اروپاییها که دست به دامان امتیازدهی به ترامپ شدهاند، مقاومت با تمام قوا به مسیر خویش ادامه میدهد و حاضر به باج دادن نیست.
پنجم آنکه میزان نفرات تبادل شده یعنی 4 نفر صهیونیست به ازای 200 فلسطینی بار دیگر اهمیت و جایگاه سلاح مقاومت را در تحقق آرمانها و اهداف نشان داد. این اسرا نه بر اساس دیپلماسی و سازشکاری بلکه به واسطه قدرت سلاح مقاومت آزاد شدهاند چنانکه حتی تشکیلات خودگردان که راه سازش در پیش گرفته و حتی سرکوب فلسطینیها را انجام میدهد، نتوانسته در دوران حیاتش آزادی اسرا را رقم زند و همواره این سلاح مقاومت بوده که این مهم را محقق ساخته است. بر اساس همین معادله است که در کرانه باختری نیز فلسطینیها در تبادل اسرا پرچمهای مقاومت را در دست داشته و با تشکیلات خودگردان و سازشکاری مخالفت کردهاند.
نکته پایانی آنکه چینش میدان مبادله از سکوهای قرار گرفتن اسرای صهیونیست گرفته تا پرچم و بنرها ، دادن هدایا به اسرا و در مجموع تمامی مراحل مبادله، قدرت بالای مقاومت در جنگ ادراکی و رسانهای را به رخ دشمن کشید و نشان داد که نه تنها در میدان سخت افزار بلکه در عرصه نرم افزاری نیز مقاومت به نقطه اوج نزدیک میشود و دست برتر را دارد. عملکرد رسانهای مقاومت چنان بود که حتی رسانههای صهیونیستی و غربی نیز که در 15 ماه نسل کشی غزه مشارکت داشتهاند توان سانسور این فرایند را نداشته و در نهایت به قدرت، توان و پایبندی مقاومت به قوانین جهانی و عملکرد موفق اطلاعاتی، عملیاتی و رسانهای اذعان کردند. فرایندی که ابعاد جدیدی از قدرت مقاومت را ثابت کرد و نشان داد که در نهایت تعیین کننده سرنوشت مقاومت است و نه رژیم صهیونیستی و حامیانش.