بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی حد او بر زمینیان است/ مبعث پیامبر اعظم(ص) بر عموم مسلمین مبارک باد
در کوران تحولات شتابان و دگرگونیهای بنیادین عصر حاضر، که امواج تغییرات ژئوپلیتیکی، اقتصادی، و فناورانه با سرعتی فزاینده مرزها را در مینوردند و ساختارهای سنتی را به چالش میکشند، جمهوری اسلامی ایران نیز همچون دیگر بازیگران صحنه بینالمللی، ناگزیر از بازنگری عمیق و تحولی اساسی در منظومه حکمرانی خود است. در این میان، یکی از حیاتیترین ارکان این بازنگری، توجه ویژه و سرمایهگذاری هدفمند در سیستمهای دیدهبانی اطلاعاتی و ارتقای توانمندیهای آنهااست. این نهادها که در واقع چشم بینا و گوش شنوای نظام در برابر تهدیدها و فرصتهای گوناگون هستند، نقشی بیبدیل و غیرقابل چشمپوشی در صیانت از امنیت ملی، تضمین ثبات اقتصادی، و پیشبرد منافع عالیه کشور دارند. البته تحولات یک سال اخیر، به وضوح نشان داده است که دیگر نمیتوان با تکیه بر شیوههای سنتی، ساختارهای قدیمی و رویکردهای محافظهکارانه که از قضا رهبری نسبت به آن پیشتر هشدار داده بودند، در این عرصه پیچیده و متغیر به شکل مطلوب پیش رفت؛ بنابراین زمان آن فرا رسیده است که با نگاهی آسیبشناسانه، رویکردی نوآورانه و عزمی راسخ، این نهادهای کلیدی را که در خط مقدم صیانت و پیشبرد منافع ملی قرار دارند، تقویت و روزآمدسازی کنیم.
اهمیت اطلاعات راهبردی (Strategic Intelligence) در دنیای امروز، که به تعبیری «عصر اطلاعات» نامیده میشود، بر اهل سیاست و به ویژه حکمرانان پوشیده نیست. با این حال در کشور ما هنوز اهمیت این موضوع ازسوی برخی سیاستگذاران آنچنان که باید جدی گرفته نمیشود؛ لذا نگارنده در کتاب جدید خود با عنوان «اطلاعات در خط مقدم» که انتشارات «دانشگاه دافوس» آن را به چاپ رسانده، به شکل مفصل ضرورت این موضوع را بیان و تأکید کرده که در عصر حاضر، اطلاعات نه تنها یک منبع قدرت، بلکه مانند سلاحی کارآمد و تعیینکننده برای حفظ و تأمین منافع ملی عمل میکند.
نهادهای اطلاعاتی، به منزله خط مقدم دفاع از منافع ملی، مسئولیت خطیر جمعآوری، تحلیل و ارائه اطلاعات دقیق، به موقع، و قابل اعتماد به سیاستگذاران و تصمیمگیران را برعهده دارند. این اطلاعات مبنای اصلی تصمیمگیریهای کلان در حوزههای گوناگون از جمله سیاست خارجی، امنیت ملی، اقتصاد، و فرهنگ است. به عبارت دیگر، اگر سیاستگذاران نتوانند بر اساس اطلاعات دقیق، جامع و بهروز تصمیمگیری کنند، احتمال بروز اشتباهات فاحش، اتخاذ سیاستهای ناکارآمد و آسیبهای جبرانناپذیر به منافع ملی افزایش مییابد. در چنین وضعیتی، نهادهای اطلاعاتی، مانند قطبنمایی عمل میکنند که مسیر درست را به سیاستگذاران نشان میدهند.
تاریخ گواه این مدعاست که پیروزیها و شکستها در عرصه نبرد، چه نظامی و چه اقتصادی، بیشتر در برتری اطلاعاتی ریشه داشتهاند. نبرد «میدوی» در جنگ جهانی دوم، نمونهای بارز از این حقیقت است. رمزگشایی موفق کدهای ژاپنی از سوی نیروهای آمریکایی، به آنها این امکان را داد تا حرکات دشمن را پیشبینی کرده و پیروزی تعیینکنندهای را کسب کنند که مسیر جنگ را به کلی تغییر داد. عملیات «فورتیتیود» نیز نمونه دیگری از کارآیی فریب اطلاعاتی بود که با ارائه اطلاعات گمراهکننده، فرودهای موفق در «نرماندی» را ممکن کرد. این وقایع تاریخی، به روشنی نشان میدهند اطلاعات دقیق و به موقع، نه تنها در عرصه نظامی، بلکه در دیگر حوزهها نیز میتواند سرنوشتساز و تعیینکننده باشد. در واقع، اطلاعات برتری استراتژیک را برای بازیگران گوناگون در عرصه بینالمللی فراهم میکند.
امروزه تهدیدهای سایبری، تروریسم بینالمللی، جنگهای نیابتی، بحرانهای اقتصادی، تغییرات اقلیمی و گسترش سلاحهای کشتار جمعی، همگی چالشهایی هستند که نیازمند رصد دقیق، تحلیل هوشمندانه و پاسخگویی سریع و مؤثر هستند. سیاستگذاران برای مقابله با این چالشها، نیازمند اطلاعاتی هستند که بتوانند بر اساس آنها، استراتژیهای مناسبی را تدوین و اجرا کنند.
این اطلاعات باید به موقع، دقیق، قابل اعتماد، جامع و متناسب با نیازهای خاص هر حوزه باشند و تمام ابعاد موضوع را در بر بگیرند. در غیر این صورت، سیاستگذاران با تصمیمگیری بر اساس اطلاعات ناقص یا نادرست، ممکن است به دام اشتباهات استراتژیک بیفتند. متأسفانه، گاهی اوقات شاهد آن هستیم که نهادهای اطلاعاتی ما، به دلیل ضعف در ساختارها، فرآیندها، و نیروی انسانی، نمیتوانند به این نیازها پاسخ دهند. این ضعفها میتواند ناشی از عوامل گوناگونی باشد، از جمله نبود سرمایهگذاری کافی در فناوریهای نوین، نبود آموزش مناسب نیروی انسانی، نبود همکاری بین سازمانی، بیتوجهی به پژوهشهای علمی و عدم بهروزرسانی روشهای تحلیل اطلاعات. در نتیجه، گاهی اوقات اطلاعاتی که به دست سیاستگذاران میرسد، ناقص، نادرست، قدیمی، یا بدون تحلیل عمیق است و نمیتواند مبنای تصمیمگیریهای صحیح و مؤثر قرار گیرد. این امر میتواند به اتخاذ سیاستهای ناکارآمد، از دست دادن فرصتها و آسیبپذیری در برابر تهدیدها بینجامد. در مقابل، دشمنان ما با درک عمیق از اهمیت اطلاعات، سرمایهگذاریهای کلانی در این حوزه انجام دادهاند. نهادهای اطلاعاتی آنها، از پیشرفتهترین فناوریها، متخصصترین نیروها، و کارآمدترین روشهای تحلیل اطلاعات بهره میبرند. برای نمونه، نهاد اطلاعاتی وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا موسوم به «TFI»، با وجود تعداد محدود کارمندان، مسئولیت رصد مالی تمام کشورهای هدف ایالات متحده آمریکا را برعهده دارد. تحریمهای اقتصادی روزافزونی که علیه کشورمان اعمال میشود، تا حد زیادی محصول گزارشهای شبانهروزی این سازمان اطلاعاتی است که برای رصد کشورمان به شکل فعال در کشورهای همسایه نیز حضور دارد. این امر نشان میدهد، دشمنان ما، با تکیه بر ظرفیتهای اطلاعاتی، به دنبال تضعیف و مهار کشورمان هستند.
بنابراین، اگر ما خواهان حفظ منافع ملی، مقابله مؤثر با تهدیدها و استفاده از فرصتهای پیش رو هستیم، باید به طور جدی و فوری نهادهای اطلاعاتی خود را تقویت و روزآمد کنیم. این کار نباید تنها به استخدام انبوه نیروی انسانی محدود شود؛ بلکه باید با رویکردی هوشمندانه، جامع و آیندهنگر، به بهبود فرآیندها، ارتقای توانمندیهای نیروی انسانی فعلی، سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، فراهم کردن زمینه همکاری نخبگان، و ایجاد یک فرهنگ نوآوری و یادگیری مداوم بپردازیم. این امر نیازمند تحول بنیادین در نگرش و رویکرد ما نسبت به نهادهای اطلاعاتی است.
علاوه بر این، یکی از مهمترین چالشهایی که نهادهای اطلاعاتی ما با آن روبهرو هستند، حجم بالای اطلاعات است. در دنیای امروز، اطلاعات با سرعت سرسامآوری تولید و منتشر میشود. تحلیلگران اطلاعات، باید بتوانند در این دریای بیکران دادهها، اطلاعات مهم و مرتبط را شناسایی کرده، از اطلاعات نادرست و گمراهکننده تفکیک کنند، و الگوها و روندهای پنهان را کشف کنند.
این کار نیازمند استفاده از ابزارها و تکنیکهای پیشرفته تحلیل داده، هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، و دیگر فناوریهای نوین است. همچنین، نیازمند آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد است که بتواند با این ابزارها و تکنیکها کار کند و تحلیلهای عمیق و دقیقی ارائه دهد.
چالش دیگر، تفاوتهای فرهنگی و سازمانی بین نهادهای اطلاعاتی است. این تفاوتها میتواند مانع از همکاری، تبادل اطلاعات و هماهنگی بین این نهادها شود. برای رفع این چالش، باید پروتکلهای استاندارد برای اشتراک اطلاعات، برنامههای آموزشی تقویتکننده درک متقابل بین نهادها و سازکارهای هماهنگی مؤثر تدوین شود. همچنین، باید فرهنگ همکاری و تعامل بین نهادهای اطلاعاتی ترویج شود و رویکرد جزیرهای و رقابتی، جای خود را به رویکرد همکارانه و همافزا بدهد.
همچنین، باید به کیفیت و قابلیت اطمینان دادهها نیز توجه ویژهای شود. تحلیلگران اطلاعات، باید بتوانند دادههای ناقص، نادرست، جعلی، و دستکاری شده را شناسایی کرده و از آنها اجتناب کنند. برای این منظور، باید فرآیندهای دقیق و سختگیرانهای برای جمعآوری، پردازش و تحلیل دادهها تدوین شود.
همچنین، باید از منابع معتبر و قابل اعتماد برای جمعآوری اطلاعات استفاده شود و از صحت و سقم اطلاعات اطمینان حاصل شود. در این راستا، استفاده از فناوریهای نوین برای اعتبارسنجی دادهها و کشف اطلاعات جعلی بسیار حائز اهمیت است.
در نهایت، باید به این نکته توجه داشت که تقویت و روزآمدسازی نهادهای اطلاعاتی، یک فرآیند مستمر، پویا و پیچیده است. با توجه به سرعت تحولات جهانی، باید به طور مداوم در حال ارزیابی و بازنگری ساختارها، فرآیندها و توانمندیهای این نهادها باشیم. همچنین، ضروری است همواره در حال سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، آموزش نیروی انسانی متخصص و پژوهشهای علمی باشیم. این امر نیازمند یک رویکرد بلندمدت و استراتژیک است که در آن، نهادهای اطلاعاتی به منزله یک دارایی ارزشمند و استراتژیک برای کشور تلقی شوند.
جمهوری اسلامی ایران، با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی، تکیه بر توانمندیهای نخبگان و استفاده از تجربیات کشورهای دیگر، میتواند سطح کارآمدی و توانمندی نهادهای اطلاعاتی را بیش از پیش ارتقا دهد تا همچون همیشه در برابر تهدیدها و چالشهای پیش رو، به خوبی از منافع ملی دفاع کند. این امر نیازمند عزم ملی، برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری هوشمندانه، و مدیریت کارآمد است. بیتردید، آینده کشور در گرو توجه به این مهم است و هرگونه غفلت و سهلانگاری در این زمینه، میتواند عواقب جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد. بنابراین، لازم است با نگاهی واقعبینانه و عزمی راسخ، به این موضوع مهم بپردازیم.