کشور سوریه با سقوط «بشار اسد» به صحنه رقابتهای ژئوپلیتیک، امنیتی و معادلهسازی جدید از سوی بازیگران گوناگون منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. رژیم صهیونی با اشغال مناطق راهبردی در مرزهای جولان تا نزدیک درعا در جنوب سوریه، شعاع و مرز امنیتی خود را گسترش داده و با اجرای مستمر عملیاتهای نظامی علیه مراکز، ادارات و پادگانها و امکانات تهدیدکننده امنیت رژیم صهیونی تلاش کرده است از هرگونه ظرفیت تهدید علیه رژیم ممانعت و آن را نابود کند. این رویکرد فقط در قبال ظرفیتهای باقی مانده از نظام بشار اسد به اجرا در نمیآید و به مراکز استقرار و برخی امکانات حکومت جولانی نیز کشیده شده است. شاید بتوان گفت هیچ ظرفیت مهم تهدیدکننده ادوات و تجهیزات نظامی مرتبط با حکومت جولانی در نزدیکی مناطق پیشروی و اشغال شده به دست رژیم صهیونی وجود نداشته یا قادر به تهدید جدی در داخل اراضی فلسطین اشغالی نیستند. این رویکرد رژیم صهیونی در عمق مناطق سوریه و علیه پایگاههای نظامی و فرودگاههای نظامی یا زاغههای تسلیحاتی باقیمانده نیز به اجرا در میآید و در واقع رژیم صهیونی در تمامی اراضی سوریه به دنبال حذف هرگونه بازیگر احتمالی مانند ترکیه برای گسترش جغرافیای حضور نظامی نیز هست که بمباران دو فرودگاه نظامی در تدمر و T۴ در شرق حماس یکی از این نمونههاست.
بمبارانهای مکرر در بنادر سوریه در لاذقیه و طرطوس و بانیاس در پیرامون حلب نیز از جمله مصداقهای این رویکرد است. در واقع رژیم صهیونی به موازات راهبرد ترامپ، به دنبال حذف و به حاشیه راندن ترکیه در پرونده سوریه است؛ چرا که با حذف و به حاشیه راندن ترکیه به منزله اصلیترین و مهمترین حامی جولانی، شرایط برای گامهای بعدی آمریکا و رژیم صهیونی در سوریه مهیا میشود. از نگاه آمریکا و رژیم صهیونی، پرونده سوریه باید به دست عربستان مدیریت شود و جولانی در مسیر مطلوب آنها برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و حمایت از مرزهای شرقی و بلکه به عنوان محور جدید اسرائیلی، برای مهار حزبالله لبنان نیز نقشآفرینی کرده و امکان گسترش تسلط رژیم صهیونیستی به سمت عراق را نیز فراهم کند. البته آمریکای ترامپ به شکل علنی، جولانی را تروریست میداند و در زمان مناسب از این اتهام بهرهبرداری خواهد کرد؛ ولی تا آن زمان باید بهرههای دیگری از جولانی را دریافت کند. عربستان برخلاف ترکیه فاقد ظرفیتهای نظامی مزاحم برای رژیم صهیونی و هژمونی آمریکا در منطقه است. اگر بحران مرتبط با حزب خلق ترکیه و دستگیری اکرم امام اوغلو بتواند اردوغان و آینده سیاسی او را با چالش جدی روبهرو کند، میدان عمل انفرادی برای صهیونیستها در سوریه مهیاتر میشود. فشار به قطر برای فاصله گرفتن از ترکیه در ازای باقی ماندن در مسیر مذاکرات غزه یکی از تاکتیکهای صهیونیستی و آمریکایی است. بنابراین، سوریه فاقد هرگونه امکانات اقتصادی، مالی، نظامی و متهم به تروریسم و هرج و مرج ناشی از افراطیگری و حکومت منفعل در قبال آمریکا و اسرائیل که به دنبال رضایتمندی سعودی و اروپاست، بهترین شرایط برای آمریکا و رژیم صهیونی است. عملیاتهای نظامی هدفمند آمریکا در ادلب برای حذف و کنار گذاشتن رهبران افراطی و تندروی تروریست، نوعی یکدستسازی مجموعههای مرتبط با جولانی است تا بهرههای مرحلهای برای آمریکا و اسرائیل را ارائه و در صورت پایان تاریخ مصرف در دو سناریوی جایگزینی با افراد دست چین شده و تربیت شده یا تجزیه سوریه به مناطق دارای تضاد و درگیری، روندهای سیاسی را مدیریت کنند.