پشت پرده اهداف سفر وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه و پیامدهای آن
سفر اخیر وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه خاورمیانه، در برههای حساس از تحولات بینالمللی و منطقهای صورت گرفته است. این سفر که با شعار تقویت روابط راهبردی آمریکا با متحدان منطقهای و مقابله با تهدیدات مشترک انجام شد، اما در واقع اهداف پنهان و آشکار دیگری را دنبال میکند که نیازمند تحلیل دقیق و موشکافانه است. از منظر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت، این سفر بیش از آنکه گامی در جهت گسترش صلح و ثبات در منطقه باشد، تلاشی برای تشدید تنشها و تقویت پروژههای مداخلهجویانه آمریکا در خاورمیانه است. به نظر میرسد که عملیاتی سازی پروژههای موهوم ترامپی که داد هم پیمانان سنتی و جدید ایالات متحده را در عرصههای مختلف درآورده است و باعث شده است تا حقیقت آمریکا برای همگان به عنوان استکباری که هیچ یک از قواعد و قوانین حقوق بشری و عرف دیپلماتیک و حقوق بین الملل را رعایت نمیکند، آشکار گردد. در ادامه به مهمترین اهداف آشکار و پشت پردههای این سفر پرداخته خواهد شد.
اهداف آشکار سفر
یکی از اهداف علنی این سفر، تقویت ائتلافهای منطقهای آمریکا به منظور مقابله با آنچه واشنگتن «تهدید ایران» مینامد، اعلام شده است. وزیر امور خارجه آمریکا در دیدارهای خود با مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی، بر لزوم هماهنگی بیشتر برای مقابله با برنامههای هستهای ایران و نفوذ منطقهای آن تأکید کرد. این ادعاها در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران همواره تأکید کرده است که برنامه هستهای آن صرفاً اهداف صلحآمیز دارد و حضور منطقهای ایران نیز در راستای تأمین امنیت و مبارزه با تروریسم بوده است.
همچنین، یکی دیگر از اهداف آشکار این سفر، تلاش برای عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی است. آمریکا به دنبال تقویت پیمانهای ابراهیم و گسترش دامنه آن به کشورهای بیشتری در منطقه است. این سیاست که در تضاد آشکار با آرمان فلسطین و حقوق ملت مظلوم فلسطینی قرار دارد، از سوی جمهوری اسلامی ایران به عنوان خیانتی آشکار به امت اسلامی کاملاً غیرقابل قبول برآورد میشود و طرحی شکست خورده و محکوم شده میباشد.
از طرف دیگر سه موضوع مهم دیگر جزو موضوعاتی است که به نظر میرسد در خلال این سفر قرار است تا مورد بررسی قرار بگیرد. موضوع اصلی بحث حول طرح ترامپ مبنی بر مهاجرت و کوچ اجباری مردم غزه به اردن و مصر و بازسازی و مدیریت غزه توسط آمریکا است. موضوعی که باعث شده است تا خشم و ناراحتی مسلمانان و همچنین نگرانیهای مصر و اردن را باعث بشود. هرچند که البته با توجه به پیشنهادات اغوا کننده ایالات متحده نهایتاً ممکن است تا مصر و اردن و یا سایر کشورهای منطقه به این خواسته غیر عقلانی ترامپ تن بدهند، اما مردم مقاوم و پیروز فلسطین و غزه به احتمال بسیار زیاد هرگز به این دست طرحها و ایدهها تن نخواهند داد و این طرح به رغم تلاش همه جانبه ایالات متحده و رژیم منحوس صهیونی شکست خورده است.
گفتنی است ششمین دور مبادله اسیران میان رژیم صهیونیستی و مقاومت غزه روز یکشنبه ۲۸ بهمن ماه در شرایطی انجام شد که اسرائیل مجبور شد از تهدیدات و لفاظیهای ترامپ عبور کند و با آزادی ۳۷۰ اسیر فلسطینی در مقابل تنها سه اسیر اسرائیلی موافقت کند. این اقدام در حالی صورت گرفت که ترامپ پیشتر تهدید کرده بود اگر حماس تمامی اسیران اسرائیلی را تا روز شنبه آزاد نکند، غزه را به جهنمی غیرقابل تصور تبدیل خواهد کرد. او همچنین خواستار تخلیه دو میلیون نفر از ساکنان غزه از سرزمینشان شده بود. با این حال، مقاومت غزه با نصب بنری در محل تبادل اسیران، به این تهدیدها پاسخی قاطع داد و تأکید کرد: "مهاجرتی در کار نیست، مگر به قدس". این اقدام نشانگر ایستادگی و عزم مقاومت در برابر فشارها و تهدیدات خارجی است و بار دیگر بر حقوق مشروع مردم فلسطین تأکید دارد.
موضوع دیگر بحث آینده سوریه خواهد بود. بعد از سقوط دولت بشار اسد و به حکومت رسیدن محمد الجولانی، خواسته اصلی آمریکا و اسرائیل آن است که سوریه کاملاً غیر مسلح شده و همچنین نوک پیکان اعتراضات و دشمنیهای مردم سوریه متوجه رژیم صهیونیستی و غرب نباشد. به بیان بهتر آنان میخواهند تا هم دندان نیش سوریه را بکنند و هم میخواهند تا آوردههای مشخص و منافع مسجل سیاسی، اقتصادی، تجاری و ... برایشان داشته باشد. موضوعی که احتمالاً در خلال این سفر قرار است تا با طرفهای مختلف مورد مذاکره و طرح و بررسی قرار بگیرد.
نهایتاً موضوع آخری که احتمالاً در خلال این سفر قرار است تا توسط وزیر امورخارجه آمریکا مورد بررسی و حل و فصل قرار بگیرد، بحث آینده سیاسی دولت لبنان و تعارضات و شکافهای مختلف داخلی در لبنان است. آمریکا و اسرائیل همانند سوریه، از لبنانی میخواهند که در ابتدای امر مخالف ایشان نباشد، کاملاً غیر مسلح و ضعیف شده باشد و نهایتاً با طرحها و ایدههای غربی و آمریکایی همراهی و هم راستا باشد. وضعیت فعلی در لبنان، اما به شکل معارضات داخلی به همراه ناپایداری و از همگسیختگی حاکمیت و قدرت داخلی است.
پشت پردههای سفر وزیر امورخارجه آمریکا به منطقه
اما در کنار این اهداف آشکار، سفر وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه حامل پیامها و برنامههای پنهانی نیز هست. یکی از این اهداف، افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران از طریق تشدید تحریمها و تلاش برای انزوای بینالمللی آن است. واشنگتن به خوبی میداند که ایران با مقاومت اقتصادی و سیاستهای هوشمندانه خود توانسته است بسیاری از فشارهای تحریمی را خنثی کند. بنابراین، آمریکا به دنبال ایجاد ائتلافی گستردهتر برای اعمال فشارهای جدید علیه ایران است.
به نظر میرسد که پشت پرده و یکی از سناریوهای اصلی این سفر، تحریک کشورهای منطقه به سوگیری علیه جمهوری اسلامی ایران با راهبرد ایجاد رقابت اقتصادی در منطقه است؛ بدین معنا که ضمن اعلام و تثبیت این نقشه کار جهانی که کشورهای غرب آسیا و حاشیه خلیج فارس، نقش تأمین کننده انرژیهای ارزان قیمت فسیلی را باید بازی کنند، ایالات متحده به دنبال آن است تا با تحریک عربستان و امارات به عنوان دو کشور پیشرو عربی در منطقه بحث رقابت منطقهای برای فروش نفت و دادن امتیازهای مختلف برای خرید هرچه بیشتر نفت از کشورهای منطقه را در ازای سه موضوع پیش بکشد: ۱) برخورداری از تخفیفهای ویژه برای خرید نفت از این کشورها ۲) در اختیار قرار دادن بازارهای کشورهای منطقه برای اجناس و کالاهای آمریکایی ۳) همراهی و همکاری با ایالات متحده در راستای طرحهای منطقهای آمریکا و طرحهای امنیتی ایالات متحده در منطقه.
از سوی دیگر، این سفر میتواند نشانهای از تلاش آمریکا برای مدیریت بحرانهای داخلی خود از طریق ایجاد بحرانهای خارجی باشد. دولت آمریکا با مشکلات جدی اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور مواجه است و به نظر میرسد که با دامن زدن به تنشهای منطقهای، به دنبال منحرف کردن افکار عمومی داخلی از این مشکلات است.
همچنین دستاورد سازی در حوزه سیاست خارجی برای رئیس جمهور ترامپ، به ویژه در صد روز ابتدایی سکانداری ریاست جمهوری با توجه به این که این صد روز از منظر تاریخ سیاسی آمریکا حائز اهمیت و بسیار برجسته میباشد، به عنوان دیگر هدف پشت پرده این سفر میباشد.
پیامدهای این سفر برای منطقه
از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت، سفر وزیر امور خارجه آمریکا نه تنها کمکی به صلح و ثبات منطقه نمیکند، بلکه بر پیچیدگی بحرانها میافزاید. سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا و حمایت بیقید و شرط آن از رژیم صهیونیستی، عامل اصلی بیثباتی در منطقه است. تجربه نشان داده است که هر جا آمریکا دخالت کرده، نتیجهای جز جنگ، ناامنی و ویرانی به همراه نداشته است.
در مقابل، ایران همواره بر راهحلهای منطقهای برای حل بحرانها تأکید کرده است. دکترین «مقاومت فعال» که توسط ایران دنبال میشود، بر پایه تقویت توان بازدارندگی و حمایت از ملتهای مظلوم منطقه بنا شده است. ایران معتقد است که تنها از طریق گفتگو و همکاری میان کشورهای منطقه میتوان به صلح پایدار دست یافت.
نتیجهگیری
سفر وزیر امور خارجه آمریکا به منطقه را باید در چارچوب سیاستهای کلان واشنگتن برای تضعیف محور مقاومت و تقویت هژمونی خود تحلیل کرد. اما تجربه نشان داده است که ملتهای منطقه آگاهتر از آن هستند که فریب این سیاستها را بخورند. جمهوری اسلامی ایران نیز با تکیه بر قدرت مردمی خود و حمایت از آرمانهای اسلامی و انسانی، همچنان در برابر توطئههای دشمنان پیروزمندانه ایستاده است.
همچنین در این سفر تلاش پوشالی آمریکا برای نمایش قدرت از دست رفته خود و هژمونی گذشته خود مبنی بر توانایی حل و فصل بحرانها، در شرایطی که خود یک طرف اصلی وقوع بحران در منطقه است (حمایت بی، چون و چرا از رژیم غاصل صهیونیستی و سنگ اندازی در مسیر مذاکرات صلح و توافقات آتش بس در غزه) را شاهد هستیم؛ و این در حالی است که روند ادامه جنگ و توافق آتش بس در غزه به وضوح نشان داد که پیروز اصلی میدان نبرد حماس و گروههای فلسطینی هستند.
در نهایت عمده هدف آمریکا از راه اندازی این سفر چند روزه و چند جانبه سیاسی به غرب آسیا، تشدید تصور غلط «ایران هراسی» در منطقه و تلاش برای ایجاد اجماع بر علیه ایران و همچنین جلوگیری از اتحاد و ائتلاف عربی و اسلامی در برابر غرب و آمریکا میباشد. ترس و نگرانی آمریکاییها مبنی بر اینکه طرح کوچ اجباری ترامپ ممکن است تا منطقه را بر علیه آنان متحد کرده و ایران را رهبر ائتلاف ضد آمریکایی کند، باعث کرده است که پیش دستی کرده و این سفر و رایزنیهای دو جانبه و چند جانبه را ترتیب دهند. در همین راستا ایجاد بحرانهای داخلی در کشورها و سرگرم سازی مردم منطقه به موضوعات حاشیهای برای از یاد بردن موضوع اول جهان اسلام «فلسطین» نیز بسیار محتمل و جزء سناریوها و اهداف پشت پرده آمریکایی به شمار میرود.