بدون حاشیه به سراغ اصل موضوع برویم! سوال اصلی اینجاست، آیا مذاکره با ایالات متحده نتیجه بخش و پرفایده است؟ سوالی که اهل سیاست میدانند جوابش سالهاست تکرار میشود و مطرح کردن آن اشتباه است، اما آنهایی که دل در گرو فرهنگ و نشست و برخاستهای غرب دارند، برخلاف سایرین فکر میکنند و معتقدند دست دوستی فشردن با کشوری که چهل و اندی سال است در خواب و بیداری برای دشمنی با ایران پیشتاز است ، ایرادی هم ندارد چرا که مدعی هستند نان مردم در گرو این دوستی مصلحتی است!
از سویی دیگر باید این نکته را هم در نظر گرفت که شرایط کشور که اوضاع و احوالی را تجربه میکند و آیا این شرایط فضا را برای موج سواری برخی فراهم میکند یا خیر؟ و مهم تر از همه برخی نیروهای فشار داخلی به چه شکل عمل خواهند کرد و سیاستهای اقتصادی داخلی در چه مسیری حرکت میکند.
مسیری که دشمن نمیپسندد!
آنچه طی سال های پس از انقلاب بر اقتصاد و سیاست ایران گذشته است، پر از فراز و نشیبهای بسیاری بوده است که گاهی هم عرصه را بر چرخه تولید و صنعت و حتی پیشرفتهای علمی و اقتصادی را تنگ کرده است، اما با تکیه بر توامندی های داخلی و البته حساب کردن بر روی همسایگان کشور که چشم طمعی به مرزهای کشور نداشتهاند توانستهایم از این پیچهای پر از تلاطم عبور کنیم.
اتفاقی که البته سالهاست به مذاق کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا خوش نیامده و هربار با یک رئیس جمهور تلاش کرده است تحریم روی تحریم بگذارد تا شاید بتواند جمهوری اسلامی را وادار به زانو زدن کند.
رهبر معظم انقلاب بارها در سخنرانی های خود تأکید کرده اند اعتماد به آمریکا یک اشتباه است، ایشان در بیانات خود در دیدار با بسیجیان در سال 1401، فرمودند: «در قضیه بیانیه الجزایر، سر قضیه آزادی گروگانها در سال ۶۰، شما نشستید با آمریکا صحبت کردید. بنده آن وقت نمایندهی مجلس بودم ــ همان وقت اینجا در تهران همین حضرات نشستند به واسطه الجزایر و بدون رودررویی با آمریکاییها صحبت کردند ــ البته مصوّبه مجلس بود، کار غیر قانونیای نبود ــ قرارداد گذاشتند، تعهدهای متعددی گرفتند که ثروتهای ما را آزاد کنید، تحریمهای ما را بردارید، در امور داخلی کشور ما دخالت نکنید، و ما هم از این طرف گروگانها را آزاد میکنیم. گروگانها را آزاد کردیم، آیا آمریکا به آن تعهدات عمل کرد؟ آیا آمریکا تحریم را برداشت؟ آیا آمریکا ثروتهای مسدودشدهی ما را به ما پس داد؟ نه، آمریکا به تعهّد عمل نمیکند.»
دلیل؟ تجربه
بدعهدیهایی را آن نسل که داستان قرارداد الجزایرهم درک نکرده، همین چند سال پیش و در ماجرای برجام با چشم خود دیدند و لمس کردند، آمریکایی ها به راحتی آن را پاره کردند!
اما این تجربهها ظاهرا قرار نیست به یک درس عبرت تبدیل شود، چنانکه رهبر معظم انقلاب رهبر معظم انقلاب اسلامی و در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، درباره مذاکره با آمریکا فرمودند «مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید ما درست بفهمیم؛ اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود. نخیر؛ از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل؟ تجربه!»
گلابی برجام نرسید!
رهبر معظم انقلاب با اشاره به مذاکرات در دهه ۹۰ فرمودند: نشستیم با آمریکا مذاکره کردیم حدود دو سال یک معاهدهای هم تشکیل شد. البته آمریکا تنها نبود، چند تا کشور دیگر هم بودند، لکن محور آمریکا بود، عمدتاً آمریکا بود. دولت ما نشست مذاکره کرد -دولت آن روز – رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتوگو کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، همه کار کردند، یک معاهدهای تشکیل شد. در این معاهده طرف ایرانی خیلی هم سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد به طرف مقابل. اما همان معاهده را آمریکاییها عمل نکردند. همین شخصی که الان سر کار است، معاهده را پاره کرد. گفت پاره میکند و کرد؛ عمل نکردند.
معاهده برای این بود که تحریمهای آمریکا برداشته بشود، برداشته نشد تحریمهای آمریکا؛ تحریمهای آمریکا برداشته نشد! در مورد سازمان ملل هم یک استخوانی لای زخم گذاشتند که مثل تهدیدی همیشه بالا سر ایران وجود داشته باشد. این معاهده محصول مذاکرهای بود که دو سال - بیشتر یا کمتر - طول کشید.»
ایشان تأکید کردند: «خب این تجربه است دیگر؛ از این تجربه استفاده کنیم. امتیاز دادیم، مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، اما نتیجهای که مقصودمان بود به دست نیاوردیم. همین معاهده را هم با همه این نقصهایی که داشت طرف مقابل خراب کرد، نقض کرد، پاره کرد. با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست».
مذاکره «راهحل» یا «تله»
اما یک طرف دیگر مذاکره کشوری است که به دنبال تنگتر کردن حلقه محاصره اقتصادی علیه ایران است چرا که منافع آنها در منطقه غرب آسیا ایجاب میکند قدرتی به نام جمهوری اسلامی ایران چه در سطح علمی و چه در سطح نظامی مطرح نباشد و از همه جهات دست ایران برای دست برتر بودن در منطقه بسته شود.
مهمترین کارکرد «مذاکره» برای آمریکاییها چه دموکرات ها و چه جمهوری خواهان، گروگان گرفتن افکار عمومی ایران است؛ مادامی که ملت، راهحل را در مذاکره میبینند، مطالبهای برای اصلاح از درون نخواهد داشت و تا مطالبه عمومی در جای اشتباهی تمرکز کند.