خطای راهبردی آمریکا و رژیم صهیونی در این تصور نهفته است که با حملات نظامی میتوانند تفکر مقاومت را از بین ببرند. اما مقاومت یک ایده و یک عقیده است که از آغاز خلقت بشر وجود داشته و نبرد میان حق و باطل، موضوعی نیست که با سرکوب متوقف شود
در آستانه روزقدس در حالی که منطقه روزهای حساسی را پشت سر میگذارد با دکتر سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس ارشد مسائل منطقه به گفتگو نشستیم تا آخرین نقشههای شوم جبهه استکبار در منطقه را واکاوی کرده و نگاهی به اهمیت حضور با شکوه مردمی در روز جهانی قدس داشته باشیم.
آقای دکتر، ماجرای روز قدس در پساطوفانالاقصی چه تفاوتی با سالهای قبل دارد؟ در خصوص اهمیت این روز در شرایط امروز منطقه توضیح دهید.
- قطعاً تأثیرات روز قدس در سراسر جهان بر هیچکس پوشیده نیست. پس از عملیات موفقیتآمیز طوفان الاقصی، راهپیمایی روز قدس تفاوت چشمگیری نسبت به گذشته خواهد داشت. دلیل این امر آن است که احیای فلسطین و آزادی قدس شریف، حقیقتاً از روز قدس آغاز شد؛ روزی که به ابتکار حضرت امام خمینی (ره) پایهگذاری شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، مسئله قدس از یک موضوع ناسیونالیستی و جغرافیایی فراتر رفت و به یک مسئله جهانی تحت لوای اسلام تبدیل شد. به همین دلیل، امروز شاهد توجه گستردهتری به این روز در سراسر دنیا هستیم. آخرین گزارشها نشان میدهد که راهپیمایی روز قدس در ۵۰۰ نقطه جهان برگزار شده است.
راهپیمایی روز قدس از طرفی میتواند نمونهای از حمایت گسترده و علنی مردم ایران در دفاع از آرمان فلسطین و مردم ستمدیده باشد از طرفی هم حضور پرقدرت ملت ایران پیامی آشکار خواهد داشت و آن اینکه ما اجازه نخواهیم داد این جنایت و خیانت که با حمایت آمریکا و به نام «خاورمیانه جدید» در حال شکلگیری است، محقق شود.
پس از پیروزی طوفان الاقصی و با ادامه جنایات رژیم صهیونی، اهمیت روز قدس بیش از پیش نمایان خواهد شد. روز قدس میتواند مسئله طوفان الاقصی را که دشمن با تمام توان رسانهای خود تلاش دارد آن را تحریف کند یا به فراموشی بسپارد، زنده نگه دارد. رژیم صهیونی و حامیان آن میکوشند این عملیات را بهعنوان اقدامی تروریستی جلوه دهند، اما روز قدس فرصتی است برای بازنمایی حقیقت، معرفی آرمان فلسطین و نمایش ایثارگریهای مردم این سرزمین، بهویژه مردم غزه؛ بدون شک، پس از طوفان الاقصی، روز قدس اهمیتی دوچندان یافته و نقشی تعیینکننده در مبارزه برای آزادی فلسطین ایفا خواهد کرد.
پس از طوفان الاقصی نتانیاهو و غرب از یک خاورمیانه جدید سخن میگوید! حضور پررنگ مردم در راهپیمایی روز قدس در ایران و سراسر منطقه چه تاثیری در شکست اهداف رژیم صهیونی خواهد داشت؟
- پس از طوفان الاقصی و جنایاتی که رژیم صهیونی با حمایت آمریکا و کشورهای غربی مرتکب شد، واقعیت این است وقتی از «غرب» صحبت میکنیم، منظور بخشی از کشورهای عضو ناتو است که حمایت همهجانبه و در تمامی ابعاد از جمله لوجستیکی، تسلیحاتی، اطلاعاتی، دیپلماتیک در نهادهای بینالمللی و حتی رسانهای از رژیم صهیونی کردند. در واقع تمامی جنایات و آپارتاید رژیم صهیونی با پشتیبانی آمریکا و برخی کشورهای غربی بوده است.
در این شرایط، نتانیاهو ادعایی فراتر از واقعیت مطرح کرد و مدعی شد که آمریکاییها از سال ۲۰۰۶ به بعد نتوانستهاند «خاورمیانه جدید» را شکل دهند، اما او در حال تحقق این هدف است. این ادعا در حقیقت به معنای تلاش برای تجزیه منطقه، تغییر ژئوپلیتیک آن و ایجاد کشورهای جدید در راستای تأمین امنیت بیشتر برای رژیم صهیونی است؛ امری که به بهای جان نزدیک به ۵۰ هزار انسان مظلوم درغزه، که عمدتاً زنان و کودکان بودند، محقق شده است. پس از این جنایات و ادعاهای واهی نتانیاهو، راهپیمایی روز قدس از طرفی میتواند نمونهای از حمایت گسترده و علنی مردم ایران در دفاع از آرمان فلسطین و مردم ستمدیده باشد از طرفی هم حضور پرقدرت ملت ایران پیامی آشکار خواهد داشت و آن اینکه ما اجازه نخواهیم داد این جنایت و خیانت که با حمایت آمریکا و به نام «خاورمیانه جدید» در حال شکلگیری است، محقق شود.
باید به این موضوع دقت داشته باشیم که رژیم صهیونی با این جنایات و آپارتاید، در تلاش است تا جغرافیای منطقه را تغییر دهد. بدون تردید، هیچیک از کشورهای منطقه از این طرح نفعی نخواهند برد و امت اسلامی، بزرگترین قربانی آن خواهد بود. ازاینرو، نقش ملت ایران در تغییر مسیر این توطئه و شکست آن، حیاتی و تعیینکننده است.
در این روزها شاهد این بودیم که رژیم صهیونی برخلاف تعهداتش آتش بس را نقض و حمله به غزه را دوباره آغاز کرده است؛ اهداف رژیم صهیونی از این نقض پیمان چه بوده است؟
- در روزهای اخیر، شاهد آن هستیم که رژیم صهیونی با حمایت دولت ترامپ، برخلاف تعهدات خود آتشبس را نقض کرده و مجدداً حمله به غزه را آغاز کرده است. پیش از ورود به تحلیل این مسئله، لازم است علت آن را بررسی کنیم.
به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل حمله مجدد، سکوت مجامع بینالمللی در برابر جنایات و سیاستهای آپارتایدی است که رژیم صهیونی در ۱۶ ماه گذشته مرتکب شده است. به خصوص در این ۵۰ روز آتشبس، هیچ نهاد بینالمللی و هیچیک از سران کشورهای جهان، بهویژه کشورهای عربی، اقدام اساسیای انجام ندادند که رژیم صهیونی را نسبت به پیامدهای جنایات خود هشیار کند. این بیعملی باعث شد که تلآویو احساس کند که برای نسلکشی و ادامه جنایات خود با هیچ مانع جدیای روبهرو نیست.
یکی دیگر از دلایل این حمله، شکستهای متعددی است که رژیم صهیونی پس از آتشبس احساس کرد. این شکست نهتنها در سطح سیاسی، بلکه در سطح نظامی و اجتماعی نیز مشهود بود. ارتش و دولت رژیم صهیونی، همچنین ساکنان سرزمینهای اشغالی، متوجه شدند که علیرغم برخورداری از یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان، در برابر یک ملت بیسلاح مانند مردم غزه، شکست خوردهاند.
از سوی دیگر، موفقیت مقاومت فلسطین، بهویژه گروههای حماس و جهاد اسلامی، در تبادل اسرا و زندانیان، ضربهای دیگر به وجهه رژیم صهیونی وارد کرد. این تبادل که از نظر تبلیغاتی و رسانهای نیز بهخوبی مدیریت شد، باعث شد که افکار عمومی جهان پیروزی مقاومت را به رسمیت بشناسد. این مسئله نشان داد که حماس و رزمندگان مقاومت فلسطین، پیروز جنگ نابرابر ۱۶ ماهه و نسلکشیای بودند که رژیم صهیونی رقم زد.
همچنین، رزمندگان مقاومت در این مدت توانستند آمادگی خود را افزایش داده، سلاحهای جدیدی بهدست آورده و حتی برخی تجهیزات نظامی رژیم صهیونی را به غنیمت بگیرند. نمایش این دستاوردها، از جمله خودروهای نظامی مصادرهشده، باعث شد که رژیم صهیونی در موضع ضعف بیشتری قرار گیرد. در نتیجه، این رژیم برای جبران این شکستها، به ادامه نسلکشی و جنایات خود روی آورد و با پشتیبانی تسلیحاتی آمریکا و غرب، حملات خود را تشدید کند.
غرب به این نتیجه رسیده است که تنها مانع در برابر زیادهخواهیهایش و تلاش برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه و ایجاد خاورمیانه جدید، جریان مقاومت است. ازاینرو، با روی کار آمدن ترامپ و پس از ارتکاب جنایات مختلف، در سایه سکوت محافل و نهادهای بینالمللی، صهیونها اکنون آشکارا اعلام میکنند که خواهان جهانی بدون مقاومت و بدون چالش در برابر خود هستند. اما این امر قطعاً محقق نخواهد شد.
نکته مهم دیگر، افزایش تعداد نیروهای مقاومت فلسطین در این مدت است. در جریان تبادل اسرا، مقاومت نه تنها توانست نیروهای خود را آزاد کند، بلکه قدرت خود را به نمایش گذاشت و اعلام آمادگی کرد که در صورت نقض تعهدات توسط رژیم صهیونی، مقابله به مثل خواهد کرد. در همین راستا، مقاومت فلسطین توانست سامانههای موشکی خود را بازسازی کرده و با شلیک موشک به اهداف نظامی رژیم صهیونی در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی، از جمله تلآویو، قدرت خود را نشان دهد.
در نهایت، باید تأکید کرد که رژیم صهیونی در این مرحله نیز شکست خورد. مقاومت فلسطین، بدون حمایت کشورهای عربی، که انتظار میرفت در این مقطع به کمک مردم غزه بیایند، توانست بار دیگر پیروز شود. هدف اصلی رژیم صهیونی از این حملات، جبران شکستهای گذشته و اعمال سیاست کوچ اجباری بود. نتانیاهو با طرح دوباره ایده «خاورمیانه جدید» تلاش دارد حمایت بیشتری از غرب و آمریکا دریافت کند. با این حال، مردم غزه بار دیگر ایستادگی خود را نشان خواهند داد و در برابر اشغالگری مقاومت خواهند کرد.
در این سالها غرب و رژیم صهیونی نشان دادند که فقط در ماجرای فلسطین توقف نمیکنند و سعی در نابودی تفکر مقاومت دارند به گونهای که سخن از خلع سلاح نیروهای حشدالشعبی و حمله به لبنان با ادعاهای واهی را آغاز کردند و حتی حملات شدیدی را علیه یمن رقم زدند! نظر شما در این باره چیست؟
پس از شکستهای متعدد رژیم صهیونی از مقاومت فلسطین و حمایتهای فراوان آمریکا و غرب، در کنار سکوت مرگبار سران کشورهای اسلامی، شرایطی برای نتانیاهو ایجاد شد که گاهوبیگاه از نابودی مقاومت و خلع سلاح نیروهای مختلف مقاومت در کشورهای منطقه، ازجمله عراق، لبنان و یمن سخن میگوید. حمله به یمن نیز در همین راستا انجام شد، تا مقاومت یمن را که در قالب ارتش ملی یمن، دولت نجات ملی و تحت چتر انصارالله را تضعیف کند.
به نظر میرسد غرب به این نتیجه رسیده است که تنها مانع در برابر زیادهخواهیهایش و تلاش برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه و ایجاد خاورمیانه جدید، جریان مقاومت است. ازاینرو، با روی کار آمدن ترامپ و پس از ارتکاب جنایات مختلف، در سایه سکوت محافل و نهادهای بینالمللی، صهیونها اکنون آشکارا اعلام میکنند که خواهان جهانی بدون مقاومت و بدون چالش در برابر خود هستند. اما این امر قطعاً محقق نخواهد شد. در مقابل، جبهه مقاومت انسجام خود را بیش از پیش حفظ خواهد کرد.
نکته بعد این است که خطای راهبردی آمریکا و رژیم صهیونی در این تصور نهفته است که با حملات نظامی میتوانند تفکر مقاومت را از بین ببرند. اما مقاومت یک ایده و یک عقیده است که از آغاز خلقت بشر وجود داشته و نبرد میان حق و باطل، موضوعی نیست که با سرکوب حق در یک مقطع تاریخی پایان یابد یا جریان حق در زندگی بشر متوقف شود.
تفکر مقاومت امروز در بخش قابل توجهی از مردم جهان ریشه دوانده است؛ نهتنها در آسیا و غرب آسیا، بلکه در اروپا، دانشگاههای آمریکا، آفریقا و آمریکای جنوبی؛ حتی در خود ایالات متحده نیز این تفکر جریان دارد. مقاومت، به معنای زنده نگهداشتن انسانیت، استقلالطلبی فطری انسانها، مخالفت با ظلم و حمایت از مظلوم است؛ این واقعیت را در دانشگاههای آمریکا، محافل مختلف اروپا و حتی در کشورهایی مانند کانادا که از نزدیکترین متحدان آمریکا محسوب میشود، مشاهده کردیم.
بنابراین، از بین بردن تفکر مقاومت با تسلیحات، سرکوب، جنگ روانی، تبلیغات رسانهای، تخریبهای حقوق بشری و سوءاستفاده از نهادهای بینالمللی امکانپذیر نیست. ذات مقاومت چنین است که هرچه بیشتر تحت فشار قرار گیرد، توانمندتر و بالندهتر میشود، همانگونه که امروز در یمن شاهد آن هستیم.
مقاومت، به معنای زنده نگهداشتن انسانیت، استقلالطلبی فطری انسانها، مخالفت با ظلم و حمایت از مظلوم است؛ این واقعیت را در دانشگاههای آمریکا، محافل مختلف اروپا و حتی در کشورهایی مانند کانادا که از نزدیکترین متحدان آمریکا محسوب میشود، مشاهده کردیم.
با وجود حملات آمریکا و انگلیس (دو قدرت دارای حق وتو و سلاح اتمی که قرنها بخشهایی از جهان را استعمار کردهاند و همچنان به استعمارگری خود ادامه میدهند) مردم یمن بهصورت میلیونی از دولت نجات ملی، ارتش ملی یمن و مقابله با رژیم صهیونی و آمریکا حمایت میکنند. امروز میبینیم که مقاومت یمن شرایطی را رقم زده است که مانع تحقق اهداف آمریکا خواهد شد. حملات یمنیها، ستون فقرات اقتصادی رژیم صهیونی را دچار آسیبهای جدی کرده و با وجود تمام فشارهای سیاسی و رسانهای، رزمندگان یمنی تحت نظارت دولت نجات ملی و سرپرستی انصارالله به مبارزه خود ادامه خواهند داد.