امروز در حالی نسل کشی در غزه و اشغالگری و جنایات صهیونیستها در منطقه ادامه دارد و جنگ اوکراین نیز قربانیان خود را دارد که در حوزه اقتصاد جهانی تحولی قابل توجه در حال روی دادن و آن اعلام تعرفههای آمریکا علیه سایر کشورهاست. هر چند که در ظاهر این اقدام از سوی ترامپ صورت می گیرد اما حقیقت آن است که این جنگ اقتصادی را باید رویکرد تقابلی آمریکا با جهان دانست که از یک سو برگرفته از ضعف نظامی و تجربههای تلخ آمریکا از لشکر کشیهای نظامی است نظیر شکست در افغانستان و... است و از سوی دیگر خودبرترپنداری اقتصادی آمریکا برای سلطه بر جهان است که نشات گرفته از ماهیت استعماری و سلطه گرایانه این کشور است. در همین چارچوب دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در حالی که عصر چهارشنبه کابینه و جمعی از چهرههای جمهوریخواه در باغ رز کاخ سفید حاضر شده بودند گفت از نیمه شب دوم آوریل، موج جدیدی از تعرفهها بر کالاهای وارداتی به این کشور اعمال خواهد شد. او روز اعلام تعرفهها را «روز آزادی» نامید و گفت از نیمه شب تعرفههای متقابلی را بر شرکای تجاری مختلف اعمال خواهد کرد تا به رویههایی که آنها را ناعادلانه میداند، پایان دهد. دونالد ترامپ، در سخنرانی ۵۰ دقیقهای خود بارها وعده داد که سیاستهای جدید او اقتصاد آمریکا را «به دوران طلایی» برساند.تعرفه ها برای 185 کشور اعمال میشوند، از ۱۰ تا نزدیک به ۵۰ درصد متغیر هستند. این تعرفه ها شامل ۳۴ درصد برای چین، ۲۴ درصد ژاپن، ۳۱ درصد سوئیس، ۴۶ درصد ویتنام، ۳۲ درصد تایوان، ۲۶ درصد هند، ۵۰ درصد لسوتو، اتحادیه اروپا بیست درصد است. کمترین تعرفه بر انگلیس با ۱۰ درصد است.
حقایقی در باب تعرفهها
هر چند که ترامپ در فضای رسانهای و تبلیغاتی بر آن بوده تا این تعرفهها را نشانه قدرت آمریکا عنوان و از آن جهت اهداف داخلی و باج خواهی جهانی از جمله اعمال فشار بر چین، ایران و روسیه، روند سازش در غرب آسیا، اشغال گرینلند و پاناما و خلیج مکزیک و... بهره گیرد که نگاهی ریشهای به اعمال این تعرفهها و واکنشها و پیامدهای آن حقایقی ورای این ادعاها را آشکار می سازد.
1-آمریکا غیر قابل اعتماد است
اعمال تعرفهها علیه سایر کشورها شامل دوستان و دشمنان آمریکا می شود و این یعنی آنکه از یک سو آمریکا مخل نظم و امنیت بین الملل و نه یک ناجی و رهایی بخش. یعنی آنکه همان طور که با دستمال کثیف شیشهای پاک نمی شود با ارتباط با آمریکا نیز مشکلات حل نخواهد شد. رفتار اخیر آمریکا بار دیگر مهر تاییدی بر مواضع ایران است که همواره به جهان هشدار داده است که از یک سو آمریکا غیر قابل اعتماد است و نمی توان به دوستی و وعدههای آن دل بست از سوی دیگر آمریکا ریشه بحرانهای جهانی است که با نیابتیهایش همچون رژیم صهیونیستی جهانی ناامن را به همراه داشتهاند.
2-تحریمها تشدید کننده توهم برتری آمریکایی
آنچه امروز با اعمال تعرفهها از سوی آمریکا اجرا می شود در اصل به روز شده و گستردهتر شده همان تحریمهایی است که برخی کشورها سالهاست که اعمال می شود. حقیقت آن است که همراهی و همکاری کشورهای اروپایی و برخی دیگر از کشورها با تحریمهای غیر قانونی و زیاده خواهانه آمریکا علیه برخی کشورها نظیر تحریمهای آمریکا علیه ایران، چین، روسیه، ونزوئلا و هر کشوری که در برابر آمریکا ایستاده این توهم را در میان سران این کشور ایجاد کرده که اقتصاد برتر جهان هستند و می توانند با ابزار اقتصادی بر جهان حاکم شوند. به عبارتی دیگر آنانی که با آمریکا به اعمال تحریم ها علیه برخی کشورها پرداختهاند، عاملان و نقش آفرینان وضعیت بحرانی کنونی و تعرفههای مخرب آمریکا هستند که باید پاسخگوی این توهم سازی و اعتماد به نفس کاذب و مخرب ایجاد شده در واشنگتن باشند.
3-توهم جهانی شدن
سالهاست که نظریه پردازان غربی با واژگانی همچون جهانی شدن، دهکده جهانی، به دنبال القای این تصور بودهاند که دیگر مرزها و استقلال کشورها معنایی ندارد و همه باید ذیل پرچم واحد نظام سرمایه داری باشند تا به منفعت و پیشرفت سراسری دست یابند. آنها استقلال و آزادی کشورها را به تمسخر گرفته و افکار عمومی را به سمت پذیرش تصمیم گیری و تصمیم سازی انحصاری سرمایه داری که در نام آمریکا تبلور یافته سوق دادهاند. مسئلهای که موجب شده تا غرب گرایانه در بسیاری از کشورها از جمله در ایران، هزم شدن در دهکده جهانی آمریکایی را امری اجباری عنوان و خواستار تن دادن به چنین فرایندی بودهاند. امروز جنگ تعرفهها و رفتارهای غیر اصولی اقتصادی آمریکا نشان داد که جهانی شدن و دهکده جهانی یک فریب و دروغ برای وابسته سازی و نابودی استقلال اقتصادی کشورها بوده است که نتیجه آن نیز آسیب پذیر شدن اقتصاد بسیاری از کشورها به اصطلاح پیشرفته جهان شده است که بسیاری از آنها برای فرار از وضعیت کنونی احتمالا گزینهای جز تسلیم شدن و تن داده به زیاده خواهی آمریکا نخواهند داشت که پیامد آن از دست دادن استقلال سیاسی و نظامی آنها خواهد بود.
امروز جهان برای رهایی از وضعیت کنونی و مقابله با خودخواهی اقتصادی آمریکا، یک گزینه بیشتر ندارد و آن رویکرد به دلار زدایی، پایان دادن به همراهی با تحریمهای آمریکا علیه سایر کشورها و در نهایت تقویت ساختارهای نوینی همچون بریکس است.
4-آمریکا دیگر ابر قدرت نیست
هر چند که ترامپ ادعای احیای دوران طلایی آمریکا را سر میدهد اما واکنشهای داخلی و جهانی به تعرفههای ترامپ حقانیت مواضعی که عنوان میدارند آمریکا در مسیر زوال است و دیگر نباید روی آن حساب باز کرد و تسلیم زیاده خواهیهایش نشد را آشکار ساخت. در عرصه داخلی آمریکا موجی از اعتراضات مردمی و کارشناسان به تعرفههای ترامپ به دلیل پیامدهای فاجعه بار آن بر اقتصا آمریکا صورت گرفته است به عنوان مثال کن راگاف، اقتصاددان سابق صندوق جهانی پول (IMF) از ارزیابی خود درباره اظهارات امروز دونالد ترامپ گفت: شانس ورود اقتصاد آمریکا به یک دوره رکود اکنون به ۵۰ درصد رسیده است. در همین حال تحلیلگران در وال استریت - قلب بازار سهام و تجارت آمریکا - میگویند آنچه ترامپ اعلام کرد از بدترین سناریوهایی که آنها در نظر گرفته بودند هم «بدتر» است. در عرصه بازار نیز اکثر سهامهای وال استریت آمریکا نیز سقوط کردند و بازارهای سهام آمریکا خیلی زود و تقریبا «عصبی» واکنش نشان دادند و بدترین افت از زمان شیوع کرونا - یعنی بهار ۲۰۲۰ - را ثبت کردند بازار بورس داو جونز با 9 و سه دهم درصد افت روبرو شد و در همزمان نزدک با ۶ درصد و اس اند پی ۵۰۰ با ۵ درصد افت روبرو شدند که برای اس اند پی ۵۰۰ این بدترین افت طی یک روز از مارس ۲۰۲۰ بود.
در همین حال برخلاف تصورات و ادعاهای ترامپ بسیاری از کشورها به جای تسلیم شدن در برابر تعرفههای آمریکا اقدام به اعمال تعرفههای متقابل کردند چنانکه چین این تعرفهها را اعلام و اروپا متحد قدیمی آمریکا نیز از رویکرد واحد علیه آن خبر داد. این نوع واکنشها نشان میدهد که آمریکا نه تنها در حوزه سیاسی و امنیتی بلکه در اقتصاد نیز دیگر آن توان گذشته را ندارد و ارتباط با آن نمیتواند ضامن حل مشکلات اقتصادی کشورها باشد.
امروز جنگ تعرفهها و رفتارهای غیر اصولی اقتصادی آمریکا نشان داد که جهانی شدن و دهکده جهانی یک فریب و دروغ برای وابسته سازی و نابودی استقلال اقتصادی کشورها بوده است
راهکار مقابلهای چیست؟
حال این سوال مطرح است که راهکار مقابله با این تعرفهها و جنگ اقتصادی آمریکا چیست؟
1-نعل وارونه زدن ممنوع
برخی این نظریه را مطرح می کنند که برای رفع تعرفههای آمریکا باید تن به مذاکره و تسلیم شدن دادن.این رویکرد از دو منظر دچار اشکال است از یک سو رفتار آمریکا نشان میدهد که هر کوتاه آمدنی برابر با پیشروی بیشتر است که مطالبات بی انتهایی را به همراه دارد حال آنکه ایستادگی زمینه ساز عقب گرد ترامپ شده چنانکه زمانی ترامپ مدعی کوچ اجباری تمامی ساکنان غزه بود اما با مقاومت فلسطینیها عملا این طرح به حاشیه رفته است. از سوی دیگر امروز اجماع جهانی در مقابله با آمریکاست و تن دادن به خواست ترامپ برابر با از دست دادن سایر بازارهای جهانی است و این خود نوعی خود تحریمی است که پیامدهای منفی اقتصادی و سیاسی بسیاری به همراه دارد. نکته مهم آنکه رفتار آمریکاییها نشان میدهد که آنها به هیچ تعهد و مقررات بینالمللی پایبند نمی باشند و به سادگی آنها را نقض میکنند بر این اساس مباحثی همچون مذاکره مستقیم با آمریکا و توافق با ترامپ و یا پیوستن به نهادهایی همچون اف ای تی اف در لوای نام پالرمو و سی اف تی نه تنها مشکلی از مشکلات بر نخواهد داشت بلکه به تشدید تحریمها و فشارها منجر می شود چنانکه از یک سو خزانه داری آمریکا عنوان کرده که به دنبال بستن تمامی مراودات بانکی و مالی ایران است و از سوی دیگر آمریکا هدف مذاکره را برچیدن تمام فعالیت هستهای و تبدیل ایران به لیبی، نابودی توان موشکی و پهپادی و جایگاه منطقهای ایران عنوان کرده است.
2-اجماع جهانی برای دلار زدایی و تحریمها:
امروز جهان برای رهایی از وضعیت کنونی و مقابله با خودخواهی اقتصادی آمریکا، یک گزینه بیشتر ندارد و آن رویکرد به دلار زدایی، پایان دادن به همراهی با تحریمهای آمریکا علیه سایر کشورها و در نهایت تقویت ساختارهای نوینی همچون بریکس است. آنانی که با تحریمهای آمریکا همراهی کردهاند از عوامل وضعیت موجود هستند و با لغو تحریمها می توانند گوشهای از این اشتباه محاسباتی و رفتارهای بحرانسازشان را جبران نمایند. امروز جهان نیازمند اجماع اقتصادی علیه آمریکاست چرا که تن دادن به زیاده خواهی ترامپ تشدید جنون خودکامگی آمریکایی را به همراه دارد و مقاومت تنها گزینه برای مقابله با این وضعیت است.