در روزهای اخیر فضای رسانههای غربی -عبری بر کلید واژه تشدید تحرکات نظامی آمریکا در منطقه و البته همزمان ادعای رویکرد مذاکراتی آمریکا میچرخد. به عنوان نمونه بر اساس گزارشی از تایمز اسرائیل، ارتش ایالات متحده دومین سامانه دفاع موشکی پیشرفته تاد (THAAD) را به اسرائیل منتقل کرده است. بر اساس دادههای وبسایتهای رهگیری پرواز، یک فروند هواپیمای ترابری غولپیکر آمریکایی از نوع C-5M Super Galaxy روز شنبه در پایگاه هوایی "نِواتیم" در جنوب اسرائیل فرود آمده و حدود هشت ساعت در آنجا توقف داشته است. برخی منابع خبری نیز ادعا کردند که آمریکا و کره جنوبی قصد دارند بخشی از سامانههای موشکی پاتریوت که در این کشور مستقر است را برای مدت کوتاهی به خاورمیانه منتقل کنند.
ترامپ پیش از دیدار با نتانیاهو مدعی شده است که ایران عامل 7 اکتبر بوده و با آمدن او دیدار ایران پولی برای تکرار آن و حمایت از حماس ندارد، وزیر جنگ رژیم صهیونی نیز مدعی نامهای شده که بر اساس آن حماس از ایران خواستار کمک مالی شده تا 7 اکتبر را رقم زند. پنتاگون با اعزام ناوهای هواپیمابر به منطقه و استقرار بمب افکنهای بی ۲ در پایگاه دیگو گارسیا در اقیانوس هند تلاش کرده که تهدیدات رییس جمهور آمریکا را جدی نشان دهد.
در خبری دیگر خبرگزاری رویترز مدعی شده است که چند گروه شبهنظامی شیعه نزدیک به ایران در عراق برای اجتناب از درگیری با آمریکا خود را آماده خلع سلاح میکنند. به گزارش رویترز این عده که خواستند نامشان فاش نشود، فرماندهان گروههایی مثل کتائب حزبالله، نجباء، کتائب سیدالشهدا و انصارالله الاوفياء بودند که در بغداد و یکی از استانهای جنوبی عراق با آنها مصاحبه شده است. در تحرکی دیگر علیه مقاومت مورگان اورتگاس معاون نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه پس از دیدار خود از لبنان ادعا کرد که حزب الله باید هرچه زودتر خلع سلاح شود.در همین حال برخی رسانهها ادعا مردند که وزیر دفاع آمریکا ضمن دستور اعزام ناو هواپیمابر «وینسون» به منطقه غرب آسیا، مأموریت ناو هواپیمابر «ترومن» در آبهای منطقه را تمدید کرد. در همین حال دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در حساب ایکس خود، فیلمی از حمله پهپادی به یمن منتشر کرده است. ترامپ مدعی شده که این گروه مشغول برنامهریزی برای عملیات نظامی بوده اند در حالی که تصاویر واقعی این نشست چیز دیگری را روایت می کنند. او مدعی شده که ای حملات ایران را ضعیف کرده است. همزمان با استمرار تجاوز آمریکا و انگلیس به یمن روزنامه "تلگراف" با ادعای نقل از یک مقام ارشد ایرانی از خروج نیروهای نظامی جمهوری اسلامی از یمن خبر داده است. در ادامه این خبرسازیها روزنامه مسکووسکی کومسومولتس با انتشار مقاله ای درباره آمادگی آمریکایی ـ اسراییلی برای بمباران تاسیسات هسته ای ایران نوشته که ارتش آمریکا نیروی دریایی و هوایی خود را نزدیک ایران مستقر کرده و قرار است تا اواسط ماه جاری میلادی (آوریل) آماده حمله همه جانبه به تاسیسات هسته ای، زیرساخت های نظامی و حمل و نقل ایران شود.مجموع این تحرکات در حالی صورت میگیرد که پیش از این نیز ترامپ رسما مدعی شده که اگر ایران توافق را نپذیرد با بمباران مواجه خواهد شد.
این تحرکات با رنگ و بوی نظامی گری با محوریت هشدارعلیه ایران در حالی صورت میگیرد که در باب چرایی ان چند نکته قابل پردازش است:
1-حاشیهسازی برای اشغالگری
همزمان با تحرکات نظامی و البته لفاظیهای کلامی و رسانهای آمریکاییها مبنی بر آمادگی برای مذاکره مستقیم با ایران، شواهد نشانگر تشدید تحرکات اشغالگرایانه و جنایت کارانه رژیم صهیونیستی است. از یک سو صهیونیستها طرحهای جدیدی را برای کوچاندن فلسطینیها و اشغال اراضی کرانه باختری در پیش گرفته اند و از سوی دیگر نسل کشی در غزه بویژه با سلاح گرسنگی ادامه دارد چنانکه نتانیاهو از طرح تجزیه غزه گفته است. همزمان صهیونیستها به اشغال 5 نقطه استراتژیک لبنان ادامه می دهند در حالی که هر روز نیز حملات و اشغالگری آنها در سوریه ادامه دارد. به نظر میرسد که آمریکاییها در بازی اشغالگری و جنایات صهیونیستها نقش تامین کننده تسلیحات و در حاشیه سازی برای انحراف افکار عمومی از این تحرکات را ایفا می کنند که بیداری منطقه و جان اسلام در قبال آن ضروری است بویژه آنکه عملا سازمانهای بینالمللی هیچ واکنشی صورت نداده اند.
2-گزینه تعرفه، نظامیگری و باجخواهی
تحرکات آمریکاییها نشان می دهد که قدرت هوشمند اساس رفتاری آنهاست. از یک سو آمریکا تعرفههای اقتصادی علیه 185 کشور وضع کرده است در حالی که همزمان نیز تحرکات نظامی در مناطق مختلف جهان بویژه منطقه استراتژیک غرب آسیا و شرق آسیا را تشدید و حتی از گزینه نظامی برای تسلط بر گرینلند، خلیج مکزیک و پاناما سخن گفته است. برایند از این رفتارها نشان می دهد که آمریکا با برهم زدن امنیت و ساختار نظام بین الملل از یک سوبه دنبال حاشیه امن ساختن برای خود در قالب بازی باخت -باخت است و از سوی دیگر برآن است تا با ایجاد فضای رغب و وحشت کشورها را به باج دادن سوق دهد که سفر مقامات برخی کشورها به آمریکا برای سخن گفتن درباره تعرفهها و نیز رویکرد اروپا به افزایش هزینههای ناتو تا 5 درصد تولید ناخالص ملی توهم نتیجه بخش بودن این سیاست را در میان سران آمریکا ایجاد کرده است حال آنکه تظاهرات در داخل آمریکا و اعتراضها و مقابله جهانی با تعرفه ترامپ کوتاه بودن لبخند و طولانی بودن گریه ترامپ را نشان میدهد.
3-گرفتار سازی در اشتباه محاسباتی
رفتار آمریکاییها نشان میدهد که آنها بر این توهم هستند که با فضای مذاکره و جنگ میتوانند ایرانیها را نیز مانند برخی کشورها پای میز تسلیم شدن آورد و بلای لیبی را برسشان آورد. تحرکات اخیر آنها را در چارچوب پازل بازی با کارت جنگ می توان ارزیابی کرد. طرحی که بر اساس آن از یک سو برآنند تا فضایی التهاب زده را بر اقتصاد ایران تحمیل نمایند که نوعی تحمیل خودتحریمی است، و از سوی دیگر مقامات ایرانی را گرفتار اشتباه محاسباتی نداشتن پشتوانه درونی و بیروی برای مقابله با فشارهای آمریکا نمایند تا در نهایت تهران به زیاده خواهی ترامپ یعنی مذاکره مستقیم تن در دهد. در این سناریو آنها چنان رفتار میکنند که در نهایت ایران از ترس رویارویی نظامی و تاب نیاوردن اقتصادی همچون یک شکست خورده تسلیم آمریکا شده تا ترامپ دستاوردی بزرگ را در کارنامه خودپسندیهای خود ثبت نماید. در مجموع این تهدیدات را میتوان در دسته تهدیدات معتبر اما پرهزینه دانست. آمریکا تلاش میکند با نمایش توانمندی نظامی و حضور در منطقه، به ایران این پیام را منتقل کند که در صورت عبور از خطوط قرمزی یکجانبه واشنگتن، اقدام نظامی روی میز است. اما مخاطب این تهدید، تنها ایران نیست؛ بلکه کشورهای منطقه، اروپا ، روسیه و چین و حتی مخالفان داخلی ترامپ نیز مخاطب بخشی از این نمایش هدفمند هستند تا تسلیم باجخواهی آمریکا و شاید همراهی آنها برای حفظ یکجانبهگرایی جهانی آن گردد. به عبارتی دیگر آمریکا برآن است تا میز معادلات را بر اساس جنگ و مذاکره چنان طراحی نماید که تهران را وادار به برچیدن تمام توان هستهای و موشکی نموده و در نهایت ایران را از معادلات منطقه حذف کنند.
این معادله چینی در حالی صورت میگیرد که تاکید تهران مبنی بر مذاکره نکردن در شرایط تهدید و فشار، رد هرگونه مذاکره مستقم و تاکید بر مذاکره غیر مستقیم و نیز هشدار مقامات عالی رتبه سیاسی و نظامی ایران مبنی بر دادن پاسخی سخت و کوبنده به هر تهدیدی از جمله هدف قرار گرفتن پایگاههای آمریگا در منطقه عملاً این پازل چینی آمریکایی را با ناکامی همراه ساخته است.
یکی از مهمترین اقدامات ایران، ایجاد آمادگیهای گسترده دفاعی و بازآرایی توان نظامی کشور در چهار حوزه پدافندی، موشکی، دریایی و جنگ نامتقارن است که در رویکردی واقع گرایانه و عملیاتی در معرض دید دشمن قرار گرفته تا جدیدت ایران برای پاسخگویی به هر تهدیدی را نشان دهد.
آمریکا با برهم زدن امنیت و ساختار نظام بین الملل از یک سوبه دنبال حاشیه امن ساختن برای خود در قالب بازی باخت -باخت است و از سوی دیگر برآن است تا با ایجاد فضای رغب و وحشت کشورها را به باج دادن سوق دهد که سفر مقامات برخی کشورها به آمریکا برای سخن گفتن درباره تعرفهها و نیز رویکرد اروپا به افزایش هزینههای ناتو تا 5 درصد تولید ناخالص ملی توهم نتیجه بخش بودن این سیاست را در میان سران آمریکا ایجاد کرده است.
ایران با هشدار درباره احتمال آسیبپذیری پایگاههای آمریکا در منطقه، احتمال اخلال در تردد نفتکشها در خلیجفارس و امکان گسترش آتش جنگ به کل منطقه، در حال انتقال پیام روشنی به کاخ سفید است: هزینه اجرای تهدید، بسیار فراتر از منافع احتمالی آن خواهد بود و ایران حریفی نیست که آمریکا تاب آوری تحمیل آسان به آن را داشته باشد. در همین حال تهران تاکید دارد که اگر آمریکاییها بخواهند ایران را به تهدید موجودیتی بکشانند، طبیعی است که محاسبات ایران نیز تغییر خواهد کرد و ممکن است در خصوص راهبرد عدم ساخت سلاح هستهای تجدیدنظر شود چنانکه این مسئله از سوی افرادی همچون لاریجانی مشاور مقام معظم رهبری و نیز کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی مطرح شده است.
به هر تقدیر آنچه مسلم است آنکه بازی آمریکا با کارت جنگ و اجرای زنجیرهای از تحرکات داخلی و بیرونی برای برهم زدن انسجام ایرانیان و جبهه مقاومت معادلهای تکراری است که بارها آزموده شده و شکست آن نیز مسلم گردیده است و این بار نیز ترامپ نیز سرنوشتی مشابه آنانی خواهد داشت که در توهم امتیازگیری یک جانبه از ایران در سایه گزینه جنگ و مذاکره بودهاند. نکته اساسی آن است که هر چند هدف گذاری آمریکا بیشتر از گزینه نظامی روی اهداف پنهان است تا اقدام عملی اما حفظ آمادگی نظامی و نمایش اقتدار دفاعی کشور و فعال شدن دیپلماسی برای یارگیری جهانی امری ضروری برای نمایش پاسخی قاطع به هر تهدیدی است که میتواند برهم زدنند توهمات آمریکاییها باشد. باید در نظر داشت که در برابر تهدیدات و لفاظیها هیچ امیدی به سازمان ملل نمیتوان داشت چنانکه در طول تهدیدات نظامی ترامپ علیه ایران و منطقه هیچ واکنشی در محکوم سازی آن نداشته و هیچ نشستی در شورای امنیت برگزار نشده است.