صفحه نخست >>  عمومی >> نبض تحلیل
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۴  ، 
کد خبر : ۳۷۴۵۸۰

صدای مقاومت باشید نه بمب‌افکن‌ها!

برخی رسانه‌ها عوض اینکه به تبیین استدلال‌هایی بپردازند که جنگ را نفی می‌کند و متجاوز را محکوم می‌سازد، با شیفتگی به ابزارهای جنگی دشمن می‌پردازند و عملاً میدان را به نفع روایت طرف مقابل خالی می‌کنند. این رویکرد، چه آگاهانه باشد و چه ناآگاهانه، پیامی پنهان به مخاطب منتقل می‌کند که تسلیم شدن در برابر قدرت‌مندان و سر فرود آوردن در مقابل آن.شاید زمان آن رسیده باشد که این رسانه‌ها در رویکرد خود بازنگری کنند و به جای تحسین بمب‌افکن‌ها، صدای کسانی باشند که از مقاومت سخن می‌گویند.
پایگاه بصیرت / محمد‌تقی بهارلو
متاسفانه برخی از رسانه‌های داخلی به سبب عدم اطلاع از نحوه پوشش اخبار مربوط به تنش‌های میان ایران و ایالات متحده ناخواسته در زمین دشمن بازی می‌کنند؛ در حالی که انتظار می‌رود این رسانه‌ها در زمان اوج‌گیری تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران، به تحلیل استدلال‌های ضدجنگ بپردازند یا دست‌کم رویکردی انتقادی نسبت به سیاست‌های تهاجمی واشنگتن اتخاذ کنند، شاهد هستیم که برخی از آن‌ها با لحنی شگفت‌زده و گاه ستایش‌آمیز به توصیف توانمندی‌های نظامی آمریکا می‌پردازند. برای مثال، در گزارش‌هایی که به بمب‌افکن پیشرفته B-2 اختصاص دارد، به جای تمرکز بر پیامدهای مخرب استفاده از چنین تسلیحاتی یا محکومیت تهدیدات نظامی، این رسانه‌ها با آب و تاب از فناوری‌های به‌کاررفته در این جنگ‌افزار سخن می‌گویند و پیشرفت‌های «تحسین‌برانگیز» ارتش آمریکا را برجسته می‌کنند. این رویکرد، چه آگاهانه باشد و چه ناخواسته، پیامی پنهان به مخاطب منتقل می‌کند که تسلیم شدن در برابر قدرت‌برتر و سر فرود آوردن در مقابل آن.
 
این بازی روانی، ریشه در القای حس ناامیدی و ضعف در مخاطب دارد. وقتی رسانه‌ای به جای تحلیل ریشه‌های تنش یا ارائه راهکارهایی برای مقاومت و ایستادگی، صرفاً به ستایش تکنولوژی نظامی طرف مقابل می‌پردازد، به طور غیرمستقیم این ذهنیت را القا می‌کند که هرگونه تلاش برای مقابله بی‌فایده است. بمب‌افکن B-2، که به دلیل توانایی‌اش در نفوذ به سیستم‌های دفاعی و حمل تسلیحات سنگین شناخته می‌شود، به نمادی از برتری مطلق تبدیل می‌شود. توصیف‌های پرشور از رادارگریزی یا برد عملیاتی این هواپیما، بدون اشاره به هزینه‌های انسانی و اخلاقی استفاده از آن، مخاطب را در موقعیتی قرار می‌دهد که گویی چاره‌ای جز پذیرش این قدرت عظیم ندارد. این نوع روایت‌سازی، به‌ویژه در شرایطی که تنش‌ها میان ایران و آمریکا بالا می‌گیرد، می‌تواند به ابزاری برای تضعیف روحیه عمومی و کاهش حس خودباوری ملی بدل شود. هر چند که ایران به خوبی توان مقابله با تسلیحات نظامی آمریکا را دارد و صرف حضور هواپیماهای B52 و B2در منطقه قرار نیست ایران قافیه را ببازد و تسلیم آنان شود چرا که این اقدام آمریکایی و حضور آن‌ها در جزیره دیه‌گوگارسیا برای نخستین بار نیست و بارها شاهد حضور آنان در این نقطه بوده‌ایم؛ از طرفی هم ایران نیروهای نظامی آمریکا حاضر در این جزیره را تهدید کرده است و این تهدید آنچنان قاطع و محکم است که  روزنامه انگلیسی تلگراف با انتشار این تحلیل نوشت:« ایران تهدید کرده است در صورت حمله نظامی آمریکا به این کشور، به پایگاه دریایی مشترک بریتانیا و آمریکا در اقیانوس هند (دیگو گارسیا) حمله خواهد کرد. تهران با قاطعیت به هرگونه حمله به خاک خود پاسخ خواهد داد. این تهدید نشانه آشکاری است که ایران ممکن است دامنه پاسخ‌های نظامی خود را گسترش دهد تا اهدافی فراتر از منطقه خلیج‌فارس را در بر گیرد. اتفاقی که نگرانی‌ها از رویارویی نظامی گسترده‌تر را افزایش می‌دهد؛ رویارویی که فراتر از چارچوب سنتی درگیری بین دو طرف باشد
 
البته رویکرد ستایش از تجهیزات آمریکا تنها به مسائل نظامی محدود نمی‌شود. در بسیاری از موارد، رسانه‌ها با بزرگ‌نمایی دستاوردهای غرب در حوزه‌های مختلف، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ، تلاش می‌کنند تصویری ایده‌آل از جوامع غربی ترسیم کنند که در مقابل، ضعف‌ها و ناکامی‌های داخلی را پررنگ‌تر نشان دهد. این دوگانگی در روایت، چه در بحث بمب‌افکن‌های پیشرفته باشد و چه در موضوعات دیگر، به شکلی ظریف اما موثر، مخاطب را به سمت انفعال سوق می‌دهد. به جای آنکه رسانه نقش خود را به عنوان ابزاری برای آگاهی‌بخشی و تقویت مقاومت فکری ایفا کند، به بلندگویی برای تبلیغ برتری طرف مقابل تبدیل می‌شود.
 
نکته قابل تامل اینجاست که این شگرد، لزوماً از یک برنامه‌ریزی متمرکز و هماهنگ سرچشمه نمی‌گیرد. در بسیاری از موارد، ممکن است صرفاً نتیجه شیفتگی برخی روزنامه‌نگاران یا سردبیران به پیشرفت‌های علمی و نظامی غرب باشد. اما نتیجه نهایی، چه عمدی باشد و چه غیرعمدی، یکسان است و آن اینکه برخی از مخاطبان ایرانی که در معرض این روایت‌ها قرار می‌گیرند، به تدریج احساس می‌کند در برابر این غول تکنولوژیک و نظامی، راهی جز تسلیم ندارد. اینجاست که رسانه، به جای آنکه محرکی برای تفکر انتقادی و ایستادگی باشد، به عاملی برای ترویج انفعال و سرخوردگی تبدیل می‌شوند.
 
اگر بخواهیم دقیق‌تر به مسئله نگاه کنیم باید بگوییم که این شیوه پوشش خبری نشان‌دهنده یک خلأ بزرگ به نام «فقدان یک استراتژی منسجم برای مواجهه با تهدیدات خارجی» در رسانه‌ها است. به جای آنکه این رسانه‌ها به تبیین استدلال‌هایی بپردازند که جنگ را نفی می‌کند و متجاوز را محکوم می‌سازد، با شیفتگی به ابزارهای جنگی دشمن، عملاً میدان را به نفع روایت طرف مقابل خالی می‌کنند. این روند نه تنها به ضرر مخاطب است، بلکه به تضعیف جایگاه رسانه به عنوان یک نهاد مستقل و مسئول نیز منجر می‌شود. شاید زمان آن رسیده باشد که این رسانه‌ها در رویکرد خود بازنگری کنند و به جای تحسین بمب‌افکن‌ها، صدای کسانی باشند که از مقاومت سخن می‌گویند.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات