سفر «بنیامین نتانیاهو» به واشنگتن و دیدار پرحاشیه با ترامپ در روز دوشنبه این هفته، نه یک رویداد معمول دیپلماتیک، بلکه پردهای نو از نمایشی کلاسیک در سیاست خاورمیانه به شمار میآید که پیامآور نقشههای خبیثانه و منفعلانه و سراسر شکست و استیصال غرب و آمریکا در منطقه است. این ملاقات در نگاه نخست، تکرار کلیشهای اتحاد سنتی تلآویو ـ واشنگتن به نظر میرسد، اما زیر پوست این «همکاری استراتژیک»، لایههای پنهانی از محاسبات شیطانی وجود دارد که تنها با عبور از لنز انتقادی و تحلیل موشکافانه قابل رصد است. برای جهانیان، این سفر نه یک دستدادن ساده، بلکه هشداری است بر تشدید پروژه هژمونی منطقهای غرب و متحدانش و همچنین زنگ خطری است برای کوک مجدد ناقوس جنایات بی حد و حصر غربیها علیه بشریت. کلان موضوعات گفتوگویی محتمل در این دیدار عبارت است از تعرفههای تجاری جدید ترامپ، وضعیت منطقه و ادامه جنگ در غزه و موضوع پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران. پیش از این قرار بود سفر نتانیاهو به ایالات متحده در هفتههای بعد و در زمان هفته عید پسح (14 آوریل تا 21 آوریل) انجام شود؛ اما با تأکید و اصرار ترامپ این سفر خیلی زودتر از موعد مقرر انجام شد. این سفر نتانیاهو که همزمان با تشدید بحرانهای داخلی در آمریکا و سرزمینهای اشغالی ـ اعتراضات سراسری به سیاستهای جنگی نتانیاهو و اعتراضات به سیاستهای ترامپ در آمریکا ـ اتفاق میافتد، نشان میدهد این دو متحد در منجلاب افتاده به دنبال تلاش برای خروج از باتلاقها و گرفتاریهایی هستند که هم اکنون در آن قرار دارند. ترامپ که خود را معمار «توافقهای قرن» میخواند، نیازمند نمایش پیروزیهای نمادین و رسانهای در موضوع پرونده هستهای ایران و روند مذاکرات است و از سوی دیگر نتانیاهو به دنبال بازگرداندن تعرفه اعمال شده ترامپ علیه رژیم منحوس صهیونیستی و همچنین تلاش برای جلوگیری از کاهش فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران است. بنابراین این دیدار که به سان تئاتر زنده سیاسی شیاطین قلمداد میشود، برای هر دو دیو دنیای سیاست، ابزاری برای بقا و حفظ حیات سیاسی خود به شمار میآید: نتانیاهو میخواهد با چسبیدن به تصویر «متحد بیبدیل آمریکا»، مشروعیت فروپاشیده داخلی خود را ترمیم کند و شهرکنشینان را با ترساندن از خطر دائمی محور مقاومت و به ویژه خطر تهدید هستهای ایران کنترل کند، و ترامپی که در پی تحکیم پایگاه حمایتی راست افراطی و لابیهای صهیونیستی در آمریکاست و میخواهد در خلال اخبار مذاکرات با ایران صحنهگردان و روایتگر اول فضای دیپلماسی بوده و همچنین به دنبال دلجویی از کارفرمای اصلی، یعنی رژیم منحوس صهیونی باشد. بنابراین، امروز وظیفه نخبگان سیاسی، نه ترس از نمایشهای دیپلماتیک، بلکه تبدیل هر حرکت دشمن به فرصتی برای بازتعریف هژمونی مقاومت است. به قول «سان تزو»: «جنگ واقعی، پیش از شروع نبرد، در ذهن استراتژیستها برنده میشود.»