بیاعتمادی به آمریکا به دلیل تجربه، به قوت خود باقی است. این آمریکاست که باید با تغییر رفتار اعتمادسازی کند و مذاکرات عمان، اولین مرحله آزمون مسئولیتپذیری دولت ایالات متحده آمریکاست.
۱- جمهوری اسلامی هرگز تحت فشار و تهدید آمریکا با مذاکره موافقت نکند. زمانی که ترامپ با همان خلق و خوی قلدری و زیادهخواهی، از یکسو مجموعهای از تکالیف را برای ایران فهرست کرد و گفت باید جمهوری اسلامی روی آن توافق کند و از دیگر سو اعلام کرد در صورت عدم توافق، ایران را بمباران خواهد کرد؛ رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صراحت فرمودند، چنین مذاکرهای نه عاقلانه است، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه.
۲- مقدمات مذاکرات عمان، زمانی فراهم شد که آمریکا شروط و پیشنهاد ایران را در سه موضوع پذیرفت. مذاکره صرفاً در موضوع هستهای با قید شفاف شدن ماهیت صلحآمیز بودن این صنعت در ایران، محل مذاکره در مسقط با میانجیگری عمان و مذاکره به صورت غیر مستقیم، سه مطلب کاملاً متفاوت از خواست آمریکا بود. این مهم نشان از موضعگیری قدرتمندانه ایران و ایستادگی در برابر زیادهخواهی آمریکا دارد. این در حالی است که آمریکا افزون بر موضوع هستهای، بر مذاکره بر مواردی، چون موشکی، منطقه و مقاومت تأکید داشت و محل مذاکره را امارات و شکل مذاکره را هم مستقیم تعیین کرده بود!
۳- در خصوص مذاکره، در مجموعه حاکمیت یک صدایی وجود دارد و مبنای این یک صدایی، همان مواضع رهبر حکیم انقلاب اسلامی است.
۴- بین موضعگیری قاطع رهبر حکیم انقلاب اسلامی مبنی بر رد مذاکره با دولت کنونی آمریکا و اجازه معظمله یا مخالفت نکردن برای مذاکره غیر مستقیم در موضوع هستهای، هیچ تناقضی وجود ندارد. هریک از این مواضع، با مختصات خودش باید تحلیل شود. در واقع، عقبنشینی در مواضع ترامپ از آن زیادهخواهیها برای مذاکره، موجب پدیدایی شرایط جدید شد و همین شرایط جدید، مجموعه حاکمیت را به این جمعبندی برای مذاکره با مختصات پیش گفته رساند.
۵- بیاعتمادی به آمریکا به دلیل تجربه، به قوت خود باقی است. این آمریکاست که باید با تغییر رفتار اعتمادسازی کند و مذاکرات عمان، اولین مرحله آزمون مسئولیتپذیری دولت ایالات متحده آمریکاست. البته بسیار بعید به نظر میرسد که در خلق و خوی شیطانی شیطان بزرگ، تحولی رخ دهد و کماکان به احتمال زیاد، درب بر روی همان پاشنه بیصداقتی و بد عهدی آمریکاییها میچرخد؛ بنابراین تیم مذاکرهکننده باید در نهایت حکمت و درایت عمل کند.
۶- از آنجا که آمریکاییها در مذاکرات صادقانه عمل نمیکنند، باید مراقب عملیات روانی و جنگ روایتسازی آنان بود.
ترامپ در حالی قرار دارد که به یک پیروزی هرچند صرفاً رسانهای و زودهنگام نیاز دارد. هوشمندی تیم مذاکرهکننده ایرانی در ارائه بهنگام خبرها و اطلاعات مرتبط با مذاکره و نتایج آن از یک سو و دقت نظر رسانههای داخلی و همچنین هوشمندی مسئولان ومردم، میتواند این نقشه عملیات روانی و جنگ رسانهای روایتساز نادرست دشمن را خنثی کند.
۷- همانطور که بارها و بارها رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صراحت فرمودند، راه حل مشکلات کشور مذاکره با آمریکا نیست. آمریکاییها به جای مشکل گشایی، حسب تجربه اگر بتوانند گرهها را کورتر میکنند. بنابراین، مسئولان با توجه به شعار سال، با استفاده از ظرفیتهای داخلی و خصوصاً ظرفیتهای مردمی و سیاست منطقهگرایی، برای حل مشکلات کشور تلاش کرده و نگذارند اقتصاد کشور با مذاکراتی که سرنوشتی نامعلوم دارد شرطی شود.
۸- همانطور که اشاره شد، تصمیم به مذاکره به صورت غیر مستقیم در موضوع هستهای با واسطهگری مسقط، محصول خرد جمعی در حاکمیت به اقتضای شرایط است. بر اساس همین خرد جمعی که باید آن را پاس داشت، تیم مذاکرهکننده، باید از موضع قدرت، مذاکرات عزتمندانه را به صورت سودمند در راستای منافع ملی به پیش ببرد. برای این مهم، آنچه مورد اتفاق نظر همه مسئولان کشور است، پشتیبانی تمام قد میدان و قدرت نظامی، از دیپلماسی و میز مذاکرهکننده ایرانی است. دشمن هم به خوبی میداند و باید بیشتر هم توجه کند که نه تهدید او بر مذاکرهکننده ایرانی اثر دارد و نه اگر در عملی کردن تهدید حماقت کند، از این خباثتش بهرهای خواهد برد. خباثت آمریکایی با عمل نظامی احتمالی علیه ملت ایران، نتیجهاش گشوده شدن دربهای جهنم در منطقه راهبردی غرب آسیا، بر روی تمامی نیروهای تروریستی این کشور خواهد بود.