قوانین تحریمی، مانند قانون کاتسا، بهگونهای طراحی شدهاندکه قیدوبندهای متعددی برای رئیسجمهور آمریکا تعیین کردهاند. یکی از این شروط، الزام رئیسجمهور به «گواهی دادن» به این نکته است که ایران دیگر در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار ندارد. خود این گواهی نیز به شروط سختگیرانهتری وابسته است، از جمله اثبات «تغییر بنیادین در رهبری و سیاستهای دولت ایران».
با داغ شدن جریان مذاکره غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن این پرسش کلیدی این است آیا ترامپ میتواند تحریمهای اعمالشده علیه ایران را تعلیق یا رفع کند؟ در پاسخ به این پرسش باید به این نکته توجه داشت که رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای اخیر خود نسبت به «شرطی» کردن کشور به مسئله مذاکره گوشزد کردهاند.
ترامپ بدون کنگره میتواند کاری کند؟
تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، بهویژه آنهایی که به برنامه هستهای، فعالیتهای منطقهای و اتهامات حمایت از تروریسم مرتبط هستند، شبکهای درهمتنیده از قوانین مصوب کنگره را تشکیل میدهند. گزارش سرویس پژوهشهای کنگره که در ژانویه 2021 منتشر شد، بهتفصیل این پیچیدگیها را بررسی کرده است. این سند نشان میدهد که بسیاری از تحریمها، حتی آنهایی که به ظاهر به برنامه هستهای ایران مربوطاند، به شرایطی گره خوردهاند که رفع یا تعلیق آنها را برای رئیسجمهور عملاً غیرممکن میکند.
بهعنوان مثال، برخی قوانین تحریمی، مانند قانون کاتسا، بهگونهای طراحی شدهاند که حفرههای پیشین مورد استفاده ایران برای دور زدن تحریمها را مسدود کنند. این قوانین، برخلاف دوره اوباما که رئیسجمهور از اختیارات بیشتری برای تعلیق برخوردار بود، قیدوبندهای متعددی برای رئیسجمهور تعیین کردهاند. یکی از این شروط، الزام رئیسجمهور به «گواهی دادن» به این نکته است که ایران دیگر در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار ندارد. خود این گواهی نیز به شروط سختگیرانهتری وابسته است، از جمله اثبات «تغییر بنیادین در رهبری و سیاستهای دولت ایران». چنین شرطی، عملاً رفع تحریمها را به تغییر جمهوری اسلامی یا دستکم تغییر سیاستهای بنیادین منطقهای ایران پیوند میزند.
در همان دوره اول ریاستجمهوری ترامپ (2017-2021)، قوانین تحریمی جدیدی وضع شد که اختیارات رئیسجمهور برای تعلیق یا رفع تحریمها را بهشدت محدود کرد. برخلاف تصور برخی که معتقدند رئیسجمهور آمریکا بهتنهایی قادر به تغییر سیاست تحریمی است، واقعیت این است که کنگره، تحت نفوذ لابیهای قدرتمند صهیونیست، این قوانین را بهگونهای طراحی کردهاند که حتی یک رئیسجمهور با تمایلات ضدتحریم (مانند سندرز) نیز نتواند بهراحتی گره آنها را باز کند. این پیچیدگی عمدی است؛ تحریمها نهتنها برای فشار اقتصادی، بلکه بهعنوان ابزاری برای محدود کردن هرگونه فضای تنفسی سیاسی برای ایران طراحی شدهاند.
از طرفی هم ترامپ، با توجه به سوابقش، نشان داده که به رویکرد «فشار حداکثری» متمایل است. او در دوره اول خود، از برجام خارج شد و تحریمهای جدیدی را اعمال کرد. حتی اگر فرض کنیم که ترامپ در دور دوم بخواهد به دلایل اقتصادی یا سیاسی (مثلاً برای معاملهای بزرگتر) تحریمها را تعلیق کند، با موانع قانونی و سیاسی متعددی مواجه خواهد شد. کنگره، که اکثریت آن در سال 2025 احتمالاً همچنان تحت تأثیر لابیهای ضدایرانی است، میتواند هر تلاشی برای تعلیق تحریمها را با چالش مواجه کند. علاوه بر این، شروط غیرواقعبینانهای مانند اثبات «عدم حمایت ایران از تروریسم» یا «تغییر رهبری» عملاً دست رئیسجمهور را میبندد.
سناریوی جنگ و مذاکره؛ بازی دوگانه غرب؟
در کنار بحث تحریمها، گمانهزنیهایی درباره سناریوهای احتمالی غرب در قبال ایران مطرح است. برخی تحلیلگران معتقدند که غرب، بهویژه با هماهنگی رژیم صهیونی، ممکن است بهجای انتخاب بین جنگ یا مذاکره، ترکیبی از هر دو را دنبال کند. این سناریو میتواند شامل مذاکرات ظاهری برای کاهش تنشها باشد، در حالی که همزمان رژیم صهیونی یا متحدانش اقدام نظامی محدودی علیه تأسیسات هستهای ایران انجام دهند. در این صورت، آمریکا میتواند با ادعای «بیاطلاعی» یا «عدم دخالت» از مسئولیت شانه خالی کند.
با این حال، چنین سناریویی با موانع جدی مواجه است. اسرائیل، به دلیل محدودیتهای لجستیکی (مانند فاصله جغرافیایی و نیاز به سوختگیری هوایی)، بدون حمایت مستقیم آمریکا قادر به حمله مؤثر به ایران نیست. از سوی دیگر، ایران بارها اعلام کرده که هرگونه حمله محدود میتواند به یک جنگ تمامعیار منطقهای منجر شود. این پیام، بهویژه پس از عملیات «وعده صادق»، به غرب گوشزد شده است. اگرچه برخی در رژیم صهیونی معتقدند که این عملیات قدرت ایران را کمتر از ادعاهایش نشان داد، اما کاهش نسبی توان حزبالله یا تغییر الگوهای رفتاری ایران پس از جنگ غزه، بهمعنای کاهش هزینههای حمله به ایران نیست.
ایران چه باید بکند؟
در این شرایط ایران برای مواجهه با این چالشها باید روی سه محور تمرکز کند. اول، تقویت پیام بازدارندگی با تأکید بر اینکه هر حملهای، حتی محدود، پاسخی گسترده دریافت خواهد کرد. نهادهای نظامی و دیپلماتیک ایران باید این پیام را بهصورت هماهنگ و قاطع منتقل کنند. دوم، تداوم رصد دقیق تحولات سیاسی و حقوقی در آمریکا، بهویژه متون قانونی و جلسات کنگره، برای درک بهتر برنامههای طرف مقابل. سبک کار تخصصی، مبتنی بر تحلیل اسناد و دوری از جوزدگی رسانهای، میتواند به طراحی پاسخهای مؤثر کمک کند. سوم، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند شرایط کشور را «شرطی» و وابسته به مذاکره و غرب نکنند و بلکه برعکس در راستای افزایش روابط بینالمللی با کشورهای همسایه و شرق را افزایش بدهند.