صدمین روز از دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، به جای نمایش عظمت وعدهدادهشده، تصویری از آشوب، ناکامی و خسارات گسترده برای آمریکا ترسیم کرده است. تا جایی که نشریه اکونومیست، در توصیف عملکرد صدروزه ترامپ با جلدی نمادین از عقابی با بالهای شکسته، این دوره را بهعنوان نشانهای از افول هژمونی آمریکا به تصویر کشیده است.
صدمین روز از دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، به جای نمایش عظمت وعدهدادهشده، تصویری از آشوب، ناکامی و خسارات گسترده برای آمریکا ترسیم کرده است. تا جایی که نشریه اکونومیست، در توصیف عملکرد صدروزه ترامپ با جلدی نمادین از عقابی با بالهای شکسته، این دوره را بهعنوان نشانهای از افول هژمونی آمریکا به تصویر کشیده است. در ادامه با توجه به منابع خبری آمریکا و اظهار نظرهای مردم ایالات متحده در فضای مجازی به وعدههای عملینشده ترامپ در این صد روز اشاره میکنیم.
این را هم باید گفت که ترامپ در کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴ با شعارهایی جسورانه نظیر «بازگرداندن عظمت به آمریکا»، «ایجاد میلیونها شغل»، «کاهش مالیات برای همه»، «توقف مهاجرت غیرقانونی»، «پایان جنگ اوکراین در یک روز»، و «بازسازی زیرساختهای آمریکا» وارد صحنه شد. اما در صد روز نخست، اکثر این وعدهها یا بهطور کامل ناکام ماندهاند یا به نتایجی معکوس منجر شدهاند.
اقتصاد و اشتغال؛ رشد شکننده، تورم فزاینده
وعده ایجاد «میلیونها شغل» و «رونق اقتصادی بیسابقه» یکی از ستونهای کارزار انتخاباتی ترامپ بود. او ادعا کرد که با کاهش مالیات و حذف مقررات دستوپاگیر، اقتصاد آمریکا را احیا خواهد کرد. اما گزارش اکونومیست نشان میدهد که اقتصاد آمریکا در این صد روز با چالشهای جدی مواجه شده است. طرح کاهش مالیات، که عمدتاً به نفع شرکتهای بزرگ و ثروتمندان بود، نهتنها به افزایش اشتغال منجر نشد، بلکه شکاف طبقاتی را عمیقتر کرد. نیویورکتایمز هم گزارش داد که تورم، بهویژه در بخش مواد غذایی و انرژی، به ۵.۲ درصد رسیده که بالاترین سطح در سه سال گذشته است.
این مسئله تا جایی بیخ پیدا کرد که کاربران آمریکایی فضای مجازی با هشتگهایی مانند #TrumpEconomyFail از افزایش هزینههای زندگی شکایت کردند. یکی از کاربران نوشته در این باره نوشته بود:«ترامپ قول شغل داد، اما حالا فقط قبضهای سنگینتر داریم.» دادههای وزارت کار آمریکا نشان میدهد که تنها ۲۰۰,۰۰۰ شغل جدید ایجاد شده، که بسیار کمتر از وعده یک میلیون شغل در صد روز است. همچنین، افزایش بدهی ملی به دلیل سیاستهای مالی غیرمسئولانه، نگرانیهایی درباره پایداری اقتصادی آمریکا ایجاد کرده است.
سیاستهای مالی غیرمسئولانه، از جمله کاهش مالیات بدون پشتوانه و افزایش هزینههای نظامی، به رشد بدهی ملی منجر شده است. اکونومیست هشدار میدهد که این روند، اقتصاد آمریکا را در برابر شوکهای خارجی، مانند افزایش قیمت نفت یا رکود جهانی، آسیبپذیر کرده است. تورم فزاینده، قدرت خرید طبقه متوسط را کاهش داده و به گفته سیانان، شاخص رضایت اقتصادی به پایینترین سطح در پنج سال گذشته رسیده است.
از طرفی هم سیاستهای تعرفهای ترامپ موجی از آشفتگی اقتصادی را در سطح جهانی به راه انداخته است. بر اساس گزارش CNN تعرفه ۲۵ درصدی بر واردات آلومینیوم، فولاد و خودرو از تمامی کشورها، از جمله کره جنوبی، منجر به کاهش ۵.۲ درصدی صادرات این کشور در ۲۰ روز نخست آوریل شد. همچنین، گزارش Penn Wharton Budget Model پیشبینی کرده که این تعرفهها میتوانند تولید ناخالص داخلی آمریکا را تا ۸ درصد و دستمزدها را تا ۷ درصد کاهش دهند و برای هر خانوار آمریکایی بهطور متوسط ضرری ۵۸ هزار دلاری در طول عمرشان به همراه داشته باشند. علاوه بر این، تعرفه بر چین و بر کانادا و مکزیک، که با استناد به قانون اضطراری اقتصاد بینالمللی اعمال شد، واکنشهای تلافیجویانهای را از سوی این کشورها به دنبال داشته و زنجیره تأمین جهانی را مختل کرد. اکونومیست این سیاستها را «خطای اقتصادی عمیق» خوانده و هشدار داده که ممکن است بزرگترین گسست در سیاست تجاری آمریکا در یک قرن گذشته شکل بگیرد.
مهاجرت؛ دیوار ناتمام و هرجومرج مرزی
توقف مهاجرت غیرقانونی و تکمیل دیوار مرزی با مکزیک، از وعدههای کلیدی ترامپ بود. او در سخنرانیهایش ادعا کرد که «دیوار را تمام میکند» و مهاجران غیرقانونی را اخراج خواهد کرد. اما واشنگتنپست گزارش میدهد که پروژه دیوار مرزی به دلیل کمبود بودجه و مقاومتهای قانونی متوقف شده است. سیاست اخراج گسترده مهاجران نیز با چالشهای قضایی و اعتراضات گسترده مواجه شده است.
تصاویر تکاندهنده از بازداشتگاههای پرازدحام در مرزهای جنوبی خشم فعالان حقوق بشر و حتی مردم عادی را برانگیخته تا جایی که در این باره هشتگ #BorderChaos در آمریکا ترند شد و یکی از کاربران نوشت: «ترامپ گفت مرزها را امن میکند، اما حالا فقط هرجومرج و درد است.» این ناکامی به گفته تحلیلگران آمریکایی، نهتنها وعدههای مهاجرتی او را زیر سوال برده، بلکه به وجهه آمریکا که شعار «انساندوست»! را با خود یدک میکشد آسیب زده است.
جنگ اوکراین؛ صلح خیالی و پایان توهمی
یکی از جنجالیترین وعدههای ترامپ، پایان دادن به جنگ اوکراین در «یک روز» بود. او ادعا کرد که با مذاکره با ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی، صلح را برقرار خواهد کرد. اما نشریهها و رسانههای آمریکایی گزارش میدهند که این وعده نهتنها عملی نشده، بلکه به تنش بیسابقهای با اوکراین منجر شده است. دیدار پرتنش زلنسکی با ترامپ در فوریه ۲۰۲۵، که به مشاجره لفظی و تهدید به قطع کمکهای نظامی آمریکا انجامید، نشاندهنده شکست دیپلماتیک بود.
این در حالی بود که ترامپ در تروث سوشال، زلنسکی را «کمدین ناموفق» و «مانع صلح» خواند و خواستار پذیرش شروط روسیه، از جمله واگذاری کریمه، شد. این رویکرد، نهتنها اوکراین را در برابر روسیه تضعیف کرد، بلکه متحدان ناتو را نیز نگران کرد. در این موضوع هم مردم با هشتگ #UkraineBetrayed از «خیانت ترامپ به اوکراین» سخن گفتهاند.
از این رو میتوان گفت که سیاست خارجی خودمحورانه ترامپ، آمریکا را در صحنه جهانی منزوی کرده است. علاوه بر تنش با اوکراین، روابط با متحدان سنتی مانند بریتانیا، آلمان و کانادا نیز سرد شده است. اکونومیست گزارش میدهد که تهدیدهای مکرر ترامپ به خروج از ناتو، اعتماد متحدان را به آمریکا تضعیف کرده است. در مقابل، رقبایی مانند چین و روسیه از این شکافها بهره بردهاند و نفوذ خود را در مناطق کلیدی مانند خاورمیانه و آفریقا گسترش دادهاند.
دستهای خالی ترامپ و دست برتر ایران
یکی از جنجالیترین وعدههای ترامپ، مذاکره مستقیم با ایران برای دستیابی به یک «توافق صلح هستهای تأییدشده» بود. او در ۴ فوریه ۲۰۲۵، هنگام امضای یادداشت فشار حداکثری، گفت: «شاید همه بتوانیم با هم زندگی کنیم» و بر تمایل به مذاکره تأکید کرد. او نامهای به رهبر معظم انقلاب ارسال کرد و خواستار مذاکرات مستقیم شد، با تعیین ضربالاجل دو ماهه برای توافق. اما این وعده نیز به بنبست برخورد. ایران پیشنهاد مذاکره مستقیم را رد کرد و ترجیح داد مذاکرات غیرمستقیم در عمان برگزار شود.
از طرفی هم ترامپ وعده داد که نفوذ ایران در منطقه، بهویژه حمایت از گروههایی مانند حماس، حزبالله و حوثیها، را مهار کند. او در این راستا، حوثیها را دوباره به فهرست سازمانهای تروریستی خارجی اضافه کرد و حملات نظامی علیه مواضع آنها در یمن را تشدید کرد. اما این اقدامات، نهتنها نفوذ و محبوبیت ایران را کاهش نداده، بلکه قدرت محور مقاومت را در منطقه افزایش داده است. حوثیها به حملات خود به کشتیها در دریای سرخ ادامه دادهاند، و ایران با تقویت روابط با روسیه و چین، از فشارهای آمریکا کاسته است.
اکونومیست در این باره گزارش میدهد که حمایت آمریکا از رژیم صهیونی در جنگ غزه، به تشدید تنشها در منطقه و افزایش نفوذ ایران در میان گروههای مقاومت منجر شده است. کاربران هم با هشتگ #TrumpIranFailure نوشتهاند: «ترامپ فکر میکرد با چند بمب و تحریم، ایران تسلیم میشود، اما حالا منطقه متحدتر علیه اوست.»
ادعاهای جاهطلبانه ترامپ درباره گرینلند، کانادا و دیگر مناطق
دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود، با طرح ادعاهای جاهطلبانهای درباره الحاق مناطقی مانند گرینلند، کانادا و حتی بخشهایی از پاناما به خاک آمریکا، جنجالهای زیادی به پا کرد. این ادعاها که بخشی از سیاست «آمریکا اول» او بودند، نهتنها با مقاومت شدید بینالمللی مواجه شدند، بلکه به شکستهای دیپلماتیک و سیاسی برای او منجر شدند. دانمارک اعلام کرد که گرینلند فروشی نیست و این پیشنهاد را «غیرواقعبینانه» و «مغایر با حاکمیت ملی» دانست و همچنین، سفر دونالد جونیور، پسر ترامپ، به گرینلند با همراهی یک بابلهد (مجسمه کوچک) از پدرش، به تمسخر گرفته شد و بهعنوان یک نمایش سیاسی بیثمر تلقی شد. در نهایت، این تلاشها نتیجهای نداشت و گرینلند همچنان تحت حاکمیت دانمارک باقی ماند. ایده الحاق کانادا به آمریکا و ادعای مالکیت بر پاناما و کانال پاناما نیز به همین شکل بینتیجه ماندند.
زیرساختها؛ وعدهای فراموششده
بازسازی زیرساختهای فرسوده آمریکا، از جمله جادهها، پلها و شبکههای برق، یکی دیگر از وعدههای پرطنین ترامپ بود. او در کارزار انتخاباتی قول «یک تریلیون دلار سرمایهگذاری» داد. اما گزارش شبکههای خبری آمریکا نشان میدهد که هیچ طرح مشخصی برای این منظور ارائه نشده و بودجه پیشنهادی دولت، عمدتاً صرف برنامههای نظامی و کاهش مالیات شده است. در این باره هم کاربران فضای مجازی با طعنه نوشتهاند: «ترامپ گفت پلها را میسازد، اما فقط پلهای نفرت ساخته!»
اتحاد ملی یا تشدید دوقطبیسازی
ترامپ وعده داده بود که آمریکا را متحد کند و از شکافهای سیاسی و اجتماعی بکاهد. اما آمریکا در صد روز نخست، شاهد افزایش تنشهای نژادی، سیاسی و اجتماعی بوده است. سخنرانیهای تحریکآمیز او، از جمله حملات لفظی به دموکراتها و رسانهها، به اعتراضات خیابانی و درگیریهای پراکنده منجر شده است. تا جایی که نیویورکتایمز گزارش میدهد که حملات نژادپرستانه در برخی ایالتها افزایش یافته و فضای سیاسی آمریکا بیش از پیش مسموم شده است. فضای دوقطبیشده آمریکا، به افزایش خشونتهای سیاسی و اعتراضات منجر شده است. گزارش واشنگتنپست از افزایش حملات به اقلیتها و درگیریهای خیابانی حکایت دارد. تصمیمات جنجالی مانند انتصاب چهرههای تندرو به پستهای کلیدی، از جمله در وزارت دادگستری، به تشدید بیاعتمادی عمومی منجر شده است. تا جایی که فضای مجازی پر از پستهایی است که با هشتگ #DividedAmerica از «فروپاشی اجتماعی» سخن میگویند.
آسیب به محیط زیست
لغو مقررات زیستمحیطی و حمایت از صنایع فسیلی، یکی دیگر از سیاستهای جنجالی ترامپ بوده است. او وعده «استقلال انرژی» داد، اما به گفته گاردین، این سیاستها به افزایش آلودگی و تخریب منابع طبیعی منجر شده است. فعالان محیط زیست هشدار دادهاند که این روند، آمریکا را از اهداف اقلیمی پیمان پاریس دورتر کرده و به شهرت جهانی آن آسیب زده است.
بحران مشروعیت نهادها
حملات مکرر ترامپ به رسانهها، قوه قضاییه و حتی نهادهای انتخاباتی، به کاهش اعتماد عمومی به دموکراسی آمریکایی منجر شده است. نیویورکتایمز گزارش میدهد که نظرسنجیها نشاندهنده کاهش ۱۵ درصدی اعتماد به نهادهای دموکراتیک نسبت به سال ۲۰۲۴ است. این بحران مشروعیت، خطر بیثباتی سیاسی بلندمدت را افزایش داده است.
چشمانداز آینده؛ آمریکا در مسیر افول؟
صد روز نخست ترامپ را اکونومیست «انقلاب ناکام» توصیف کرده و نوشته که این صد روز نهتنها وعدههای او را بیاعتبار کرده، بلکه خسارات سنگینی به اقتصاد، جامعه و جایگاه جهانی آمریکا وارد آورده است. اگر این روند ادامه یابد، آمریکا در پایان دوره چهارساله او با اقتصادی شکننده، جامعهای دوپاره و نفوذی کمرنگ در جهان مواجه خواهد شد. این وضعیت، فرصتی برای رقبا و کشورهایی که در برابر هژمونی آمریکا ایستادهاند فراهم میکند تا نظم نوین جهانی را به نفع خود بازآرایی کنند.