سیوسومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال برگزاری است. سیوسومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (۲۳ اردیبهشت ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) بهصورت علنی در حال برگزاری است.
قاضی دهقانی در ابتدای جلسه ضمن اعلام علنی بودن و رسمی بودن دادگاه، گفت: با توجه به کیفرخواستی که از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شده است، اتهامات متهم ردیف اول (سازمان مجاهدین خلق)، متهم ردیف دوم (مسعود رجوی)، متهم ردیف سوم (مریم رجوی) و سایر متهمان، دایر بر اقدامات تروریستی است. قربانیان اتهامات تروریستی کاملا متفاوت با قربانیان در جرایم دیگر هستند. قربانیان اقدامات تروریستی هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی یعنی شدت آسیبهای وارده تفاوتهای اساسی با سایر قربانیان دارند. چه قربانیان مستقیم و چه قربانیان غیرمستقیم اقدامات تروریستی یعنی خانوادهها و بستگان نزدیک قربانیان تروریسم به صورت کاملا متفاوت از سایر قربانیان مورد آزار قرار میگیرند. وی افزود: بیگناهی محض و اصل غافلگیری از اساسیترین اصول تمایز قربانیان اقدامات تروریستی با سایر قربانیان است. قاضی بیان کرد: هراس از تکرار حادثه از جمله ترسهایی است که تا آخر عمر، همراه قربانیان اقدامات تروریستی است. تنوع جنسیت، سن و موقعیت متفاوت قربانیان تروریسم، اقدامات پسادرمانی در مورد آنها را بسیار مشکل میکند؛ و همین تفاوتهای اساسی منجر شده است که بسیاری از کشورها قوانین خود را با تاکید بر حقوق قربانیان تعریف کنند. از اینرو اینجانب به عنوان یک قاضی، تفسیر قضایی و حقوقی به نفع قربانیان در مقابل تفسیر به نفع متهم در قوانین و مقررات مرتبط با اقدامات تروریستی را به جامعه بینالملل پیشنهاد میکنم.
وی خطاب به کشورهای میزبان متهمان اقدامات تروریستی گفت: برابر با کنوانسیونهای بینالمللی و کنوانسیونهای جامع ملل متحد، کشورهای عضو کنوانسیونها اجازه میزبانی از متهمان و حتی در برخی موارد مظنونین اقدامات تروریستی را ندارد. در اتحادیه اروپا سند موضعگیری مشترک اتحادیه درباره مبارزه با تروریست مصوب سال ۲۰۰۱ از دولتها میخواهد که به تروریستها پناه نداده و مواد ۶ و ۷ این سند اجازه استفاده سرزمینهای اتحادیه اروپا را به تروریستها نداده است. همچنین ماده ۱۶ این سند از دولتها میخواهد پیش از اعطای پناهندگی بهطور کامل اطمینان حاصل کنند که فرد درخواستکننده پناهندگی دخیل و برنامهریز در اعمال تروریستی نبوده است. قاضی ادامه داد: همچنین ماده یک از کنوانسیون مربوط به امور پناهندگان مصوب سال ۱۹۵۱ به صراحت بیان میکند، افراد مشکوک در اقدامات تروریستی از پناهندگی خارج و مستثنی میباشند. در واقع این ماده شرایطی که تروریستها مطابق ماده یک و کنوانیسیونهای مربوطه به امور پناهندگان ۱۹۵۱ تقاضای پناهندگی میکنند، را استثنا میکند و به طور جدی خواستار عدم اعطای پناهندگی به افراد مرتکب در جنایات تروریستی است. وی افزود: بر اساس اصل استرداد، هیچ کشوری برابر با سندی که از اتحادیه اروپا ارائه شد، اجازه اقدامات مغایر با سند و اهداف کنوانسیونهای بینالمللی، اصول و سازمان ملل در خصوص افراد و گروههای تروریستی را ندارد و مطابق با ماده ۳۳ از بند دوم باید به اخراج پناهندگان اقدام کند.
قاضی دهقانی تصریح کرد: امروز متهم ردیف اول این پرونده، شخصیت سازمان مجاهدین خلق و ۱۰۴ متهم دیگر از جمله مسعود رجوی، مریم قجر عضدانلو، افشین علوی و بسیاری از متهمین دیگر با اساسیترین اتهامات اقدامات تروریستی برابر آیین دادرسی کیفری در دادسرای عمومی و انقلاب تهران مواجه بوده و پرونده آن در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حال رسیدگی است. وی ادامه داد: اصل لزوم استرداد متهمان به جرایم تروریستی؛ نمونه بارز آن، ماده ۱۱ از کنوانسیون مبارزه با بمبگذاری تروریستی مصوب سازمان ملل، «جرایم تروریستی» را از شمار جرایم سیاسی خارج کرده است تا این متهمان از حمایتهای مربوط به عدم استرداد مجرمان سیاسی برخوردار نباشند. اینجانب به عنوان رئیس دادگاه شعبه ۱۱ کیفری یک استان تهران که در حال رسیدگی به اتهامات افراد متهم به اقدامات تروریستی هستم. برابر با ماده ۱۱ از کنوانسیون مبارزه با بمبگذاری تروریستی سازمان ملل که به صراحت جرایم تروریستی را از جرایم سیاسی جدا کرده است و نمیتوان به متهمان جرایم بمبگذاری، هواپیماربایی و متهمان اقدامات تروریستی اعطای پناهندگی کرد. هیچ یک از جرایم مقرر در ماده ۲ این کنوانسیون، به عنوان جرم قابل استرداد یا همکاری حقوقی طرفین قابل پذیرش نیست.
قاضی دادگاه منافقین خاطر نشان کرد: برابر با ماده ۱ و ۲ کنوانسیون مبارزه با تروریست مصوب اتحادیه اروپا، که همین مسئله عیناً در آن لحاظ شده است و بر همین اساس مواد کنوانسیون راجع به کیفر اعمال تروریستی مصوب ۱۹۹۷ بر اساس اصل استرداد یا محاکمهکن است و دولتها را به معاضدت قضایی در این خصوص اجبار میکند. اینجانب به دولت و مقامات قضایی فرانسه و اتحادیه اروپا ماده ۱۱ کنوانسیون مبارزه با بمبگذاری تروریستی مصوب سازمان ملل را متذکر میشوم و به متهمین پرونده اعلام میکنم که این دادگاه با تمام توان و اقتدار قانونی خود برای استرداد و محاکمه متهمان برابر قانون اقدام خواهد کرد. دولت فرانسه برابر با مقررات بینالمللی برشمرده و بسیاری از کنوانسیونهای دیگر اجازه میزبانی از متهمان این پرونده را ندارد. اتحادیه اروپا برابر با سند تنظیمی و مواد برشمرده اجازه ندارد سرزمین اروپا را برای متهمان اقدامات تروریستی میزبانی کند. قاضی دادگاه ادامه داد: برابر با لایحهای که در جلسلات قبل دریافت کرده بیش از ۲۰۰ نفر دیگر از خانواده شکات به شاکیان افزوده شدند. ملت ایران به عنوان قربانیان تروریسم شکایت خود را علیه تمام دولتهایی که میزبانی از متهمین را بر خلاف قوانین بینالمللی انجام دهند، پیگیری خواهد کرد. وی افزود: میزبانی از متهمین اقدامات تروریستی به نوعی تلقی نیروی نیابتی آنها محسوب میشود. بهطور جدی به مقامات قضایی فرانسه و اجرایی دولت فرانسه و اتحادیه اروپا متذکر میشویم میزبانی از متهمان اقدامات بمبگذاری و متهمان اقدامات تروریستی (به صراحت در ماده ۱۱ کنوانسیون مبارزه با بمبگذاری واژه متهم به کار رفته است)؛ و پناهندگی به آنها خلاف مقررات امروز دولت فرانسه است.
قاضی دادگاه منافقین با تاکید بر اینکه کشورهای اروپایی یا دولت فرانسه نباید مانع حضور متهمین در دادگاه شوند، تصریح کرد: ممانعت از حضور متهمین در دادگاه به نوعی مقابله با صلح بینالمللی است. ما در قوانین خود آیین دادرسی متفاوتی در رسیدگی به اقدامات تروریستی برای متهمین نداریم. نوع بیطرفی و عدالتی به صورتی است که بر اساس آیین دادرسی یکپارچه در حال حاضر در حال رسیدگی است. وی در ادامه به قانون مظنون تحت نظر در قانون آیین دادرسی فرانسه اشاره کرد و گفت: با لحاظ قانون ۱۴ آوریل ۲۰۱۱ قانون آیین دادرسی کشور فرانسه، با توجه به لزوم نگهداری شخص مظنون به اقدامات تروریستی نزد نیروهای پلیس برای انجام تحقیقات اولیه و سرعت عمل در حفظ دلایل و آثار جرم تا ۹۶ ساعت و با استثنائات فراوانی روبروست. در حالی که در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ایران آیین دادرسی یکپارچه وجود دارد و فرض برائت حتی برای این متهمین و اصل آزادی به عنوان یک حق مسلم و برخورداری از وکیل برای آنها پذیرفته شده است.
قاضی دهقانی یادآور شد: دولت فرانسه و اتحادیه اروپا که سندهای متعدد در مورد عدم میزبانی از متهمان اقدامات تروریستی را تنظیم میکنند امروز مکلف هستند که متهمان تروریستی را به این دادگاه مسترد کنند. متهمان پرونده از قبیل مسعود رجوی، مریم قجر عضدانلو، ابریشمچی و سایر متهمان بدانند این دادگاه برای کشف حقیقت و عدالت در راستای قوانین و مقررات قانونی و آنچه که به لحاظ بینالمللی در قواعد داخلی ما پذیرفته شده است متهمان را به کشور مسترد خواهد کرد و به میزبانان متهمین که بر خلاف قوانین کشورهای خود عمل میکنند یادآور میشوم ملت ایران علیه مسئولین اجرایی و قضایی فرانسه که برخلاف قوانین کشورهای خود از این متهمان میزبانی میکنند اقامه شکایت خواهد کرد. در ادامه حجت الاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده در جایگاه قرار گرفت و در رابطه با اقدامات گروهک منافقین در هواپیماربایی گفت: مسعود رجوی متهم ردیف دوم شخصیتی است که برای رسیدن به اهداف خودش و مطرح کردن سازمان و قدرت خودش حتی به اعضای گروهک تروریستی هم رحم نکرده است. مسعود رجوی برای اینکه حمایت آمریکاییها را جلب و قدرت خود را حفظ کند حتی به زنان و دختران سازمان مجاهدین هم رحم نمیکند و آنها را در اختیار آمریکاییها قرار میدهد.
وی گفت: در حد فاصل ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ طبق مستندات سازمان در وضعیتی قرار میگیرد که برای نجات خودش از مرگ سیاسی دست به اقدامات غیراخلاقی مانند ترور افراد عادی و شکنجه افراد، بمبگذاری در مراکز مهم کشور و ترور افراد اثرگذار میزند تا به تصور خودش مردم ایران را از پای در بیاورد. یکی از ویژگیهای گروهکهای تروریستی این است که برای جذب مردم دست به اقدامات رعبآور بزنند تا مردم از روی ترس از آنها حمایت کنند مانند داعش که چنین کاری را انجام میداد. وکیل شکات ادامه داد: مسعود رجوی برای تبلیغ و رسانهای شدن و نجات سازمان از مرگ سیاسی دست به اقدام تروریستی هواپیماربایی میزند. مستند به شماره ۱۶۱ نشریه مجاهد صفحه ۳۷ صراحتا اعلام میکنند که ۵ نفر از اعضای سازمان در شهر شیراز کنترل بوئینگ ۷۴۷ که عازم تهران بوده را به دست گرفته و پس از سوختگیری در کویت عازم اروپا شده است. ابراهیم خدابنده در دادگاه شهادت داده که آقای سید المحدثین، مسئول روابط خارجی سازمان اعلام کرده بود که در مورد هواپیماربایی بگویید که این یک کار خودجوش بوده و مورد تایید ما نبوده است. وی گفت: سازمان از یک سو به اعضای خود دستور هواپیماربایی میدهد و از سوی دیگر به آنها میگوید که اعلام کنند این کار را خودجوش انجام دادهاند. سازمان در مورد ترور و شکنجه هم همین سیاست را در پیش گرفته بود. وکیل شکات بیان کرد: داریوش دهقان که خودش یکی از هواپیمارباها بود، گفته است که هدف هواپیماربایی صرفا بُعد رسانهای آن است.
وکیل شکات در ادامه گفت: اگر این افراد عضو سازمان نبودند چطور مسعود رجوی خود را فرمانده آنها میداند. اگر این افراد با سازمان ارتباطی نداشتند چطور نشریه مجاهد شماره ۱۶۱ صفحه ۳۷ اقرار میکند که یکی از هستههای مقاومت مردمی ما کنترل هواپیما را به دست گرفته است. شاهد دیگر ما آقایان عیسی آزاده و ابراهیم خدابنده هستند که در دادگاه شهادت دادهاند. در سایت منافقین زندگینامه هواپیماربایان را منتشر کردهاند. وی افزود: مسعود رجوی و کادر مرکزی سازمان به هستههای مرکزی مقاومت اعلام میکنند، هر کسی که میتواند هواپیماربایی، ترور و بمبگذاری انجام دهد. وکیل شکات بیان کرد: اقدام دیگر سازمان هواپیماربایی یک فروند بوئینگ ۷۲۷ است که در کیفرخواست به آن اشاره شده است. سپس فریدالدین عطالو نماینده حقوقی سازمان هواپیمایی کشور در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان نماینده دولت در اعمال حاکمیت صنعت هوانوردی وظیفه نظارت بر فعالیت هواپیمایی کشوری، جلوگیری از وقوع مخاطرات و حفظ مصالح عمومی را بر عهده دارد. در مهرماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی مصادف با اکتبر ۱۹۸۲ میلادی یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران توسط یکی از عوامل نفوذی گروهک تروریستی منافقین در آن شرکت به عنوان خلبان کیهان جهانفخر با ۷۰ مسافر در مسیر تهران-وین ربوده و پس از فرود در فرودگاه اتریش از مقامات این کشور، تقاضای پناهندگی سیاسی کرده و این خلبان اطلاعات طبقهبندی شده خود را در اختیار سازمان منافقین قرار میدهد.
وی افزود: خبر این حادثه در نشریه اتحادیه انجمن دانشجویان مسلمان خارج از کشور، شماره ۵۹ صفحات ۱، ۸، ۹ و ۱۰ و شماره ۶۰ همین نشریه در صفحه ۲۵ منتشر شده است. همچنین متن مصاحبه خلبان کیهان جهانفخر با نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان خارج از کشور به شماره ۵۹ در صفحات ۸ تا ۱۰ درج شده است که در این مصاحبه وی حمایت کامل و پیوستگی خود را به سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین اعلام میکند. عطالو بیان کرد: خبر جلسه کنفرانس مطبوعاتی در وین نیز با حضور این خلبان در نشریه اتحادیه انجمنهای مسلمان خارج از کشور شماره ۶۰ و در صفحه ۲۵ و شماره ۶۱ در صفحه ۲۹ منتشر شده است؛ لذا با توجه به ضرورت رسیدگی به موضوع، برابر مفاد ماده ۲۳ قانون هواپیمایی کشوری مصوب ۱۳۲۸ هجری شمسی و اصلاحات بعدی آن و مقررات مندرج در اسناد بینالمللی شامل کنوانسیون توکیو، کنوانسیون جلوگیری از تصرف غیرقانونی لاهه ۱۹۷۰، کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری مونترال کانادا ۱۹۷۱، کنوانسیون بینالمللی مقابله با گروگانگیری ۱۹۷۹، ضمیمه ۱۷ کنوانسیون شیکاگو ۱۹۴۴، قانون مبارزه با تروریسم و قانون مجازات اسلامی ضمن اعلام شکایت سازمان هواپیمایی کشوری از محضر دادگاه، تعقیب و اشد مجازات مرتکبین این جرم از جمله شخصیت حقوقی سازمان مجاهدین خلق، کادر مرکزی و اعضای آن را استدعا دارم. قاضی دادگاه عنوان کرد: برابر لایحهای که به دادگاه ارائه کردید از خلبانی به نام کیهان جهانفخر اعلام جرم کردید. جرمی که این شخص مرتکب شده چیست؟
نماینده حقوقی سازمان هواپیمایی کشوری گفت: این خلبان در مسیر پرواز، هواپیما را ربوده و به مکانی که مجاهدین حضور داشتند منتقل کرده در حالی که برابر اعلام شرکت ایرانایر این شخص ۱۶ سال جزو کارکنان هواپیمای جمهوری اسلامی و به عنوان خلبان مشغول به کار بوده است. این اقدام خلبان موجب رعب و وحشت مردم و مسافران پرواز شده است. قاضی دهقانی گفت: با توجه به اطلاعاتی که نماینده سازمان هواپیمایی کشور در اختیار دادگاه قرار داده و طرح شکایت از سوی نماینده سازمان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران و هواپیمایی کشوری، این دادگاه اعلام جرم علیه کیهان جهانفخر را پذیرفته و این شکایت را برابر ماده ۳۴۱ از قانون دادرسی کیفری و قوانین هواپیمایی کشوری به دادسرای صالح برای رسیدگی ارسال میکند. سپس حامد افکاری مهربان نماینده حقوقی شرکت هواپیمایی ایرانایر در جایگاه قرار گرفت و در رابطه با مداخله کشور فرانسه در موضوع هواپیماربایی گفت: طبق قوانین اتحادیه اروپا چنانچه فردی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا درخواست پناهندگی سیاسی داشته باشد نباید مظنون به اقدامات تروریستی باشد. ۵ نفری که اقدام به هواپیماربایی از شیراز کردند در فرانسه محاکمه شدند و این افراد به ۱۰ سال زندان محکوم میشوند که مدتی بعد تبدیل به ۵ سال میشود و پس از گذشت یک سالونیم پناهندگی کشور فرانسه را میگیرند. چطور کشوری که خودش را سرآمد در قوانین میداند اینگونه رفتار میکند.
وی گفت: هواپیمای دومی که ربوده میشود، هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ بود که توسط خلبان کیهان جهانفخر مورد ربایش قرار میگیرد و در فرودگاه وین با ۷۰ مسافر به زمین مینشیند. خلبان کیهان جهانفخر ۱۵ سال جزو خلبانان ارشد و موسس کانون خلبانان بود. وی اطلاعات طبقهبندی را از کشور خارج و تحویل سازمان مجاهدین میدهد و با نشریات مختلف مصاحبه و در فرانسه خود را تحویل مسعود رجوی میدهد. نماینده حقوقی شرکت هواپیمایی ایرانایر گفت: کشورهای اروپایی هیچ اقدام قضایی در مورد این فرد نکردند و به وی پناهندگی دادند. پیرو لایحهای که به دادگاه تقدیم کردم، هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران از این خلبان خائن و سازمان مجاهدین شکایت و درخواست اشد مجازات را دارد. قاضی گفت: آیا در مورد ارائه اطلاعات طبقهبندی توسط این خلبان به سازمان مجاهدین، اتهامی خاصی مدّ نظر شما است؟ نماینده حقوقی شرکت هواپیمایی ایران ایر گفت: شکایت ما در رابطه با جاسوسی و هواپیماربایی در رابطه با خلبان کیهان جهانفخر است. قاضی گفت: دادگاه این شکایت را میپذیرد و برابر مقررات برای رسیدگی به دادسرا ارسال میکند. حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده عنوان کرد: مسئله مهمی که جلسه قبل بنده نسبت به آن اعلام جرم کردم و مغفول مانده جرم آدمربایی است که مستند به ماده ۵، ۶ و ۷ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ با توجه به اینکه دادگاه صوری کشور فرانسه نسبت به رسیدگی به جرم هواپیمارباها به این موضوع رسیدگی نکرده، این دادگاه، صالح رسیدگی به این جرم است.
وی با بیان اینکه در سراسر دنیا آدمربایی بعد از قتل مهمترین جرم علیه تمامیت جسمانی افراد در نظر گرفته شده است، گفت: مواد فراوانی از اعلامیه حقوق بشر و حقوق شهروندی فرانسه مصوب سال ۱۷۸۹ میلادی، اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب سال ۱۹۴۸، اعلامیه اسلامی حقوق بشر مصوب سال ۱۹۹۰ میلادی، به آزادی انسان بهویژه آزادی تن تصریح دارد. با توجه به این قرائن به نظر میرسد که دولت و قضات فرانسه به جای اینکه پای تروریست را قطع کنند حامی تروریستها هستند و به آدمرباها و هواپیمارباها و برهمزنندگان امنیت ایران و امنیت جهانی پناه دادند. حجتالاسلام والمسلمین مداح یادآور شد: قانونگذار ما در ماده ۶۲۱ از کتاب پنجم تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده قانون مجازات اسلامی صراحتاً اعلام میکند که هر کس به قصد مطالبه وجه یا مال یا انتقام یا به هر منظور دیگری به عنف یا تهدید یا حیله یا به هر نحو دیگر شخصاً یا توسط شخص دیگری، شخصی را برباید یا مخفی کند در صورتی که ارتکاب جرم به عنف یا تهدید باشد به حبس درجه ۴ و در غیر این صورت به حبس درجه ۵ محکوم خواهد شد. وی خاطرنشان کرد: در تطبیق جرم آدمربایی با اتفاقی که هواپیمارباها رقم زدند باید عرض کنم که سازمان مجاهدین خلق و اعضای این سازمان در موارد متعدد آدمربایی انجام دادند و تنها به موضوع هواپیماربایی برنمیگردد. با استناد به صفحه ۶۶۲ تا ۶۶۷ کیفرخواست در عملیات مهندسی، شکنجه و ترور مردم عادی آدمربایی توسط این سازمان انجام شده است. یکی دیگر از مصداقهای آدمربایی ربایش هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ بوده است.
وی ادامه داد: در شرایط و اوضاع و احوال جرم آدمربایی حقوقدانان سه مورد از جمله: تحقق عرفی ربایش، عدم رضایت بزهدیده و زنده بودن بزدهدیده را مطرح کردند که هر سه شرط در این مصداق محقق شده است. در نشریه مجاهد شماره ۲۱۲ صفحه ۳۵ اطلاعیه هسته مقاومت در هواپیما را منتشر میکنند که اعلام میکند این هواپیما تحت کنترل کامل هواداران مجاهد خلق درآمده است. در این اعلامیه همچنین آمده که مقدار فراوانی تیانتی در هواپیما جاسازی شده و با کوچکترین اتفاق پیشبینی نشدهای منفجر خواهد شد. همچنین هواپیمارباها مسافران را به تیراندازی و انفجار هواپیما تهدید کردند؛ که همه این موارد مصداق آدمربایی است. وکیل شکات پرونده اضافه کرد: طبق قانون ما آمر در جرم آدمربایی، مجازات مباشر را دارد و این نشان از اهمیت جرم آدمربایی دارد؛ بنابراین متهم ردیف دوم پرونده یعنی مسعود رجوی و همچنین تمام افراد کادر نظامی سازمان همگی آدمربا و مباشر این جرم هستند و باید به این جرم نیز محکوم شوند. تکمیل میشود.
وی افزود: برخی فقها نیز معتقدند آدمربایی در حکم افساد فیالارض است و این حکم فقط برای یک مورد آدمربایی عنوان شده است، اما وقتی یک گروه سازمانیافته در موارد متعدد اقدام به آدمربایی کنند آیا این نمیتواند مصداقی از ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی با عنوان مجرمانه افساد فیالارض باشد؟ سپس عبدالله افغان یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق پس از ادای سوگند در جایگاه حاضر شد و اظهار کرد: من در سال ۱۳۶۷ و پس از عملیات مرصاد در عراق به سازمان پیوستم و سال ۱۳۸۴ نیز به ایران برگشتم. وقتی وارد سازمان شدم اعلام کردند که فردی به نام حسین افتخاری با نام مستعار احسان، هواپیمایی را از شیراز ربوده و به فرودگاه اورلی منتقل کرده است. قاضی پرسید: شما با شخص حسین افتخاری صحبت کردید و درباره هواپیماربایی از او سوال پرسیدید؟ این شاهد عینی پاسخ داد: بله. ولی او اصرار داشت که راجع به بوئینگ از او سوالی نپرسیم. اما صراحتاً به ربودن هواپیما اقرار کرد. قاضی سوال کرد: شما حسین افتخاری را کجا ملاقات کردید؟ عبدالله افغان جواب داد: در اردوگاه اشرف. بیشتر اعضا هم او را به شوخی حسین دزد صدا میکردند و میگفتند که او یک هواپیما دزدیده است. آنگونه که اعضا در کمپ تعریف میکردند، حسین افتخاری کلت را در گچ دستش جاسازی کرده و وارد هواپیما کرده بود و پس از اینکه هواپیما را ربوده بود آن را در فرودگاه اورلی به رجوی تحویل داده بود. او در سال ۶۷ در پادگان اشرف در یگان ما حضور داشت. قاضی دوباره پرسید: شخص دیگری مرتبط با این موضوع را در آنجا دیدید؟ این عضو جدا شده منافقین جواب داد: خیر.
قاضی گفت: چطور میتوان مطمئن شد که این گروه با رجوی در ارتباط بودند؟ این شاهد عینی عنوان کرد: حسین افتخاری با ما در یک یگان بود. این افراد خود را هسته مقاومت میدانستند و ما نیز این موضوع را در نشریه مجاهد خوانده بودیم. در محفلها هرگز اجازه صحبت کردن راجع به این موضوعات به ما داده نمیشد و همه اطلاعاتی که دارم مربوط به قبل از سال ۶۷ و شروع جریان محفل است. قاضی سوال کرد: از چه زمانی تا چه زمانی با حسین افتخاری در یک یگان بودید؟ این عضو جداشده سازمان منافقین جواب داد: من نفر آتش توپخانه ۱۲۲ و ۱۳۰ بودم. از سال ۶۷ پس از گذراندن یک دوره آموزشی تا آخرین لحظه که آمریکاییها، پادگان اشرف را مصادره کردند یعنی تا سال ۸۲ در یگان توپخانه بودم. حسین افتخاری هم مدتی در یگان ما و بعد در یگان مکانیزه بود. آدم مسئلهداری بود و با سازمان مشکل داشت و اصلاً به ظاهر او نمیآمد که بتواند یک هواپیما را برباید. وی گفت: زمانی که عضو سازمان شدم فردی مذهبی بودم و روزه میگرفتم. یک روز که روزه بودم فرمانده به من گفت روزه نگیر، اگر یک روز رژیم سرنگون شود تو حداکثر استاندار مازندران بشوی، همین جا بود که ذهنم به هم ریخت. بعد از سال ۷۹ به اجبار در سازمان بودم. مدتی بعد افرادی که به اجبار در سازمان بودند شروع به خودکشی کردند و یکی از افرادی که دست به خودکشی زد خود من بودم. افغان ادر ادامه گفت: بچههای ۲ تا ۳ سالهای که در جریان جنگ با کویت به اروپا فرستاده شده بودند را زمانی که ۱۷ یا ۱۸ ساله شده بودند به سازمان بازگرداندند. این بچهها به ما توهین میکردند. همین موضوع باعث شد قرص بخورم و خودکشی کنم. یک نفر نیز با کلت به پای خودش شلیک کرد.
قاضی گفت: شما از عملیاتهای جدار مرزی خبر دارید؟ این عضو جدا شده سازمان گفت: فقط میدانم تیمی که میخواست شهید لاجوردی را ترور کند ۶ ماه پیش ما بودند و ما از این موضوع خبر نداشتیم. بعد از انجام عملیات در تهران متوجه این موضوع شدیم. قاضی گفت: در طول ۶ ماه چکار میکردند؟ این عضو جدا شده سازمان گفت: آموزش نظامی میدیدند. اسم یکی از آنها رضا بود. زمانی که عملیات ترور شهید لاجوردی انجام شد، این فرد هم کشته شد، مسعود رجوی به او لقب قهرمان ملی داد. در ادامه رضا محمدی وکیل متهم ردیف اول پرونده و ۲۰ نفر از اعضای سازمان، در جایگاه حاضر شد و از عبدالله افغان عضو جدا شده سازمان منافقین سوال کرد: شما در بخشی از اظهارات خود گفتید که از اعضای سازمان شنیدهاید، هواپیمای شیراز به مقصد بندرعباس ربوده شده در حالی که هواپیمای ربوده شده مربوط به پرواز شیراز - تهران بود. در این مورد توضیح بفرمایید که بر اساس شنیدههایی که آن زمان شنیدید کدام مقصد برای این پرواز بوده است؟ وکیل برخی از متهمان ادامه داد: به موجب کیفرخواستی که صادر شده یک هواپیما به مقصد وین و هواپیمای دیگری به مقصد آمستردام بوده است. نماینده حقوقی سازمان هواپیمایی هم اظهار کرد که هواپیماربایی در دادگاه فرانسه رسیدگی نشده است. حال سوال من این است آیا این اقدام اساسا هواپیماربایی بوده و فعل ربودن اتفاق افتاده است؟ هواپیمایی از مبدا برمیخیزد و در مقصد مینشیند و پس از فرود در مقصد خلبان اعلام میکند که نمیخواهد به ایران برگردد؛ آیا این اقدام واقعاً ربودن محسوب میشود؟ البته در رابطه با هواپیمایی که به مقصد تهران بوده موضوع فرق میکند، اما در دو مورد دیگر به نظر من اصلاً ربایشی صورت نگرفته است. در این مورد توضیح دهید؟
وی ادامه داد: نکته دیگری که به شاهد مربوط نمیشود، اما برای من ابهام است این است که وکیل شکات بیان میکند، چون هواپیماربایی رخ داده پس آدمربایی هم رخ داده است. اگر بخواهیم بر این موضوع استناد کنیم در جیب مسافران کیف پول هم وجود داشته پس کیفقاپی هم رخ داده است؟ یعنی بر این اساس ۱۰ عنوان مجرمانه بر یک فعل میتوان بار کرد. آیا این درست است؟ افغان از اعضای جدا شده سازمان منافقین گفت: مبدا و مقصد پرواز را من از اعضای سازمان شنیدم و نقل قول بود و در این رابطه از زبان خود حسین افتخاری چیزی نشنیدم، چون از او خواسته بودند که راجع به این موضوع با کسی صحبت نکند؛ اما اینکه کلت را در گچ دستش جاساز کرده بود را من از خود حسین افتخاری شنیدم. حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده بیان کرد: با توجه به اظهارات وکیل متهمان باید عرض کنم در علم حقوق موضوعی تحت عنوان تعدد معنوی داریم؛ یعنی یک رفتار میتواند مصداق دو یا چند عنوان مجرمانه باشد. مطلب من این بود که گاهی ما با یک فقره آدمربایی مواجه هستیم و گاهی با آدمربایی شبکهای که میتواند به صورت گسترده امنیت داخلی یا خارجی ما را تحت شعاع قرار دهد. در اظهاراتم به نظرات فقها اشاره کردم که این جرم را مصداق افساد فیالارض میدانند. وی افزود: حقوقدانان و قانون مجازات ما تصریح دارد که تعزیر با حد قابل جمع است. حال اگر این تعزیر و حد از یک جنس بود شخص صرفا به مجازات حد محکوم میشود، اما اگر حد و تعزیر متفاوت باشند هیچ منافاتی ندارد که شخص هم تعزیر شود و هم حد بخورد.
قاضی عنوان کرد: وکیل شکات سوال میکند که آیا شما مدعی هستید که از یک جرم واحد، نتایج مجرمانه متعدد حاصل شده مانند آنچه که در بند چه ۱۳۴ آمده است یا اساساً یک جرم است با عناوین مختلف؟ وکیل شکات پرونده پاسخ داد: یک جرم است با عناوین مختلف و آن جرم هواپیماربایی است. این جرم گاهی صرفاً ربایش هواپیماست، اما در اینجا سلاح هم کشیده شده و اخافهالناس هم صورت گرفته است. اگر در جریان این هواپیماربایی کسی در هواپیما کشته میشد آیا میتوانستیم بگوییم که اینها صرفاً هواپیماربا هستند و باید تعزیر شوند و نباید قصاص شوند؟ گاهی یک جرم در موضوعات مختلف میتواند عناوین متعدد پیدا کند. این اتفاق یک هواپیماربایی بود که تمام ارکان آدمربایی را نیز شامل میشد. حامد افکاری مهربان نماینده حقوقی شرکت هواپیمایی ایران ایر در جایگاه قرار گرفت و گفت: کیهان جهانفخر هواپیما را در وین به زمین نشاند. زمانی یک هواپیما به یک خلبان سپرده میشود که تعهداتی را به شرکت هواپیمایی بدهد. کیهان جهانفخر نیز تعهداتی را سپرده بود. جهانفخر در نشریه انجمن دانشجویان با افتخار اعلام میکند که این کار را برای سازمان مجاهدین انجام داده است و اقرار به این موضوع کرده است. وی گفت: خلبان برابر تعهداتی که به شرکت میدهد باید یک هواپیما را به مقصد برساند و اگر این کار را انجام نداد، هواپیماربایی است. محمدی وکیل متهمان در ادامه گفت: هواپیماربایی با سرقت هواپیما متفاوت است. نماینده حقوقی شرکت هواپیمایی ایرانایر میگوید ما هواپیما را به خلبان دادهایم و این فرد هواپیما را برنگردانده است. این موضوع هواپیماربایی نیست بلکه خیانت در امانت بوده است. نماینده حقوقی شرکت هواپیمایی ایران ایر گفت: از دید ما این کار هواپیماربایی است.
سپس هادی شعبانی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق در جایگاه حضور یافت و گفت: ۲۰ سال با سازمان مجاهدین همکاری میکردم و امروز به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شدم. سال ۱۳۶۴ عضو سازمان شدم و سال ۱۳۸۳ از سازمان جدا شدم و در عملیاتهای مرصاد و چلچراغ حضور داشتم. وی گفت: سال ۶۳ ارتباطم از طریق تلفن با سازمان وصل شد و با کد رادیویی، پیامها را دریافت میکردم و آبان سال ۶۴ به پاکستان رفتم و با پاسپورت تقلبی به عراق رفتم. شعبانی در رابطه با هواپیماربایی گفت: یکی از عوامل هواپیماربایی داریوش دهقان بود. داریوش دهقان سال ۶۹ در یگان مکانیزه بود. یک سال با این فرد در یک مرکز بودم، اما هیچ وقت داریوش دهقانی در مورد هواپیماربایی صحبت نمیکرد. در سازمان هیچ فردی در مورد کارهایش صحبت نمیکرد. در مناسبات سازمان هیچ فردی به اختیار خودش و بدون دستور سازمان نمیتوانست کاری انجام دهد و هواپیماربایی هم یک اقدام سازمانی بود. این عضو جداشده سازمان گفت: در مورد انفجار حزب جمهوری اسلامی هم، سازمان نیاز به یک عملیات داشت تا خودش را نشان دهد. در سال ۱۴۰۲ و با شروع دادگاه سازمان به جنایاتی که انجام داده اقرار کرد. شعبانی ادامه داد: در حادثه هواپیماربایی، فرانسه به اعضای سازمان پناهندگی داد. داریوش دهقان در یک عملیات مرزی و به صورت مشکوک کشته شد. به این صورت که در یک عملیات در منطقهای که مینکاری شده بود، وارد شد و به وی هم گفته نشد که منطقه مینکاری شده است. پای داریوش دهقان روی مین رفت و کشته شد. اعضای دیگر سازمان هم که مخالفت خود را مطرح میکردند به صورت مشکوک کشته میشدند. وی ادامه داد: مسعود رجوی به صورت علنی میگفت که انقلاب نیاز به خون دارد و چند نفر هم بیگناه کشته شوند اشکالی ندارد.
این عضو جدا شده سازمان گفت: داریوش هیچ وقت در مورد هواپیماربایی صحبت نمیکرد. زیرا هر کسی حرف میزند برایش مشکل پیش میآمد. بعد از کشته شدن داریوش در سازمان گفتند که این فرد در عملیات هواپیماربایی معاون تیم بود. شعبانی گفت: در سازمان کاری میکردند که خبرچینی کنیم به همین دلیل هیچ کسی حرف نمیزد. قاضی گفت: از سرنوشت بقیه افراد تیم هواپیماربایی خبر دارید؟ شعبانی گفت: خیر، خبر ندارم. زمانی که در ایران بودم کارها و عملیاتهای زیادی میتوانستم انجام دهم، اما سازمان به ما دستور میداد چه کاری انجام دهیم. به همین دلیل هواپیماربایی هم با دستور سازمان انجام شده است. دستورات از بالا به پایین صادر میشد. وی افزود: بزرگترین عملیات سازمان انفجار ۷ تیر ماه بود که رجوی آن را اعلام کرد. در ادامه حجتالاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده گفت: نکتهای که لازم میدانم مطرح کنم این است که در همین موضوع هواپیماربایی، خلبان باید هواپیما را به مقصد وین مینشاند یا این که باید هواپیما را برمیگرداند و در تهران مینشاند؟ طبق قوانین بینالمللی و قوانین سازمان هواپیمانی مقصد هواپیما تهران بوده نه وین. این موضوع را نماینده حقوقی هواپیمایی به صورت کامل برای دادگاه توضیح خواهند داد.
وی ادامه داد: زمانی که وجدانها به خواب میروند و کشورهای اروپایی به تروریستهای جنایتکار اماننامه میدهند، تروریستهای کودککشی که حتی به کودکان ۲ و ۳ ساله و حتی کودک ۱۸ ماهه رحم ندارند، یکی از جنایات سازمان این بوده است که توسط یک هسته مقاومت در شیراز اتوبوسی را منفجر میکنند و در این اتوبوس دختری ۲ ساله به نام لیلا نوربخش بوده که به شهادت میرسد. پدر و مادر این کودک شهید به عنوان شاکی در جلسه حاضر هستند و ویدئویی از شرح ماوقع در مورد انفجار اتوبوس و افرادی که در این ماجرا نقش داشتند، تهیه شده که اجازه میخواهم در دادگاه پخش شود. در ادامه ویدیویی از حادثه تروریستی اتوبوس شیراز در دهه ۶۰ در این جلسه دادگاه پخش شد. سپس وکیل شکات پرونده اظهار کرد: خواهر این کودک شهید دو ساله با نام زهرا نوربخش که جانباز این حادثه است نیز در دادگاه حاضر است. اجازه میخواهم، اولیای دم این شهید در جایگاه قرار بگیرند.
پدر شهیده لیلا نوربخش، از شهدای انفجار تروریستی اتوبوس شیراز در جایگاه قرار گرفت و گفت: منافقین میگویند ما این کودکان را نکشتیم و این کارها را نکردیم ما پاسدارها را کشتیم، اما میبینید که این انفجار از جنایتهای آنهاست. خانواده ما آسیبهای بسیاری از این انفجار دید، فرزند جانبازم زهرا نوربخش، ده بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و زندگیاش مختل شد. سر او کاملا سوخته بود. ما یک آدم عادی بودیم که منافقین این جنایت را در مورد ما انجام دادند و بعد میگفتند این کار را نکردیم. روز عید غدیر سال ۶۰ این کار را انجام دادند و الان پناهنده شدند و منکر این کارها شدهاند. آیا کسی هست که جلوی کارهای اینها را بگیرد؟ گناه امثال ما چیست؟ اینها هزاران نفر را شهید کردند گناه آنها چه بود؟ منافقین میگفتند بیایید طرفدار ما بشوید و ما را تایید کنید. از جناب آقای قاضی تقاضای مجازات اعضای این سازمان را دارم. پدر شهیده نوربخش در پاسخ به سوال قاضی در مورد اینکه آن روز با چند نفر سوار اتوبوس شدید بیان کرد: من به همراه اعضای خانوادهام سوار اتوبوس شدیم ولی منافقان هم در اتوبوس بودند و ما نمیدانستیم. قاضی پرسید: مبدا و مقصد اتوبوس کجا بود؟ پدر شهیده نوربخش گفت: ما از ابیوردی سوار اتوبوس شدیم و میخواستیم به شاهچراغ برویم. قاضی پرسید: در مسیر سوار شدید یا ترمینال؟ پدر شهیده لیلا نوربخش گفت: در مسیر سوار شدیم و اتوبوس خط واحد بود. در فلکه نمازی این اتفاق افتاد. قاضی پرسید: اتوبوس پر بود؟
پدر شهید پاسخ داد: بله. چهار خانم در اتوبوس نشسته بودند. به فلکه نمازی که رسیدیم یکی از آن خانمها گفت اتوبوس را نگه دارید، در ماشین بمب گذاشتهاند، اما دروغ میگفتند. وقتی همه مسافران هجوم آوردند به در جلوی اتوبوس که پیاده شوند، فقط آن چهار نفر از در عقب پیاده شدند. من در حالی که دخترم زهرا در بغلم بود به آن چهار نفر نگاه میکردم و دیدم که یک پلاستیکی درآوردند و پرت کردند وسط اتوبوس و بعد یک کبریت را آتش زدند و به داخل انداختند. سه نفر از آنها سوار یک پیکانی شدند و رفتند، اما یکی از آنها منتظر ماند تا ببیند چه اتفاقی میافتد و انفجار چند نفر کشته میدهد و حتی چندبار با مادرش در مدت چندماهی که دخترم زهرا در بیمارستان نمازی بستری بود میآمد ملاقات که این خانم بعدها خودش را معرفی میکند و اقرار میکند که انفجار کار او بوده است. قاضی گفت: در اتوبوس شخص نظامی وجود داشت یا همگی مردم عادی بودند؟ پدر شهیده لیلا و جانباز زهرا نوربخش گفت: همگی مردم عادی بودند و منافقی که باعث این آتشسوزی شده بود بعدها اقرار کرد ما میخواستیم اتوبوس را آتش بزنیم که این اتفاق افتاده ما نمیخواستیم شخصی را ترور کنیم. قاضی از وی پرسید: آیا شما شکایتی دارید؟ پدر شهیده لیلا نوربخش پاسخ داد: بله از منافقین شکایت دارم. تقاضای قصاص دارم. بچه من را در اتوبوس آتش زدند و من به چشم خودم دیدم بچهام در آتش میسوزد ولی دیگر نمیتوانستم هیچ کاری انجام دهم. من و همسرم، چون بچه خود را در این ترور از دست دادهایم پدر و مادرهایی که در غزه هر روز کودکان خود را از دست میدهند درک میکنیم. همسرم خیلی از روزها برای این کودکان گریه میکند.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح در جایگاه حاضر شد و درخواست کرد، ویدیویی از اقرارهای فلور زارع یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که عامل و مسبب آتش کشیدن اتوبوس شیراز در دهه ۶۰ شده بود پخش شود. ویدیویی در مورد اعترافات فلور زارع یکی از عوامل به آتش کشیدن اتوبوس شیراز در دهه ۶۰ که از اعضای سازمان مجاهدین خلق است در جلسه دادگاه پخش شد. در ادامه وکیل شکات پرونده در جایگاه حاضر شد و به بیان بخشی از اقرارهای خانم زارع پرداخت و در بیان بخشی از اقرارهای وی گفت: از آغاز فاز نظامی خط سازمان ایجاد خط ترور و وحشت میان مردم و همچنین مقابله با مردم بود که خطوط زیادی در این رابطه دارند. درخصوص مقابله و ایستادن جلوی مردم با این حال که ما فکر میکردیم داریم برای مردم کار میکنیم ولی عملاً روبروی مردم ایستاده بودیم از جمله خط آتش زدن اتوبوس در شیراز بود که من خودم یکی از افرادی هستم که در این جریان شرکت داشتم که آتش زدن اتوبوس منجر به شهید شدن یک طفل بیگناه شد و تا آنجایی که من اطلاع دارم افراد دیگری نیز در این جریان سوختهاند. وی افزود: فلور زارع در بخش دیگر از اقرارهای خود بیان میکند، قبل از دستگیر شدنم طبق شایعاتی که در بیرون بود فکر میکردم به محض ورود به زندان با انواع و اقسام شکنجهها روبهرو میشوم و به صورت خصمانه با من برخورد میکنند در صورتی که اینجا علاوه بر اینکه از شکنجه هیچ خبری نبود برخورد مسئولین با من کاملا از عطوفت اسلامی برخوردار بود و در پی این مسائل بود که من در داخل زندان توانستم به دور از چهارچوبهای سازمانی و گروهکی بیشتر فکر کنم و به یک سری مسائل رسیدم.
حجتالاسلام والمسلمین مداح اظهار کرد: فریبخوردگان دیروز اشرف و امروز آلبانی این را بدانند کسانی که شکنجهگر و کودککش هستند و به اعضای خود رحم نمیکنند فریب خوردگان مسعود و مریم رجوی هستند، نظام مقدس جمهوری اسلامی حتی با دشمنان خود چنین برخوردی را نمیکند. وی ادامه داد: زارع در ادامه اظهاراتش این توصیه را میکند، از شما خواهران و برادران که در بیرون هستید میخواهم که از من به عنوان یک نمونه بارز این جریان درس بگیرید و به شعارهای توخالی و عوام فریبانه منافقین که گوش فلک را کر کرده بیتوجه باشید و بدانید که مطرح کردن سابقه مبارزاتیشان و ملعبه قرار دادن کسانی، چون حنیفنژاد و مهدی رضایی جز برای رسیدن به اهداف شوم چیز دیگری نمیتواند باشد. وکیل شکات پرونده بیان کرد: مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو دروغگو هستند که میگویند ما حامی زنان و حقوق زنان و اطفال هستیم، شما حامی زنان و اطفال هستید که دختر بچه دو سالهای را زنده زنده میکشید؟ شما حامی زنان هستید که حتی به زنان خود رحم نمیکنید و آنها را سپر آتش میکنید، به آنها تجاوز میکنید و برای شهوترانی سرکرده اصلی خود استفاده میکنید؟ شما نمیتوانید دم از آزادی بزنید.
در ادامه مادر شهیده لیلا و جانباز زهرا نوربخش در جایگاه حاضر شد و درباره آن روز گفت: روز عید غدیر گفتیم سوار اتوبوس بشویم و برویم شاهچراغ، نمیدانستیم منافقین سوار اتوبوس میشوند. ما وسط اتوبوس بودیم زهرا بغل پدرش بود، لیلا و علی پیش خواهر همسرم بودند و یک پسر کوچکم هم پیش من بود. مسافر هم در اتوبوس پر بود. زمانی که حرکت کردیم و به سر فلکه نمازی رسیدیم، یکی از خانمها گفت آقای راننده اتوبوس را نگه دارید بمب در ماشین است، مردم ترسیدند و بلند شدند. آن خانمها صورتشان را پوشانده بودند. وقتی راننده اتوبوس را نگه داشت یکی از خانمها پلاستیک را از عقب ماشین انداخت وسط اتوبوس و منفجر شد. سعی کردیم فرزندم لیلا را نجات بدهیم، اما نشد، آتش از در اتوبوس بیرون زده بود، فرزند دیگرم زهرا را به بیمارستان نمازی بردیم. مادر شهید دو ساله لیلا نوربخش گفت: من هنوز هم قبلم میسوزد. فکر کنید یک مادر، بچه دو سالهاش جلوی چشمش بسوزد یک فرزندش هم زخمی شود و چندین بار عمل شود. یک مادر و پدر چقدر میتواند تحمل کند. ما از سال ۶۰ این درد را تحمل میکنیم و با این درد میسوزیم. ما میخواهیم آنها مجازات شوند. این خواهشی است که داریم.
مادر شهیده لیلا نوربخش ادامه داد: زهرا دختر جوان جانبازم، مثل یک گل محمدی به خود پیچیده است. صحبت بسیار دارم، اما بیشتر از این نمیتوانم، چون به اعصابم فشار میآید. من میخواهم منافقین به سزای اعمالشان برسند. همین منافقینی که به جنایتهای خود و بمبگذاری اقرار کردند. مادر شهید در پاسخ به سوال قاضی که پرسید شما مجروح شدید؟ گفت: وقتی فرزندانم را نجات میدادم در اثر شکستن شیشه اتوبوس، دست و پایم زخمی شد. قاضی پرسید: دختر شما که شهید شد کجا بود؟ بغل شما بود؟ مادر شهیده لیلا نوربخش گفت: پسرم ابراهیم در بغل من بود، لیلا در بغل خواهر همسرم بود. همسرم خواهرش که ۱۸ سالش بود را نجات داد، اما دخترم در ماشین ماند و نتوانستیم نجاتش دهیم. سر همسرم هم سوخته بود. قاضی گفت: شما درخواستی دارید؟ مادر شهیده لیلا نوربخش گفت: من قصاص این افراد را میخواهم. در ادامه حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده بیان کرد: یکی دیگر از اقداماتی که تروریستی که منافقین علیه ملت ایران انجام دادند ترور حجتالاسلام والمسلمین سید حسن بهشتینژاد قاضی شهر شیراز و امام جمعه موقت اصفهان بود. در این عملیات تروریستی برادرزاده وی شهید سید حمید بهشتینژاد که یک کودک سه ساله بود نیز به ضرب گلوله تیم تروریستی پنج نفره سازمان به شهادت میرسد. وی افزود: عاملان این جنایت محمد فخار، سعید باقری، عباس یداللهپور، تورج حیدری و محمد زیدانی بودند که تحت فرماندهی محمد فخار از مافوق خود با نام اسماعیل دادگر سلاح و نارنجک تهیه کرده و با مراجعه به منزل این شهید بزرگوار به ضرب گلوله این طفل ۳ ساله و سید حسن بهشینژاد را به شهادت رساندند.
در ادامه پدر کودک سه ساله شهید سیدحمید بهشتی که توسط گروهک منافقین به شهادت رسیده بود در جایگاه حاضر شد و گفت: تشکیل این دادگاه بسیار لازم و اساسی بود و ما خانوادههای شهدای ترور انتظار داشتیم که زودتر از این زمان برای تشکیل این دادگاهها اقدام شود. امیدواریم که رئیس دادگاه و وکلای محترم شکایت ما خانوادههای ترور را به سرانجام برسانند. وی ادامه داد: فرزند سه ساله من به همراه برادرم حجتالاسلام والمسلمین سید حسن بهشتینژاد در ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۱۳۶۰ توسط منافقین به شهادت رسیدند. امیدواریم خون پاک این شهدا گریبان این جنایتکاران و اربابان آنها یعنی مستکبران جهان را بگیرد و به مجازات الهی گرفتار شوند.
قاضی گفت: زمانی که این اتفاق رخ داد شما در منزل بودید؟ پدر کودک سه ساله شهید سیدحمید بهشتی بیان کرد: آن زمان ایام انتخابات ریاست جمهوری بود و یکی از کاندیدها شهید رجایی بود به همین منظور برای تبلیغ به اطراف اصفهان رفته بودم در منزل حضور نداشتم و خانوادهام در صحنه حاضر بودند. مادر شهید بعد از چهل و چند سال که داغ فرزند داشتند و ناظر صحنه شهادت او بودند بهمن ماه ۱۴۰۳ رحلت کردند. انشاءالله شاهد مجازات مسببین، مباشرین و عاملین این جنایات باشیم. وی افزود: برادرم حجتالاسلام سید حسن بهشتینژاد یکی از روحانیون فعال در عرصههای تبلیغی و خدمتگزار مسائل انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود که توسط آیت الله شهید بهشتی ماموریت پیدا کرد مدتی به عنوان قاضی در دادگاه انقلاب شیراز فعالیت کند، امام جمعه موقت اصفهان هم بود و در امر تبلیغ و برنامههای فرهنگی نیز فرد فعالی بود همچنین در مسائل خدمات به جامعه و مستضعفین نیز تلاش میکرد که بتواند خدمتی کند. قاضی دهقانی پرسید: آیا قبلا از جانب شخص یا اشخاصی، شما یا برادرتان تهدید شده بودید؟
وی پاسخ داد: چند روز قبل از این اتفاق یک فرد ناشناس به منزل ما آمد و با برادرم صحبت کرد که خیلی مشکوک به نظر میرسید ولی گزارشی به مراکز مربوطه نداد. صبح ۲۱ ماه رمضان شخصی به منزل برادرم مراجعه میکند و میگوید که نامهای از دادگاه شیراز آورده است ولی دروغ گفته بود و به جای نامه، اسلحه به سمت کودک سه سالهام و برادرم میگیرد و آنها را به شهادت میرساند برای آنها فرقی نمیکرد کسی که مورد هدف قرار میگیرد بزرگ یا کوچک است. امیدوارم که انتقام خون این شهدا نه فقط برادر و فرزندم بلکه تمام شهدای ترور همچنین شهدایی که در سراسر عالم مظلومانه به شهادت میرسند شهدای که در غزه مخصوصاً زنان و کودکان توسط رژیم کودککش صهیونیستی به شهادت میرسند، گرفته شود و انشاءالله تازیانه الهی بر سر تمام آنها فرود بیاید و ما خانوادههای شهدای ترور شاهد اضمحلال این گروهک تروریستی و جنایتکار منافقین و اربابهای آنها و استکبار جهانی باشیم.
قاضی گفت: آیا از دادگاه مطالبهای دارید؟ پدر کودک سه ساله شهید سید حمید بهشتی بیان کرد: در حال حاضر مسئله شخص، مطرح نیست و مسئله شخصیت حقوقی شهدای ترور مطرح است. پدران، مادران و فرزندان ۱۷ هزار شهید ترور مطالبهگر هستند. خواهان این هستیم که تمام خسارات مادی و معنوی و هر مشکلی که ایجاد کردهاند تعقیب شود. از قوه قضاییه و نظام مقدس جمهوری خواهانیم که با صلابت و قاطعیت این کاری که شروع کردهاند را به اتمام برسانند و دل خانوادههای شهدای ترور و دل ملت عزیز ایران و تمام مسلمین را خوشحال کنند. همسر شهید حجتالاسلام سیدحسن بهشتینژاد در جایگاه حاضر شد و اظهار کرد: گروه تروریستی منافقین اوایل انقلاب زمانی که متوجه شدند، دیگر نمیتواند پیروز شوند انواع و اقسام ایدهها، نقشها و تهدیدها را انجام دادند. این افراد، کسانی را صرفا بخاطر داشتن محاسن و یا چادری بودن به شهادت میرساندند. جنایتهای این گروهک بیشمار است. وی افزود: حجتالاسلام سیدحسن بهشتینژاد هدفش فقط خدمت به مردم بود. امام جمعه اصفهان و قاضی دادگاه شیراز بود پس از برگزاری مراسم شب قدر صبح روز ۲۱ ماه رمضان در منزل در حال استراحت بود که شخصی به جلو در خانه وی مراجعه میکند و میگوید نامهای را آورده و باید تحویل دهد که شهید حجتالاسلام سیدحسن بهشتینژاد به خاطر اینکه کار او را به سرانجام برساند جلو در خانه میرود و آن شخص به جای نامه از کیف خود اسلحهای برداشته و به صورت ناجوانمردانه سید حسن بهشتی نژاد را به همراه برادرزادهاش که کودک سه سالهای بود به شهادت میرساند.
همسر شهید حجتالاسلام سیدحسن بهشتینژاد بیان کرد: زمانی که قاتل شهید دستگیر شد از او سوال کردند آیا شناختی از شهید بهشتینژاد داشتید که بیان کرد خیر، من فقط صرفا بخاطر دستوری که به من داده شده بود این کار را انجام دادم. همسر شهید بهشتینژاد گفت: خواهان اشد مجازات برای آمرین و عاملین این جنایات هستیم. حجتالاسلام مسعود مداح وکیل شکات پرونده در ادامه جلسه دادگاه گفت: یکی از ویژگیهای گروهکهای ترویستی بحث نفوذ در دستگاههای حکومتی برای انجام عملیاتهای تروریستی است. نفوذ سازمان منافقین از سال ۵۸ آغاز میشود و اعضای آن در سازمانهای مختلف نفوذ میکردند. یکی از این افراد کاظم افجهای است که در زندان اوین شاغل میشود و اقدام به حمله و ترور آقایان گیلانی، لاجوردی و کچویی میکند که در نهایت منجر به شهادت محمد کچویی رئیس زندان اوین میشود. سازمان صراحتا از محمد کاظم افجهای حمایت و اعلام میکند افجهای سلاح تهیه و به این شهدا حمله و شهید کچویی را به شهادت میرساند. در ادامه محمود کچویی برادر شهید محمد کچویی رئیس زندان اوین با حضور در جایگاه گفت: برادرم در ۸ تیرماه ۱۳۶۰ توسط یکی از اعضای سازمان مجاهدین به شهادت رسید. شهید کچویی نسبت به افرادی که عضو سازمان بودند و دستگیر شده بودند رفتار خوبی داشت. محمدرضا سعادتی که به اتهام جاسوسی در زندان اوین بازداشت بود با کاظم افجهای به گونهای رفتار کرده بودند که تصور شود این فرد عضو موثری در داخل زندان است.
وی گفت: بعد از حادثه ۷ تیر همه کشور آماده باش بودند. در زندان اوین هم همینطور بود و کسی اجازه ورود و خروج به زندان را نداشت. کاظم افجهای با یک سلاح داخل دادسرا در حال قدم زدن بود و قصد ترور شهید لاجوردی را داشت که پاسداران به او مشکوک و به شهید کچویی اطلاع میدهند و سلاح را از افجهای میگیرند. برادر شهید کچویی گفت: پای افجهای آن زمان شکسته بود. زمانی که سلاح را از او میگیرند، او از طریق رابطهایی که داشت یک سلاح دیگر تهیه و در گچ پای خود پنهان میکند. در محوطه زندان به شهید کچویی و لاجوردی حمله میکند که منجر به شهادت شهید کچویی میشود. بعد از دستگیری افجهای او را به پشت بام زندان میبرند که یکی از عوامل نفوذی سازمان به نام مهدی آسمانتاب، به افجهای گرا میدهد که خودش را به پایین پرتاب کند و او هم همین کار را میکند و کشته میشود. وی گفت: من اوایل سال ۵۹ در زندان شروع به کار کردم. برادر شهید کچویی بیان کرد: افرادی را از زندان فراری داده بودند و رفتار مشکوک و غیر عادی داشتند که به اطلاع شهید کچویی نیز رسید، اما ایشان در صدد این بودند که این افراد را اصلاح کنند و با آنها با ملاطفت و نرمش با آنها رفتار میکرد. قاضی دادگاه سوال کرد: آیا شما کاظم افجهای را ملاقات کرده و با او صحبت کرده بودید؟ آیا به وی شک داشتید؟
برادر شهید کچویی پاسخ داد: بله. چند بار افجهای را دیده و به او مشکوک هم بودم. روزی که سعادتی برای هواخوری به محوطه ۳۱۱ آمده بود باید آقای سعادتی وارد اتاق خود میشد تا سایر زندانیان برای هواخوری به داخل محوطه بروند، برای این که ملاقاتی با یکدیگر نداشته باشند، چون همه عضو سازمان مجاهدین بودند. وقتی از سعادتی خواستیم که به داخل اتاق خود برود اعتراض کرد و نمیخواست وارد اتاق شود، اما به هر حال او را وارد اتاق خود کردیم. روزنامه مجاهدین که در آن زمان منتشر میشد این موضوع را به شکل دیگری عنوان کرده و مدعی شکنجه سعادتی شده بود. در آن زمان ما به کس دیگری شک نداشتیم و فقط به افجهای شک داشتیم، چون بعضی اوقات که وارد ستون سلولها میشد بلند تکبیر میگفت و حضور خود را به سعادتی اعلام میکرد. سعادتی هم کاغذهایی را مینوشت و آنها را بالای سیفون دستشویی جاسازی میکرد تا افجهای آنها را بردارد.
قاضی دادگاه منافقین گفت: شما این اطلاعات را از کجا آوردهاید؟ برادر شهید کچویی عنوان کرد: این اطلاعات را بعداً در اعترافات به ما داد. محوطهای که ترور در آن رخ داد یک محوطه باز بود که قبلاً منزل آقای ثابتی رئیس ساواک بوده و در کنار دادسرای زندان قرار داشت. شهید لاجوردی و شهید کچویی آن روز در کنار استخر نشسته بودند که ترور شدند. آن روز پدرم برای دیدار با شهید کچویی به آنجا آمده بود و شاهد عینی ماجرا بود. وی افزود: پدرم تعریف میکرد که سر نماز بودند که شهید کچویی بلند میشوند و از افجهای میخواهند که سلاح را به ایشان بدهد. ظاهرا افجهای از ابتدا به دنبال شهید لاجوردی بوده و قصد ترور ایشان را داشته است. شهید لاجوردی نیز خود را پشت درختی پنهان میکنند. برادرم از افجهای میخواهد که سلاح را به او بدهد، اما در درگیری تیر میخورد و منجر به شهادت ایشان میشود. قبل از درگیری، افجهای با فریاد به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران وارد صحنه میشود که شعار گروه منافقین بود. قاضی پرسید: اتفاقات را پدرتان برای شما تعریف کرده بود؟ برادر شهید افجهای تصریح کرد: بله. روز حادثه، دادگاه رسیدگی به اقدامات اعضای منافقین که دستگیر شده بودند در حال برگزاری بود و جلسه رسیدگی به محاکمه آنها در همان فضای باز در حال برگزاری بود؛ چون تعدادشان زیاد بود و این کثرت جمعیت میتوانست باعث ایجاد اختلال در نظم زندان شود. از متهمین مهدی آسمانتاب نیز آن روز در داخل جمعیت بود که از عوامل نفوذی بود.
قاضی دهقانی گفت: با توجه به اینکه امروز خانواده شهدای ترور اعلام کردند به دولت فرانسه و اتحادیه اروپا اعلام کنیم، میزبان افرادی هستند که در شعار خود نام خلق را استفاده میکنند، اما امروز متهم به اقدامات تروریستی هستند و دادگاه آنها در حال برگزاری است. با توجه به کمیسیونهای مبارزه با تروریسم و اسناد تنظیمی از سوی اتحادیه اروپا که کشور فرانسه نیز عضو آن است، اعطای پناهندگی به متهمان این پرونده خلاف اسناد است. این دادگاه این موضوع را بهصورت رسمی و مکتوب هم از وزارت امور خارجه و هم پلیس بینالملل در خصوص استرداد متهمان این پرونده به صورت قانونی پیگیری میکند. قاضی گفت: جلسه بعدی دادگاه ۶ خردادماه برگزار میشود.