نگاهی به چرایی و اهمیت محاکمه منافقین و حامیان آنان در کشور
ماجرا از این قرار است که در جهان کوچک امروز هر کشوری در مختصات اندیشهای و نظامی و تعاملاتی خود جایگاهی دارد که از چشم دیگر کشورها پوشیده نیست. تاریخچه و عملکرد هر کشور و ملتی در قبال ملتهای دیگر به خوبی گویای نوع روابط با دیگر کشورها در عرصه بینالمللی است؛ چیزی که امروزه مردم جهان از انگلیس به عنوان کشوری سلطهگر و تفرقهانداز یاد میکنند، یا از آمریکا به منزله یکی از کشورهایی که در صد سال اخیر در بیشتر جنگها دخالت مستقیم و غیر مستقیم داشته است، نام میبرند.
برای برهم نخوردن نظم جهانی لازم است کشورها در یک محکمه جهانی نسبت به رفتارهای خود در قبال کشورها و ملتهای دیگر پاسخگو بوده و در صورت تجاوز و دشمنی از آنها بازخواست شود. اتفاقی که در سازمان ملل و در شورای امنیت تا حدودی رسیدگی میشود، اما کافی نیست. اگرچه سازمان ملل آمده است تا بیطرفانه مسائل مربوط به جامعه جهانی و کشورها را حل و فصل کند؛ اما در موارد آشکار و پنهان فراوانی نتوانسته است بر اساس اصل بیطرفی نسبت به برخی اتفاقات تصمیمات درستی بگیرد. واضح است که اعمال قدرت برخی از کشورهایی که خود را ابر قدرت میدانند، در تصمیمات و نتایج سازمان ملل اثر گذاشته است. چنانچه در جنگهای نابرابر چند دهه اخیر همواره ردّ پای آمریکا وجود داشته است؛ اما سازمان ملل و نهادهای بینالمللی به واسطه قدرت این کشور در تصمیمگیریهای جهانی نتوانستهاند این کشور را محکوم و مجازات کنند.
ظرفیت قضایی و مبارزه با تروریسم
هر کاری جای خودش را دارد و اگر دفاع نظامی و روند دیپلماسی بخشی از واکنشها به اتفاقات اطراف ماست، چرا نباید از ظرفیت قضایی برای موضوعی، چون دخالت و مشارکت گروهها و کشورهایی در جنگ و شهادت تعداد بیشماری از هموطنانمان در داخل و خارج از کشور استفاده کرد؟ وقتی با جنایتکارانی طرف هستیم که سابقه آنان در آدمکشی و به راه انداختن جنگ در نقاط گوناگون دنیا تاریخچه پر و پیمانی است و هر جنگی را که در قرن اخیر نگاه کنیم نشانی از آنان میبینیم، برگزاری محاکم قضایی برای به دادگاه کشاندن جنایتکاران جنگی، که از سوی مجامع قضایی امکان پیگیری و پاسخ دارد و ضمن محکومیت، امکان جبران را هم فراهم میکند، میتواند مرهمی بر دل زخمدیده خانوادهها و بازماندگان باشد. هرچند در جریان جنگ نابرابر که در یک سو جنایتکاران و حامیان آنان قرار دارند و در طرف دیگر مردم بیدفاع هستند، هیچ خسارتی جبران سالهای از دست رفته و جان و مالهای به یغما رفته را نمیدهد؛ اما میتواند رسواکننده چهره به ظاهر انساندوست، اما در باطن ضد انسانی این جنایتکاران باشد.
ثبت در اذهان مردم
وضعیت اتهامات و روایت شاهدان در جریان برگزاری این دادگاهها به فهم دقیق اتفاقات پیش آمده کمک میکند. اینکه کشوری در سایه قوانین و مقررات سازمان ملل و شورای امنیت به راحتی حامی جنایتکاران باشد و در مواردی نیز خود در رأس جنایتکاران مرتکب جنایت در کشوری دیگر شود، نشاندهنده ضعف دستگاههای بینالمللی قضایی است و ثابت میکند ادعای برخی از این کشورها درباره برقراری صلح جهانی شوخیای بیش نیست تا با بازی گرفتن این عناوین و استفاده از ژستهای بشردوستانه جنایات خود را کتمان کنند. اتفاقی که میتوان آن را در همه جنگهای اخیر، از حمله آمریکا به افغانستان و عراق گرفته تا حمایت آمریکا از عربستان سعودی در حمله به یمن و حمایت از رژیم صهیونیستی در نسلکشی نوار غزه مشاهده کرد. در کنار این نیز نباید از اقدامات گروهکهای تروریستی، نظیر منافقین غافل شد که در سایه حمایت کشورهای به ظاهر دایهدار حقوق بشر به جنایات بیشماری دست زدهاند و همچنان نیز در چتر حمایتی این کشورها فعالیت میکنند.
مدتی پیش دادگاه شکایت از منافقین به دلیل سالها جرم و جنایت آنان علیه زنان و مردان و کودکان بیگناه و ترورهایی که در طول ۴۰ سال انقلاب اسلامی انجام دادهاند، برگزار شد تا در محکمهای قضایی و در شرایطی که شکات و متهمان امکان دفاع از خود را دارند، به اعمال این گروهک رسیدگی شود. این اولین بار بود که دادگاهی در این سطح به شکایت افرادی رسیدگی میکرد که هر یک به نوعی زخم خورده اقدامات گروهک منافقین بودند. حال پس از برگزاری چند دوره از دادگاه منافقین، دادگاه دیگری به عنوان دادگاه رسیدگی به دادخواهی خانوادههای شهدای مدافع حرم از گروهکهای تروریستی تحت حمایت مستقیم دولت تروریستی آمریکا با دادخواهی ۷۲۵ نفر از ۱۵ استان کشور برگزار شد و در دومین جلسه این دادگاه تعدادی از خانوادههای شهدای مدافع حرم و نیز جانبازان مدافعان حرم در جایگاه حضور یافته و دلایل خود مبنی بر حمایت آمریکا از گروههای تروریستی داعش و النصره و ... را در جریان جنگ سوریه بیان کردند.
چرا برگزاری دادگاه مهم است؟
«حسینزاده» قاضی پرونده دادخواهی خانواده شهدای مدافع حرم از گروهک تروریستی تحت حمایت آمریکا درباره این پرونده و لزوم رسیدگی به شکایت و پیگیری قانونی توضیح داد که براساس قانون صلاحیت محاکم دادگستری جمهوری اسلامی ایران و قانون الزام دولت به پیگیری خسارتهای ناشی از اقدامات دولت آمریکا علیه دولت و مردم ایران، قانون مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه آمریکا در منطقه، قانون اقدام متقابل و قانون تشدید مقابله با اقدامات آمریکا با لحاظ اینکه دولت آمریکا به کرات مصونیت قضایی دولت و مردم ایران را نقض کرده است، محاکم ایران صلاحیت رسیدگی به پروندهها علیه دولت آمریکا را دارند.
این در حالی است که «سعید سعادتی» از وکلای کانون وکلای مرکز درباره تشکیل این دادگاهها میگوید: «امر بدیهی و مسلم این است که در کشور برای اداره صحیح و اصول مدار حاکمیت قانون بر کلیه شئون حکمرانی سایه بیندازد و حاکمیت قانون برقرار باشد. لازمه حاکمیت قانون امکان دادرسی عادلانه و منصفانه برای هر شهروند تابع جمهوری اسلامی ایران است. خروجی این است اگر بخواهیم شخص یا اشخاصی را مجازات کنیم و برخورد قهری انجام دهیم، نیازمند رسیدگی موضوع از طریق مقام قضایی و دادگاه صالح هستیم.»
او میگوید: «یکی از مؤلفههای حاکمیت قانون وجود دادگستری مستقل است. فرض که ما بخواهیم شخصی را به دلیل عضویت در یک گروه تروریستی محاکمه کنیم و برخورد قهری داشته باشیم. در شرایط عادی پس از انجام اقدام تروریستی و گذشت زمان، حال زمان محاکمه میرسد. تاکنون و در طول این 40 سال برای کسانی، مانند سازمان منافقین در فضای دادگاهها محکمه قضایی برگزار نشده و اینکه دادگاهی تشکیل شد و ابلاغیهای از طریق انتشار آگهی منتشر شد و حق انتخاب وکیل پیشبینی شده اقدام دقیق و پسندیدهای بود.»
سعادتی توضیح میدهد: «ما نیازمند این بودیم که در یک دادگاه منصفانه و عادلانه حکم قضایی برای گروههای تروریستی و حامیان آنان صادر کنیم و بر اساس این حکم و مطابق با استانداردهای بینالمللی محاکمه شوند. لزوماً اینجا عمل بر اساس قوانین بینالمللی نیاز نیست، با وجود اینکه برای گروهی مانند گروه منافقین بر اساس قوانین بینالمللی هم صلاحیت رسیدگی به جرایم تروریستی آنان به همه کشورها داده میشود، اما محاکمه و محکومیت آنان در کشور میتواند منجر به اعلام به اینترپل به منظور جلب و عودت اعضای آن به کشور برای اعمال مجازات شود.»
این وکیل کانون وکلای مرکز همچنین میگوید: «خیلی از کشورها در شرایط معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی یا موافقتنامههای قضایی با ایران هستند و اینترپل اقدام به جلب متهمان ایرانی و کسانی که از طرف ایران به اینترپل اعلام قرمز صادر میشود، میکنند. برای مجازات این اشخاص به جلب نیاز بود و چون در خارج از کشور هستند، ما نیازمند حکم قضایی بودیم و حکم قضایی مستلزم رسیدگی عادلانه بود و صرف اعلام دولت ایران جایگزین رسیدگی سیستم قضایی نمیشد.» در طول 40 سالی که از انقلاب مردم ایران گذشته است، هیچ کجا نبوده که ردّ پای آمریکا در نفاق و درگیری و حمایت از تروریسم مشخص نباشد. هر اتفاقی که در کشور رخ داده، حتی اگر دخالت آمریکا هم در آن مشهود نبوده، اما حمایت او را دیده و شنیدهایم. از اغتشاشات سال 1401 گرفته تا کودتا و حمایت از صدام برای جنگ با ایران و حمایت از گروههای تروریستی در خارج از کشور برای گرفتن جان مستشاران ایرانی که برای مبارزه با تروریسم به سوریه و عراق رفته بودند. جدای از اینکه دیگر بر کسی پوشیده نیست که در طول سالهای جنگ سوریه و عراق، این آمریکا بود که با حمایت از تروریستها آتش جنگ را شعلهور میکرد. فرصت فراهم شده در برپایی دادگاه حمایت آمریکا از تروریستها میتواند در یک محکمه قضایی رسواکننده چهره به ظاهر بشردوستانه آمریکا، اما در باطن ضد انسانی او باشد.