این روزها جریان غربگرا سعی دارد با تطبیق وضعیت امروز با سال ۱۳۶۶ اینگونه القاء کند که عدم ورود به مذاکره شبیه نپذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ در هشت سال دفاع مقدس است. مسئلهای که به ادعای این جریان منجر شد تا چند ماه بعد؛ ایران که دست برتر را در جنگ داشت؛ اینبار شکست خورده به پذیرش قطعنامه متوسل شود! برای تشریح و صحتوسقم این دیدگاه به گفتوگو با «فواد ایزدی» تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا پرداختهایم که در ادامه مشروح این گفتوگو آورده میشود.
آقای ایزدی نکتهای که جریان غربگرا این روزها به آن تکیه کرده شباهت امروز با سال ۱۳۶۶ و ماجرای قطعنامه است، چقدر این تطابق صحت دارد؟
در زمان هشت سال دفاع مقدس هم میخواستند ایران را تجزیه کنند، جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، سپس قسمتهایی از ایران را صدام تسلط پیدا کند. چند سال جنگیدند، اما موفق نشدند. در نهایت، چون پیشرفت ایران در جبهه خیلی زیاد نبود، کشور آتشبس را پذیرفت. بله، شاید پذیرش آتشبس بهتر یا بدتر بود؛ این نیاز به تحلیل دارد. اما شرایط فرق میکند. آن موقع خواستند ایران را تجزیه کنند، اما نتوانستند. برای همین به سازمان ملل رفتند و قطعنامه ۵۹۸ را ارائه دادند، چون غربیها در جبهه شکست خورده بودند و به نتایجی که میخواستند نرسیدند. غربیها این را ارائه دادند. آن موقع کارشان تمام نشده بود، یعنی هنوز شکست را نپذیرفتهاند. در سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ معلوم بود که به هدفشان نمیرسند. اما حالا، تازه شروع کردهاند. یک عملیات انجام دادهاند و چند سال وقت دارند. دولت «ترامپ» و عملیاتهای بعدی باید انجام شود.
پس جریان غربگرا چگونه بین این دو بازه زمانی مطابقت ایجاد میکند؟
بله، اگر تعدادی عملیات انجام دهند و به نتیجه نرسند، آن وقت میشود شباهتهایی پیدا کرد. اما فعلاً کارشان شروع شده. از ما چه میخواهند؟ میخواهند تجزیه ایران را برایشان تسهیل کنیم. موشکهای ضدتکنولوژی کنترل رژیم، یا همان توافقی که غربیها نوشتند و گفتند کشورهایی که ما تعیین میکنیم نباید موشک بالستیک بالای ۳۰۰ کیلومتر داشته باشند. حالا موشکهای ما به سرزمینهای اشغالی میرسد! آنوقت رژیم صهیونی و آمریکا راحتتر میتوانند به ایران حمله کنند. این را از ما میخواهند. در موضوع هستهای هم میگویند نابود شده، بنابراین آنچه که از ما میماند موشکهایی است که از ما میخواهند و چیزهای دیگر. رهبر معظم انقلاب پیشتر در این خصوص گوشزد کرده بودند که گفتند خواستههای آمریکا حد یقف ندارد. یا این نکته که در ویدیویی منتشر کردند، آمریکاییها دنبال تسلیم ایران هستند. یعنی شما در بازی هستهای یا موشکی یا چیز دیگر امتیاز بدهید، برای آنها این کافی نیست؛ خود ایران را میخواهند؛
بنابراین میتوان گفت که تشبیه جریان غربگرا بیمبنا است؟
بله! این جهت تشبیه درست نیست. در هشت سال دفاع مقدس متوجه شدند که نمیشود ایران را تجزیه کرد، کل ایران را نمیشود نابود کرد، جمهوری اسلامی را نمیشود نابود کرد. حالا میگویند ما یک عملیات انجام دادیم، سه سالونیم دیگر هم وقت داریم، یعنی تا پایان ریاستجمهوری ترامپ؛ بنابراین دشمن امروز کاملاً تسلیم ما نیست.
پس اصرار آنها برای مذاکره بر سر چیست؟
ببینید، افرادی که میخواهند مذاکره کنیم، برای چه میخواهند مذاکره کنند؟ یک زمانی میگفتند مذاکره کنیم تا تحریمها برداشته شود، آمریکا بیاید در ایران سرمایهگذاری کند. در همان زمان طرف مقابل طراحی میکرد که مثلاً «فردو» را با پنج یا شش بمب نابود کند. برخی از مسئولان ارشد کشور در همان زمان گفتند، آمریکا میخواهد هزار میلیارد دلار در این ایران سرمایهگذاری کند! الان که نگاه میکنیم حرف خندهداری میزدند؛ داریم چهکار کنیم؟ اگر به فکر برداشتن تحریمها هستند باید بدانند که این تحریمها متعلق به کنگره است، یعنی اگر دولت بخواهد، باید از کنگره مجوز بگیرد. کنگره مجوز نمیدهد. بحث امروز کنگره اصلا بر سر تحریمهای ایران نیست. آنها دارند این برآورد را میکنند که آیا نسبت به ایران، مثلاً این هواپیما را به رژیم صهیونیستی بدهند یا نه؟ مثلاً ۳۰ یا ۳۵ «اف ۳۵» جدید باید به آنها بدهند یا نه؟ آیا بمبهای بزرگ به رژیم صهیونی تعلق میگیرد؟
دوگانه مذاکره و جنگ را چطور ارزیابی میکنید؟
جریان غربگرا ممکن است بگویند، ما نمیخواهیم جنگ شود. اما این هم معلوم شده که صددرصدی نیست. چون دفعه قبل وسط مذاکره به ما حمله کردند. این را ما به عینه دیدیم که هم میشود مذاکره باشد، هم جنگ باشد. ما دفعه قبل میگفتیم دو پرونده روی میز آمریکا وجود دارد؛ مذاکره و جنگ. عدهای از همین جریان غربگرا این را متوجه نمیشدند. حرف ترامپ را باور کردند. ترامپ چه میگفت؟ میگفت یا مذاکره یا جنگ. یعنی اگر مذاکرات شکست بخورد، جنگ میشود. اما این حرف عوض شد. نتیجهاش غافلگیری بود. غافلگیری این بود که تصور میکردند وسط مذاکرات به ایران حمله نمیشود. اینطور فکر میکردند، اما حمله شد و غافلگیر شدند. پس همان بحث قبل از جنگ حالا هم صادق است. یعنی طرف غربی اگر ببیند که ما با همان فرمان سابق حرکت میکنیم برای حمله جدید طراحی و برنامهریزی میکند. اگر الان حمله نمیکند به سبب هزینهای است که برای آمریکا، دارد. هزینهای که آمریکا میدهد، تعداد سربازان آمریکایی کشته شده است. بعضیها میگفتند اگر به ایران حمله شود هزاران سرباز آمریکایی کشته میشوند! اکنون که کشته ندادهاند حمله برای ایران قابل تحمل است؛
بنابراین نظر شما بر این است که مذاکره راهحل نیست؟
مذاکره این مشکلاتی که گفتم را حل نمیکند. چرا؟ چون دفعه قبل مذاکره، ابزار فریب و تجاوز به خاک ایران شد. اینبار هم ملاک حمله، مذاکره کردن یا نکردن نیست؛ بلکه هزینهای است که برای آمریکا دارد. برای همین هم دارند طراحی میکنند. این دو، سه دلیل اصلی که گفته میشود مذاکره خوب است، هیچکدام دلیل منطقی ندارد و حتی میتواند منفی باشد برای موضوع حمله. یعنی چی؟ یعنی اگر شما همان حرفهایی را تکرار کنید که قبل از حمله تکرار میکردید، یعنی هیچ درسی از مذاکره قبلی نگرفتهاند. زمانی که فلان مسئول قوهمجریه گفت؛ «مذاکره کنیم، آمریکا میتواند صلح را در منطقه ایجاد کند.» برداشت آمریکاییها و ترامپ این است که ایرانیها اهل جنگ نیستند، یعنی توانی برای جنگیدن ندارند. به همین دلیل، زیاد درباره مذاکره صحبت کردن نهتنها نتیجه مثبتی ندارد، بلکه نتیجه منفی خواهد داشت.
در پایان اگر نکتهای مانده توضیح بدهید.
حالا ببینید، ما کار کارشناسی در این حوزه انجام میدهیم. سیاستگذار آخر باید تصمیم بگیرد. امیدی که ما داریم این است که اگر تصمیم به مذاکره گرفتند، با چشم باز باشد، نه مثل دفعه قبل که حرفهای نامربوط زدند، مانند همان هزار میلیارد سرمایه و این حرفها؛ بنابراین اگر تصمیم به مذاکره گرفتند، با چشم باز باشد که البته توجیهی ندارد. مذاکره کنیم، چهکار کنیم؟ اگر مذاکره نکنیم، چهکار کنیم؟ بهنظرم ما با سلاحهای متعارف نمیتوانیم با آمریکا و رژیم صهیونیستی مقابله کنیم. از این جهت، بهنظرم در بحث دکترین هستهای کشور باید بازنگری شود. هیچ راه دیگری وجود ندارد. ما ۹۰ میلیون نفر جمعیت داریم که برای حفاظت از خودشان به دولت نگاه میکنند. آن بازدارندگی برای کشور باید برگردد. بازدارندگی با سلاحهای متعارف بعید است، بخواهد برگردد. از این جهت، موضوع پرونده هستهای باید بازنگری شود. دکترین هستهای باید بازنگری شود.