تصمیمگیریهای کلان، پس از بررسی همهجانبه و با در نظر گرفتن تخصص تمام نهادها اتخاذ میشود. این سبک مدیریت، هماهنگی میدان و دیپلماسی را از سطح تاکتیکی به سطح استراتژیک ارتقا میدهد. حفظ امنیت کشور در ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و نرم، هماهنگی بیوقفه میان میدان و دیپلماسی، و وحدت استراتژیک تمام نهادهای کشور و مردم محقق میشود. هرگونه تلاش برای تخریب این هماهنگی، خیانت به منافع ملی خواهد بود.
در سیاست بینالملل معاصر، مرز میان میدان نبرد و میز مذاکره بهشدت محو شده است. جنگ ۱۲روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونی نمونه بارزی از این واقعیت بود که نشان داد چگونه یک کشور میتواند با هماهنگی کامل میان ابزارهای نظامی و دیپلماتیک، هم از منافع ملی خود دفاع کند و هم از تشدید بحران جلوگیری نماید. سخنان اخیر سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، بهخوبی بر این اصل تأکید دارد: «وقتی تصمیمی قرار است گرفته شود که کشور را در شرایط بحرانی ببرد، هم دولت باید آماده باشد و هم نیروهای مسلح.» جنگ مدرن تنها با موشک و پهپاد پیروز نمیشود. آنچه امروز تعیینکننده است، توانایی تبدیل پیروزیهای میدانی به دستاوردهای سیاسی است.
ایران در جنگ ۱۲روزه نشان داد که چگونه میتوان از دیپلماسی بهعنوان مکملی برای عملیات نظامی استفاده کرد. همزمان با عملیات نظامی، دستگاه دیپلماسی ایران در سازمان ملل و محافل بینالمللی فعال شد تا ضمن محکومیت تجاوز و جنایت رژیم صهیونی، پاسخ ایران را مشروع جلوه دهد. عراقچی بهدرستی اشاره میکند: «همه تصدیق میکنند که دولت وظیفه خود را در تأمین نیازهای کشور انجام داد.» این جمله نشان میدهد که دیپلماسی ایرانی نهتنها واکنشی به تحولات میدان نبرد بود، بلکه پیشدستانه به طراحی سناریوهای سیاسی برای مدیریت بحران میپرداخت.
متأسفانه برخی تحلیلگران اصرار دارند میان دولت بهعنوان نهاد سیاسی و نیروهای مسلح بهعنوان نهاد امنیتی، تقابل مصنوعی ایجاد کنند. عراقچی به این بازی خطرناک هشدار میدهد: «خواهش میکنم به دوگانه دولت و نیروی مسلح پروبال ندهید، هر دو مجموعه کشور هستند.» این هشدار از آن جهت حیاتی است که در بحرانهای امنیتی، تفرقه میان نهادهای حکومتی به معنای شکست استراتژیک است. تجربه جنگ ۱۲روزه نشان داد که وقتی دولت و نیروهای مسلح در یک چارچوب واحد عمل میکنند، دشمن نهتنها در میدان جنگ، بلکه در عرصه حقوقی و رسانهای نیز شکست میخورد. همانگونه که نیروهای مسلح نیازمند پشتیبانی سیاسی دولت هستند، دولت نیز برای تأمین منافع ملی به بازوی اجرایی نیروهای مسلح وابسته است.
کلید موفقیت ایران در این جنگ، شفافیت در فرآیند تصمیمگیری بود. عراقچی به این نکته ظریف اشاره میکند: «ای کاش مردم میتوانستند جلسات حضرت آقا را ببینند که همه راحت نظرات موافق و مخالفشان را میگویند.» این نشان میدهد که در سطوح عالی مدیریت بحران، فضایی باز برای طرح تمام دیدگاهها وجود دارد. تصمیمگیریهای کلان، پس از بررسی همهجانبه و با در نظر گرفتن تخصص تمام نهادها اتخاذ میشود. این سبک مدیریت، هماهنگی میدان و دیپلماسی را از سطح تاکتیکی به سطح استراتژیک ارتقا میدهد. حفظ امنیت کشور در ترکیب هوشمندانه قدرت سخت و نرم، هماهنگی بیوقفه میان میدان و دیپلماسی، و وحدت استراتژیک تمام نهادهای کشور و مردم محقق میشود. هرگونه تلاش برای تخریب این هماهنگی، خیانت به منافع ملی خواهد بود.