صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۷۹۷۸۶

پشت پرده طرح الحاق غزه

واقعیت این است که اشغال سرزمینی همواره به تقویت گفتمان مقاومت انجامیده است. همانگونه که خروج اسرائیل از غزه در سال ۲۰۰۵ نتوانست امنیت را برای شهرک‌های مجاور فراهم کند، الحاق کنونی نیز تنها باتلاق امنیتی عمیق‌تری ایجاد خواهد کرد.
پایگاه بصیرت / رامین نصیری
در بطن تحولات جنگ غزه، دستورکار پنهانی در حال شکل گیری است که فراتر از اهداف اعلام شده نظامی رژیم، به پروژه الحاق سرزمینی این منطقه محصور اشاره دارد. اظهارات نمایندگان تندروی کنست از جمله نیسیم واطوری از حزب لیکود، مبنی بر ضرورت تداوم جنگ تا بازگشت شهرک‌های یهودی نشین به شمال غزه، تنها بخشی از پازل بزرگتری است که پیوندی ناگسستنی با آرمان‌های توسعه طلبانه صهیونیسم دارد. رژیم در این مقطع که با جنگ بی پایان در غزه سر و کار دارد می‌خواهد تا با الحاق غزه به جغرافیای سرزمینی خود هم عمق سرزمینی خود را افزایش دهد و همچنین طرحی برای پایان دادن به این جنگ داشته باشد.
واقعیت این است که جنگ غزه به هیچ کدام از اهداف نظامی ابتدایی شروع جنگ که توسط نتانیاهو و کابینه جنگی‌اش اعلام می‌شد منجر نشده است و تنها شاهد بمباران منطاق مسکونی و مردم بی دفاع غزه در طول این مدت و سرانجام قحطی و گرسنگی و پاکسازی قومی فلسطینیان ساکن نوار غزه بودیم. این همه هزینه سنگین نظامی از سوی رژیم پیامد و دستاورد نظامی و سیاسی نداشته و رژیم از این بابت تحت فشار جریان‌های حامی خود و صهیونیست‌های ساکن سرزمین‌های اشغالی است. به نظر می‌رسد که افزایش سرزمین و اشغال بخشی از خاک سوریه و لبنان و الحاق غزه در این مقطع تا حدودی می‌تواند فشار ها را بر روی نتانیاهو و کابینه‌اش کاهش دهد.
از سوی دیگر تمایل رژیم به تکرار تجربه کرانه باختری در غزه باعث شده است تا طرح الحاق غزه امروز عملیاتی گردد. در همین راستا وزیر جنگ اسرائیل در بازدید اخیر از پایگاه‌های مرزی تصریح کرد: «کنترل امنیتی غزه باید مانند کرانه باختری باشد»، بیانیه‌ای که حلقه وصل دو سیاست به ظاهر مجزا اما همسو در سرزمین‌های فلسطینی محسوب می‌شود.
در این بین، نقش ایالات متحده به عنوان حامی ساختاری رژیم صهیونیستی، در این معادله تعیین کننده است. اظهارات اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل، درباره دریافت «چراغ سبز» از واشنگتن برای اجرای طرح الحاق، نشان دهنده هماهنگی استراتژیک میان تل آویو و کاخ سفید است. این هم پیمانی زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم ترامپ در سال ۲۰۲۰ الحاق ۸۵ درصدی کرانه باختری را پیشنهاد داد و اکنون، با وجود محکومیت‌های بین المللی، سناتورهای جمهوری خواه از جمله تیلور گرین، با انتقاد از «تأمین مالی نسل کشی»، به شکاف فزاینده افکار عمومی آمریکا با سیاست‌های رسمی اشاره می‌کنند.
با این حال، مقاومت فلسطینیان و تحولات حقوقی بین المللی، سناریوی الحاق را با چالش مواجه ساخته است. صدور حکم بازداشت نتانیاهو توسط دیوان کیفری بین المللی و طرح شکایت نسل کشی در دیوان دادگستری لاهه، هزینه سیاسی این پروژه را افزایش داده است. حتی متحدان اروپایی اسرائیل مانند آلمان، با صراحت اعلام کرده‌اند هرگونه الحاق غزه یا کرانه باختری را به رسمیت نخواهند شناخت. این تناقض، ماهیت دوگانه غرب را آشکار می‌سازد: از یک سو با شعار حمایت از راه حل دو دولتی، مشروعیت بین المللی خود را حفظ می‌کند و از سوی دیگر، با فروش تسلیحات و وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت، پیاده نظام پروژه‌های توسعه طلبانه صهیونیسم می‌شود.
بهرحال واقعیت این است که اشغال سرزمینی همواره به تقویت گفتمان مقاومت انجامیده است. همانگونه که خروج اسرائیل از غزه در سال ۲۰۰۵ نتوانست امنیت را برای شهرک‌های مجاور فراهم کند، الحاق کنونی نیز تنها باتلاق امنیتی عمیق‌تری ایجاد خواهد کرد.
نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات