همپوشانی اهداف و منافع سیاسی، دفاعی ـ امنیتی و اقتصادی سه کشور ایران، چین و روسیه در این سازمان میتواند موجب قدرت یابی سازمان همکاری شانگهای در صورت بندی جدید معادلات جهانی قدرت گردد که شاخصههای آن در تقویت رویکردهای منطقهگرایی، مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا، تحقق ایده جهان چند قطبی، مقابله با تهدیداتی مانند گسترش ناتو به شرق، حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز. میتواند مشاهده شود.
برخی نظریهپردازان حوزه روابط بینالملل از طریق بحث جامعه امن وارد مقوله همگرایی میشوند. جامعه امن، جامعهای است که بین اعضای آن نبرد فیزیکی روی نمیدهد و اعضاء مناقشات خود را به روشهای دیگر حل و فصل میکنند.
جامعه امن به دو گونه ادغامی (ادغام دو یا چند واحد سیاسی مستقل در یک واحد سیاسی) و تکثرگرا (اجتماعی از اعضای مستقل با حق حاکمیت رسمی براساس هویت جمعی و نهادهای مشترک) تقسیم میشود.
هرکدام از این دو نوع جامعه یادشده میتواند در سه مرحله متفاوت از توسعه و پیشرفت باشند: جامعه نوظهور، بالنده و بالغ.
در جوامع امن نوظهور، دولت ها، گامهای نخست همکاری برای افزایش امنیت، کاهش هزینه تعاملات یا ایجاد توان بالقوه برای تعاملات بیشتر در آینده را بر میدارند. طبق نظر کارل دویچ این امر زمانی روی میدهد که اعضاء جامعه از سوی یک دشمن مشترک یا یک جنگ تهدید شده باشند.
جوامع بالنده در میان خود شبکههای فشرده و در هم تنیدهای را به وجود میآورند. شکل گیری تشکیلات و سازمانهای جدیدی که گاهی نیز منعکس کننده همکاریهای فزاینده نظامی میباشد، همچنین ایجاد سازمانهای مختلف به افزایش تعاملات اجتماعی، شکل گیری هویتهای مشترک و علائق دو یا چند جانبه منجر شده و اعتماد میان آنها عمیقتر میشود.
این فرایندها میتواند به ایجاد یک جامعه امن بالغ منتهی شود که بازیگران منطقهای هویت مشترکی دارند، پذیرای انتظارات معقول تغییرات صلح آمیز بوده و همیاری و مشورت بین اعضاء آن به صورت یک عادت درآمده است.
امروزه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به رغم آنکه با مسائلی نظیر منازعات مرزی، توزیع منابع آبی، نگرانی امنیتی نسبت به نیات همدیگر و مشکلات ساختاری در خصوص اختلاف سطح قدرت میان اعضاء و... مواجه هستند، اما طی سالهای گذشته توانستهاند در یک روند رو به جلو، تحت تاثیر عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی، به سرعت در دو سطح افقی (پذیرش اعضای جدید) و عمودی (تعریف اهداف و حوزه وظایف مختلف) گسترش یافته و به یک نمونه موفق از همکاری منطقهای در منطقه اوراسیا و نیز یکی از پویاترین سازمانهای منطقهای در سطح بینالمللی تبدیل شوند.
سازمان همکاری شانگهای در مسیر ایجاد جامعه امن بالنده، از آغاز شکلگیری تاکنون اهداف خود را به صورت پلکانی تعریف و دنبال کرده و در هر مرحله متناسب با اهداف جدید، گسترش اعضاء و تعمیق همکاری را در دستور کار خود قرار داده است.
جوزف نای در کتاب اخیرش "آینده قدرت" استدلال میکند که در سالهای آتی و در قرن بیست و یکم، جهان تغییرات مهم انتقال قدرت و انتشار قدرت از غرب به شرق، را در چرخه قدرت تجربه خواهد کرد و نیروی نظامی آمریکا توسط تلاشهای نامتقارن چین و ایران تضعیف خواهد شد.
در این میان سازمان همکاری شانگهای با حضور و نقش آفرینی قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران از پتانسیل تاثیرگذاری قابل ملاحظهتری در فرایند انتقال قدرت جهانی از غرب به شرق برخوردار خواهد شد.
همپوشانی اهداف و منافع سیاسی، دفاعی ـ امنیتی و اقتصادی سه کشور ایران، چین و روسیه در این سازمان میتواند موجب قدرت یابی سازمان همکاری شانگهای در صورت بندی جدید معادلات جهانی قدرت گردد که شاخصههای آن در تقویت رویکردهای منطقهگرایی، مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا، تحقق ایده جهان چند قطبی، مقابله با تهدیداتی مانند گسترش ناتو به شرق، حضور نظامی آمریکا در آسیای مرکزی و قفقاز. میتواند مشاهده شود.