«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، طرحی ۲۰ بندی را برای پایان جنگ غزه ارائه کرده که بر آتشبس فوری، آزادی اسرای اسرائیلی در برابر رهایی صدها زندانی فلسطینی، بازگشت نیروهای اسرائیلی به خطوط توافقشده و تشکیل نهادی بینالمللی برای بازسازی و اداره غزه تأکید دارد. ناظران ابتکار ترامپ را جانبدارانه، ناقص و در تضاد آشکار با خواست و حقوق مشروع فلسطینیان میدانند. منتقدان میگویند نادیده گرفتن نقش گروههای فلسطینی، محدود کردن آینده غزه به یک ساختار موقت تحت نظارت بینالمللی و حذف هرگونه تضمین واقعی برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی نشان میدهد، این ابتکار بیش از آنکه پاسخی عادلانه به بحران باشد، تلاشی است برای تحکیم موقعیت رژیم صهیونیستی و مدیریت کوتاهمدت بحران به نفع واشنگتن و تلآویو.
«مایکل فرومن» رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، در این باره نوشت: «این داستان تکراری است. این اولین بار نیست که طرح صلحی مطرح شده و مقامات، میانجیها و کارشناسان گفتهاند به توافق نزدیک هستیم. چند بار شنیدهایم که «در آستانه دستیابی به صلح هستیم»؟ طرحهای قبلی یا توسط اسرائیل یا توسط حماس رد شدند. پس این بار چه فرقی دارد؟ تفاوت اصلی در فشار فزاینده کشورهاست.»
وی مدعی شد: «کشورهای خلیج (فارس)، بهویژه قطر، عربستان سعودی و امارات، همراه با مصر، اردن، پاکستان و ترکیه، به شدت خواستار پایان جنگ هستند. بیش از پنج سال پیش، امارات با توافقهای ابراهیم روابط خود را با اسرائیل عادی کرد و پیش از ۷ اکتبر، عربستان در مسیر عادیسازی بود. اما ادامه جنگ، عادیسازی بیشتر را متوقف کرده است. در عین حال، این کشورها با نسل جوانی روبهرو هستند که نسبت به وضعیت فلسطینیان، حساستر و پرشورتر از نسلهای قبلی است.»
به گفته فرومن، اسرائیل در این توافق به بسیاری از خواستههایش رسید. هیچ مهلت مشخصی برای خروج نیروهایش تعیین نشده، بلکه خروج به عملکرد بستگی دارد و قابل تفسیر است. همچنین، مسیر روشنی برای راهحل دو کشوری وجود ندارد، بلکه تعهدی کلی به رهبری جدید فلسطینی تحت نظارت «هیئت» ارائه شده است. با وجود این ابهامها، تشکیلات خودگردان فلسطین از این توافق حمایت کرده، هرچند بعید است این حمایت تأثیر زیادی داشته باشد.
رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا سه سناریوی ممکن را پیشبینی کرد و نوشت: «سناریوی اول که احتمال کمی دارد، حماس نه تنها گروگانها را طبق طرح ترامپ آزاد میکند، بلکه بهسرعت به سایر بخشهای طرح، از جمله خلع سلاح پایبند میشود. شاید فشارها حماس را وادار کند سلاحهایش را کنار بگذارد، اما بعید میدانم. پذیرش کامل طرح به معنای پایان حماس بهعنوان یک نیروی نظامی و سیاسی است؛ یعنی حماس دیگر حماس نباشد: بدون اهرم گروگانها و سلاحها، و محروم از نقش در اداره آینده غزه. تصور تسلیم شدن آنها در این مرحله سخت است. تا پیش از اعلامیه اخیر حماس، این سناریو حتی ارزش بررسی نداشت، اما حالا اندکی محتملتر شده است.»
سناریوی دوم: حماس طرح را میپذیرد، اما در عمل فقط بخشی از آن را اجرا میکند: گروگانها را آزاد میکند، اما از توقف درگیریها برای بازسازی، تسلیح مجدد (تا حد ممکن) و لابی با کشورهای عربی برای عقبنشینی از حمایتشان و گرفتن امتیازات بیشتر استفاده میکند. اگر حماس این مسیر را دنبال کند یا از آزادی همه گروگانها عقبنشینی کند، اسرائیل ممکن است با تشدید عملیات در شهر غزه و افزایش شدت حملات در سراسر منطقه، به دعوت ترامپ برای «تمام کردن کار» پاسخ دهد. این اقدامات ویرانی بیشتری برای غزه و خشم بینالمللی فزایندهای به همراه خواهد داشت، چه رسد به سرنوشت گروگانهای باقیمانده. این سناریو بهویژه برای غیرنظامیان فلسطینی در غزه که در میانه گیر افتادهاند، بسیار تلخ است.
سناریوی سوم، چیزی بین دو سناریوی قبلی است: ادامه محدود جنگ همراه با اجرای ناقص طرح ترامپ. طبق این طرح، اگر حماس توافق را رد کند یا به تأخیر بیندازد، طرح در مناطق پاکسازیشده از شبهنظامیان پیش میرود و کمکرسانی و بازسازی تحت نظارت نیروی تثبیت بینالمللی (ISF) آغاز میشود. اما این مسیر پرخطر است. استقرار نیروهای بینالمللی در مناطقی که هنوز درگیری در شهر غزه و دیگر نقاط ادامه دارد، تعهدی بیسابقه و پرریسک از کشورهای عربی و شاید دیگران را میطلبد. تصور بازسازی گسترده یا سرمایهگذاری کلان در حالی که جنگ در مناطق مجاور ادامه دارد، دشوار است.
به گفته فرومن، به احتمال زیاد، رژیم صهیونیستی و حماس در بخشهای اولیه طرح، توقف درگیریها و تبادل گروگانها و زندانیان پیشرفت میکنند، اما بخشهای بلندمدت فرومیپاشد و جنگ دوباره از سر گرفته میشود.