صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۰  ، 
کد خبر : ۳۸۳۰۸۵

پیروز منازعه دو سال اخیر در غزه کیست؟ چرا با وجود تفوق میدانی، صهیونیست‌ها آتش‌بس را پذیرفتند؟

1.  خوانشی واقع‌گرایانه می‌گوید در نبردهای معاصر، پیروزی مفهومی چندلایه، نسبی و زمان‌مند است و نتیجه‌ی هر آتش‌بس را باید در سطوح میدانی، سیاسی، رسانه‌ای و حقوقی سنجید.

2.  در جنگ‌های نوین، پیروزی معطوف به تحقق مجموعه‌ای از اهداف سیاستی است؛ از منظر رژیم صهیونیستی اهدافی مانند نابودی ساختارهای نظامی حماس، خلع سلاح آن و کوچاندن جمعیت غزه در آغاز جنگ غزه مطرح ‌شد؛ در حالی که مقاومت فلسطین اهدافی چون بقا، بازدارندگی و تحمیل هزینه بر دشمن و احیای آرمان فلسطین در حال فراموشی را تعریف کرده بود.

3.  بنابراین وقتی از «پیروزی نهایی» سخن می‌گوییم، باید فهرستی از معیارها را ملاک قرار دهیم و میزان موفقیت‌های طرفین درگیری را در دسترسی به اهداف و معیارها بررسی نمائیم. در نگاه اول و همان طور که بسیاری در دنیا تحلیل کردند، رژیم از نائل شدن به اهدافش بازمانده و مقاومت فلسطین و حماس با وجود تحمل هزینه‌های بیشمار و نسل‌کشی وحشیانه‌ی بیش از 67هزار نفر از مردم غزه( که بالای 20هزار آنها کودک و خردسال بودند) پیروز میدان تلقی می‌شود.

4.  اسرائیل غاصب با برتری فناورانه و بمباران وسیع زیرساخت‌ها در اهدافی مثل حذف کامل مقاومت یا جابجایی اجباری همه جمعیت غزه ناکام مانده و وجوهی از  شکست استراتژیک و راهبردی را برای تل‌آویو رقم زده است.  

5.  برای فهم آن چه گفته شد اشاره به جنگ روسیه و اوکراین به‌عنوان مثالی از جنگ‌های نوین قابل استناد است. روسیه در بخش‌هایی به پیروزی‌های تاکتیکی و تصرف اراضی دست یافته و در بخش‌هایی نیز با شکست‌ها، تلفات و مشکلات لجستیکی مواجه شده است؛ این دوگانه نشان می‌دهد که حتی بازیگری با نیروی نظامی عظیم هم نمی‌تواند پیروزی سیطره‌ای و مطلق را تضمین کند.

6.  این الگو به ما می‌آموزد که پیروزی در جنگ‌های معاصر نه تنها تابع تصرف قلمرو، بلکه تابع توان ادامه‌ی عملیات، پایداری اجتماعی و سیاسی و ظرفیت بازسازی است.

7.  در پرونده غزه باید به‌طور مشخص این نکات را مدنظر داشت:

1/7- اگرچه رژیم صهیونیستی در میدان توانسته دست به نسل‌کشی فلسطینی‌ها بزند و خسارات مادی سنگینی به زیرساخت‌ها و شبکه‌های لجستیکی غزه وارد کند و رهبران مقاومت را هدف قرار دهد، اما در گام دوم و در از بین بردن مقاومت موفق نبوده است؛ لذا شبکه‌های زیرزمینی، هسته‌های فرماندهی در برخی نواحی و توان راکتی - پهپادی تا حدی حفظ شده یا بازسازی شده‌اند و قضیه‌ی اسرا و تبادل آنها که بخشی از روند آتش‌بس است، هم برای مقاومت موقعیتِ مشروعیت‌بخشی ایجاد نموده است.

2/7- از منظر قدرت نرم، تبدیل شدن مسئله فلسطین به میزانی از اهمیت جهانی که افکار عمومی و نهادهای بین‌المللی را علیه سیاست‌های اسرائیل بسیج کند، خود یک شکست غیرقابل‌ترمیم برای صهیونیست‌هاست؛چرا که وقتی یک منازعه محور توجه جهان می‌شود، هزینه‌های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک طرف حمله‌کننده بسیار افزایش می‌یابد. این نکته در بحران اخیر کاملاً مشهود شد: فشار رسانه‌ای، قطع روابط شرکای اقتصادی، و رشد حساسیت افکار عمومی در غرب و کشورهای اسلامی، اعتبار بین‌المللی اسرائیل را کنُد و هزینه‌های استراتژیک آن را بالا برد.

8.  شرایط موجود نشان می‌دهدکه اگرچه تل‌آویو پیروزهای تاکتیکی‌ای را به دست آورد، اما در موارد کلان‌ ذیل با شکست مواجه شده است:

8.1.  ناتوانی در نابودی کامل هسته‌های فرماندهی و سازماندهی مقاومت؛

8.2. شکست در خلع سلاح کامل حماس؛

8.3. ناکامی در مجبور ساختن مردم غزه به ترک سرزمین‌شان؛

8.4. فرسایش وجهه بین‌المللی و افزایش فشار دیپلماتیک و اقتصادی؛

8.5. تقویتِ همگرایی منطقه‌ای علیه سیاست‌های تل‌آویو در برخی جبهه‌ها؛

8.6.  ایجاد موج‌های گسترده‌ی همدردی و حرکت‌های اعتراضی جهانی که حمایت سیاسی از اسرائیل را محدود کرده است؛

8.7. باقی ماندن بخشی از توان مقاومت برای بازسازی  ظرفیت‌های نظامی و ادامه‌ی عملیات راکتی/پهپادی؛

8.8. عدم دستیابی به  راه‌حل امنیتی پایدار که تضمین کند غزه هیچ‌گاه مجدداً تهدید نخواهد شد؛

8.9. القای این واقعیت در معادلات جهانی که مسئله فلسطین همچنان مرکز توجه و اخلاقی است و نمی‌توان آن را صرفاً به موضوعی فرعی تبدیل کرد.

9.  هر یک از موارد بالا هزینه‌هایی هستند که به ساختار سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی وارد شده و در مجموع تصویر یک شکست راهبردی- سیاسی را برای رژیم رقم زده است.

10.    از این منظر آتش‌بس می‌تواند مرحله‌ای برای بازسازی، نفوذ سیاسی و بازتعریف معادلات باشد و به سه مؤلفه‌ی کلیدی ارتباط دارد:

10.1.  استمرار توان میدانی هر طرف،

10.2. ظرفیت احیای مشروعیت و بازسازی بعد از جنگ،

10.3.  توانایی کسب و حفظ حمایت بین‌المللی یا منطقه‌ای.

لذا پذیرش‌آتش‌بس از سوی طرفین را نه به مثابه راهبرد، بلکه تاکتیکی برای عبور از این وضعیت باید دانست که با هوشیاری و مراقبت کامل مقاومت از احتمال نقض عهد صهیونیست‌ها می‌توان به آثار لااقل کوتاه‌مدت آن از جمله توقف آتش و کشتار مردم غزه و امکان تجدید نفس و قوا و حل پاره‌ای از مشکلات فعلی از سوی حماس توجه کرد. ضمن این که اگر جنگی دوباره شروع شود اسرائیل مسبب آن شناخته خواهد شد. 

منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره26 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات